تعلیق مذاکرات احیای برجام به زیان ایران است؟-راهبرد معاصر
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

تعلیق مذاکرات احیای برجام به زیان ایران است؟

تعلیق مذاکرات احیای برجام به نفع آمریکایی‌ها نیست. با حرکت عقربه‌های ساعت، برنامه هسته‌ای ایران رو به جلو حرکت می‌کند و فضای مذاکرات آینده و مناسبات دفاعی-امنیتی در منطقه غرب آسیا را تغییر خواهد داد. همچنین راهبرد دولت جدید ایران مبنی بر عدم گره‌زدن اقتصاد کشور به میز مذاکره و تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی فرصت‌های جدیدی پیش روی اقتصاد و مسیر توسعه کشور قرار داده است.
محمد بیات؛ کارشناس مسائل بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۰۹ مهر ۱۴۰۰ - 2021 October 01
کد خبر: ۱۰۳۷۸۳

تعلیق مذاکرات احیای برجام به زیان ایران است؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ یکی از پر تکرارترین موضوع خبری یک دهه اخیر مربوط به توافق هسته‌ای موسوم به «برجام» است. توافقی که سبب شد تا یکی از بزرگ ‌ترین مناقشات اتمی تاریخ روابط بین‌الملل در ایستگاه توافق متوقف شود و منطقه منا آماده پذیرش «ایران هسته‌ای» گردد. اما با روی کارآمدن چهل و پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، موضع نئوکان‌ها و صهیونیست‌ها در کاخ سفید تقویت شد و دونالد ترامپ به شکل رسمی از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد. در این دوران کاخ سفید سیاست «فشار حداکثری» را با هدف تحمیل برجام جدید و گنجاندن محدودیت برای برنامه موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران آغاز کرد؛ اما با پایداری دولت-ملت ایران نقشه آنها با شکست مواجه شد. در نهایت دولت جمهوریخواه آمریکا نتوانست در انتخابات نوامبر رقیب دموکرات خود را شکست دهد و دولت دوم خود را تشکیل دهد. با روی کارآمدن تیم بایدن-هریس بسیاری از کارشناسان تصور می‌کردند که فرآیند بازگشت آمریکا به توافق هسته‌ای سرعت بگیرد و آمریکا در دولت دوازدهم به تعهدات برجامی خود باز گردد؛ اما این مهم در دولت تدبیر و امید اتفاق نیافتاد و ظریف پرونده هسته‌ای ایران را به امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه جدید کشورمان تحویل داد. اکنون با گذشت یک ماه از شروع دولت آیت‌االله رئیسی، طرف‌های غربی هر روز با انتشار بیانیه‌ و اظهارنظر خواستار بازگشت تهران به پای میز مذاکرات هسته‌ای هستند تا هر چه سریع‌تر محدودیت‌های برجامی را بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کنند. اما در سوی مقابل، دولت سیزدهم ضمن استقبال از هرگونه مذاکرات «هدفمند» و «واقعی»، خواستار اقدام عملی از سوی طرف ناقض برجام (امریکا) و سپس بازگشت تهران به پای میز مذاکره و تعهدات برجامی است.

 

امیر عبداللهیان پس از پایان ماموریت خود در نیویورک، مبنای تصمیم گیری کشور درباره برجام را «رفتار عملی» آمریکا عنوان کرد. این موضع گیری وزیر امور خارجه بارها از سوی تربیون‌های رسمی و کانال‌های دیپلماتیک به طرف آمریکایی ابلاغ شده است. این در حالی است ک واشنگتن بدون در نظر گرفتن عهد‌شکنی از سوی دولت پیشین امریکا، خواستار بازگشت فوری ایران به تعهدات برجامی شده است. با رصد دقیق صحنه تنش میان تهران-واشنگتن به وضوح زمان به نفع ایران در حال گذر است. براساس گزارش فصلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، میزان تولید اورانیوم 60% غنی شده به 10 کیلوگرم و میزان تولید اورانیوم 20 درصدی به بیش از 84 کیلوگرم رسیده است. این اعداد سبب نگرانی طرف غربی شده زیرا آنها نگران این موضوع هستند که برنامه هسته‌ای ایران به نقطه‌ای غیر قابل بازگشت برسد و توافق برجام از اعتبار ساقط شود. علاوه بر این همکاری ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و توافق با رافائل گروسی، سبب عدم انتشار بیانیه‌ای ضد ایرانی در شورای حکام شده است. اما سوال اساسی آن است که تداوم وضعیت «تعلیق» از سوی ایران چه امتیازاتی برای ما به ارمغان خواهد داشت؟ آیا باید این وضعیت تا ابد ادامه یابد یا آنکه باید با هوشمندی در هنگام زمان طلایی به توافق هسته‌ای بازگردیم؟

 

ایران برای بازگشت به میز مذاکرات سه مطالبه اصلی از طرف غربی دارد. نخست آنکه باید دولت آمریکا با توجه به تجربه عهد‌شکنی کاخ سفید در دوران ترامپ، تضمین دهد که دولت‌های آینده این کشور به توافق هسته‌ای احترام گذاشته و آن را نقض نخواهندکرد. دوم آنکه آمریکا باید تمام تحریم‌های هسته‌ای را به یکباره لغو و اموال بلوکه شده ایران را آزاد کند؛ به گونه‌ای که قابل راستی‌آزمایی باشد و در نهایت، سومین خواسته ایران عدم ورود مولفه‌های قدرت کشور یعنی قدرت موشکی و نفوذ منطقه‌ای به پای میز مذاکرات هسته‌ای است. این سه خواسته همان چالش‌های اصلی هستند که طرف آمریکایی برای قبول هر یک از آنها مقاومت کرده و تن به مطالبات مشروع تهران نمی‌دهد. اما این بن‌بست در مذاکرات اصلا به نفع آمریکایی‌ها نیست. با حرکت عقربه‌های ساعت، برنامه هسته‌ای ایران قدم به قدم رو به جلو حرکت و به سمت نقطه‌ای می‌رود که فضای مذاکرات آینده و مناسبات دفاعی-امنیتی در منطقه غرب آسیا را تغییر خواهد داد. همچنین راهبرد دولت جدید ایران مبنی بر عدم گره‌زدن اقتصاد کشور به میز مذاکره و تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی (پیوستن ایران به پیمان شانگهای) فرصت‌های جدیدی پیش روی اقتصاد و مسیر توسعه کشور قرار داده است.

 

کابینه جدید رژیم صهیونیستی بشدت به دنبال آن است تا با بن بست کشیدن توافق هسته‌ای، «نقشه دوم» خود را به واشنگتن دیکته کند. تل‌آویو به دلیل ترس از عواقب حمله مستقیم نظامی به تاسیسات هسته‌ای کشور، به دنبال اجرای سلسله عملیات‌های تخریبی علیه مولفه‌های قدرت کشور است. طولانی‌شدن زمان تعلیق مذاکرات دور هفتم وین می‌تواند موضع صهیونیست‌ها را تقویت کرده و امنیت ملی ما را تهدید کند. اما این بازگشت ایران به پای میز مذاکره باید با توجه به سناریوهای مختلف باشد. اگر آمریکا تسلیم خواسته‌های مشروع ایران شد آنگاه ما ضمن حفظ مولفه‌های حیاتی قدرت ملی‌مان، سایه تحریم‌های اقتصادی را از بالای سر کشور برداشته و موجبات تبادلات مالی عادی و سرمایه گذاری خارجی در کشور را فراهم خواهیم آورد. اما اگر طرف آمریکایی دست از زیاده خواهی خود برنداشت، ما میتوانیم با فرسایشی کردن مذاکرات، ضمن حفظ دست برتر خود، برنامه‌های دولت جدید را بدون توجه به نتیجه مذاکرات به پیش ببریم.

 

بهره سخن

ایران برای تحت فشار قراردادن آمریکا می‌تواند ضمن حفظ وضعیت «تعلیق» و با استفاده از راهبرد «ابهام هسته‌ای» به سمت تولید سانتریفیوژهای پیشرفته، بالا بردن سطح غنی‌سازی و تولید اورانیوم فلزی حرکت کند. این سیاست می‌تواند در کنار کاهش پایبندی به اجرای داوطالبانه پروتکل الحاقی دنبال شود. آمریکایی‌ها باید بدانند اگر به دنبال توافق بهتری هستند نباید زمان را از دست بدهند و باید با پذیرش شروط معقول ایران به اجرای تعهدات برجامی بازگردند. در صورتی که طرف غربی بخواهد سیاست «فشار حداکثری» را ادامه دهد، آنگاه تهران نیز مجبور خواهد شد با بازنگری در دکترین دفاعی خود، سطح غنی سازی را بالاتر ببرد و  توان بازدارندگی هسته‌ای را تقویت کند.

ارسال نظر