حیدر حیدر اول و آخر حیدر
حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر
حیدر حیدر ای مظلومه فاتح
حیدر حیدر فاتح خیبر حیدر
افتاده در بستر زهرا بابا
جشمات از اشکت شده دریا بابا
میبینم چه بغضی توی صداته
یا زهرا داری روی لبها بابا
قربون دستای لرزونت بابا
پر خونه زلف پریشونت بابا
اشکاتو پاک کن مگه زینب مرده
قربون ِ چشمای ِ گریونت بابا
سر بند زردت شده هم رنگه رو
رد خون خشکه روی گوشه ی ابرو
اما انگار رفته دلت اونجا که
شب بود و تنهایی و غربت و تابوت
میریزه آب روون اسما ای وای
رو جسم بی جون زهرا ای وای
نیمه ی شب تاریکه ، تاریکه تاریک
*******
حیدر مونده تنها تنها ای وای
عمری این غم قاتل قلبت بوده
وقتی پر زد دیدی که ابرو کبوده
میسوختی و میگفتی یار جوونم
زهرا جان خیلی برا داغ تو زوده
بابا تو امشب میشی مهمون مادر
از ما بیشتر دردتو میدونه مادر
امشب میشه مرهم زخم سر تو
اشک سرخ ِ چشمای ِ گریونه مادر
دنیا آباده صدقه سر حیدر
عالم ِ خاک محضر قنبر حیدر
هم امشب دست ِ هممون رو میگیره
هم روز محشر ماره میبره حیدر
ای جان دلها علی مولا مولا
شاه مردان یا علی مولا مولا
برگه ی بندگی و آزادی مو
امشب کن امضا علی مولا مولا