به گزارش راهبرد معاصر؛ در سال 2016 میلادی، زمانی که همه پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (موسوم به برگزیت) برگزار شد، برخی سران اتحادیه اروپا اصرار داشتند که رای مثبت شهروندان انگلیسی مبنی بر خروج از اروپای واحد منبعث از فرهنگ خاص سلطه طلبانه و برتری جویانه اجتماعی –سیاسی انگلیسی ها نسبت به سایر کشورها و شهروندان اروپایی است. آنها رای شهروندان انگلیسی را مصداق نوعی رای احساسی و غیرمنطقی خواندند. پس از تحقق کامل برگزیت نیز سران این مجموعه، انواع محدودیتها در حوزه تجارت مستقیم ، حمل و نقل، رفت و آمد شهروندان و ..... را علیه انگلیس وضع کردند تا به دیگر کشورهای اروپایی در خصوص تکرار این تجربه هشدار دهند!
اخیرا شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بودیم، جایی که امانوئل کرون و مارین لوپن توانستند به دور دوم و نهایی انتخابات راه پیدا کنند. در رصد این انتخابات، دونکته مهم وجود دارد که نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت: نخست اینکه رای نامزدهای دو حزب «جمهوریخواهان» و سوسیالیست در دور اول انتخابات به شکل بیسابقهای پائین بود. والری پکرس، نامزد راست سنتی و حزب «جمهوریخواهان» ۴.۸٪ آراء و " هیدالگو"، شهردار پاریس و نامزد حزب سوسیالیست نیز تنها ۱.۷٪ آرا را به خود اختصاص دادند. به این ترتیب، دو حزب سنتی فرانسه که در طول دهه های متمادی و حتی تا قبل از سال 2017 میلادی قدرت را به صوت متناوب در دست می گرفتند، عملا از گردونه قدرت در پاریس حذف شده اند. مهم ترین شاخصه این دو جریان( محافظه کار و سوسیالیست) حمایت مطلق آنها از همگرایی در اروپا و مصادیق آن مانند پیمان شنگن بود.
اگرچه امانوئل مکرون نیز در تعامل با اروپای واحد رویکردی مشابه با دو حزب سنتی حذف شده در معادلات قدرت در پاریس دارد، اما نسبت به آنها تعلق خاطر کمتری به این ضوابط و مولفه ها دارد. مکرون اساسا با شعار اصلاح برخی قوانین و ساختارها وارد معادلات قدرت در اروپا شد و البته به شعارها و وعده های خود در این خصوص جامعه عمل نپوشاند! دلیل کاهش اقبال فرانسوی ها نسبت به مکرون نیز همین مسئله است.
نکته دوم اینکه جریان ملی گرای افراطی در انتخابات اخیر با سه نامزد در انتخابات حضور پیدا کرده بود که مجموعا حدود 35 درصد آرا را به خود اختصاص دادند. اقبال بیش از یک سوم فرانسوی ها به جریان ملی گرا (که مخالفتی اساسی با کلیت اتحادیه اروپا ) دارند، بدترین خبر ممکن برای سران این مجموعه محسوب می شود. اگر لوپن در دور دوم و نهایی انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پیروز شود، فرانسه نیز به عنوان یکی دیگر از ستونهای اصلی اروپای واحد فرو خواهد ریخت. در این صورت، از مثلث " لندن-پاریس-برلین" تنها ژرمنها باقی خواهد ماند. قطعا آلمان نیز به تنهایی قدرت مدیریت بحرانهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی جاری در اتحادیه اروپا و منطقه یورو را نخواهد داشت. بی دلیل نیست که سران اتحادیه اروپا این بار "مداخله گرایی آشکار" در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را در دستور کار قرار داده اند! نتیجه و خروجی دور دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، می تواند به قیمت " بقای موقت اتحادیه اروپا" یا " حرکت اروپای واحد به سوی انحلال" تمام شود....