به گزارش «راهبرد معاصر»؛ غرب آسیا شاهد تنشهای نظامی و سیاسی فزایندهای است که احتمالاً خطرناکترین تنشها در سالهای اخیر خواهد بود. نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا امکان دارد در حال بررسی حملات همزمان علیه ایران و متحدان منطقهای اش در عراق، یمن و لبنان باشد که این موضوع معادلات نظامی و دیپلماتیک منطقه را بیش از پیش پیچیده میکند.
توسعه یگان پهپادی توانایی ایران را در حملات متنوع و پیچیده افزایش میدهد
آماده باش نظامی ایران نشان دهنده آگاهی رهبران از ماهیت تهدید بالقوه است. نشانههایی وجود دارد که مقام های ایرانی در حال تقویت زیرساخت ها هستند. در بُعد نظامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همچنان به انتقال موشکهای بالستیک و تقویت یگان های پهپادی ادامه میدهد و با تقویت جان پناه ها به دنبال حفاظت از مردم در برابر حملات هوایی احتمالی است.
آماده باش واکنش سریع برای حمله به پایگاههای آمریکا در منطقه یا هدف قرار دادن منافع رژیم صهیونیستی افزایش یافته است. شهر موشکی سپاه مملو از موشک های دوربرد است و سالهای اخیر بارها اعلام کرده است، موشکهایی با بُرد بیش از 2 هزار کیلومتر دارد که به آنها اجازه میدهد به رژیم صهیونیستی و پایگاههای آمریکا در غرب آسیا حمله کنند.
توسعه یگان پهپادی توانایی ایران را در حملات متنوع و پیچیده افزایش میدهد و امکان دارد به فناوری و قابلیت های جدیدی دست یافته باشند که این موضوع هرگونه رویارویی با تهران را خطرناک میکند. این رویکرد نشان دهنده درک تهران از این است که هرگونه درگیری احتمالی چند بعدی و ترکیبی از جنگ متعارف، حملات سایبری و فشار بر خطوط کشتیرانی، انرژی، ناوبری دریایی در تنگه هرمز و تنگه باب المندب خواهد بود.
در مقابل، رژیم صهیونیستی با تقویت سامانههای دفاعی خود برای هرگونه رویارویی احتمالی آماده میشود. سامانه های جدید مکمل گنبد آهنین هستند و برای رهگیری موشکهای کوتاهبرد و پهپادها به کار می روند. این سامانه ها به رژیم صهیونیستی امکان میدهند با موج های زیادی از حملات احتمالی شدید و هم زمان ایران مقابله کند. این قابلیتها همچنین بخشی از راهبرد گستردهتر رژیم صهیونیستی هستند که با هدف پیوند دادن رویارویی با ایران به تغییر شکل وضعیت در غزه و کرانه باختری انجام میشود.
تلآویو امکان دارد از هرگونه جنگی با تهران به عنوان فرصتی برای حذف متحدان ایران در منطقه، ازجمله حزبالله و حماس با هدف تحمیل واقعیت جدیدی بر نوار غزه و تضعیف نفوذ ایران استفاده کند.
از دیدگاه اعراب، هرگونه جنگ گسترده می تواند کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس را که میزبان پایگاههای اصلی آمریکا مانند پایگاه هوایی العدید در قطر و محل استقرار بیش از 10 هزار سرباز هستند، در معرض خطر مستقیم قرار دهد. مراکز فرماندهی و ارتباطات راهبردی، اردوگاههایی در کویت، پایگاه هوایی الظفره در امارات و ناوگان پنجم آمریکا در بحرین همگی اهداف بالقوهای برای هرگونه واکنش ایران هستند و این کشورها را در موقعیتی شکننده میان میزبانی از نیروهای آمریکایی و محافظت از منافع ملی خود قرار میدهد.
عراق، لبنان و یمن به دلیل حضور شبهنظامیان و نیروهای قدرتمند مورد حمایت ایران، عرصههای باز برای عملیات خواهند بود که دامنه تحولات بالقوه را افزایش میدهند. در همین حال، اردن و مصر برای محافظت از مرزهای خود با چالشهای امنیتی و حاکمیتی مواجه خواهند شد که پیامدهای اقتصادی قابل توجه و بیثباتی منطقهای به همراه خواهد داشت.
اقدام اخیر روسیه برای استقرار موشکهای اسکندر در کالینینگراد لهستان، نزدیکترین منطقه مرزی به ناتو، بُعد دیگری به معادله میدهد. این اقدام میتواند سناریویی ایجاد کند که در آن منافع اوکراین، غرب آسیا و امنیت اروپا با هم تلاقی میکنند. از نظر عملی، این موضوع احتمال درگیری میان میدانهای نبرد و خطر هرگونه اقدام اشتباهی را که میتواند به واکنش چند جبههای منجر شود، افزایش میدهد.
از نظر راهبردی، مسکو معتقد است هرگونه حضور آمریکا در خلیج فارس توانایی آنها را برای تمرکز بر مقابله با روسیه در اروپای شرقی کاهش میدهد. در عین حال، مسکو مشتاق است با ایران همکاری کند، زیرا این کشور شریک مهمی در مقابله با نفوذ آمریکا و غرب است و منافع راهبردی مسکو را در انرژی و بازارهای منطقه ای تضمین میکند.
از نظر راهبردی، مسکو معتقد است هرگونه حضور آمریکا در خلیج فارس توانایی آنها را برای تمرکز بر مقابله با روسیه در اروپای شرقی کاهش میدهد
چین بازیگر دیگری است که منافع راهبردی گستردهای در منطقه دارد و هرگونه افزایش احتمالی تنش میان آمریکا و ایران را از نزدیک زیر نظر دارد. برای پکن، جنگ گسترده در غرب آسیا میتواند فرصتی برای حواسپرتی واشنگتن و غرب فراهم کند و توانایی آمریکا را برای واکنش به هرگونه اقدام احتمالی چین در دریای چین جنوبی یا به سمت تایوان کاهش دهد. چین امکان دارد به جای توسل به اقدام نظامی مستقیم، با تقویت روابط خود با ایران، تأمین منابع انرژی و بهرهبرداری از نوسانات بازار جهانی برای منافع اقتصادی، به دنبال بهرهبرداری دیپلماتیک و اقتصادی از این بحران باشد، در حالی که تلاش میکند مسیر راهبردی خود را بدون درگیری مستقیم با آمریکا حفظ کند.
نقاط حساس واقعی شامل ماهیت اهداف مورد نظر و میزان واکنش ایران، سطح تهدید برای ناوبری در تنگههای حیاتی، میزان دخالت رژیم صهیونیستی و استفاده از قابلیتهای دفاعی و تهاجمی آن، واکنش قدرتهای بزرگ مانند روسیه و چین در صورت تبدیل شدن حمایت به پشتیبانی مستقیم نظامی یا لجستیکی و در نهایت، هرگونه خطای تصادفی مانند سرنگونی هواپیمای غیرنظامی یا حمله اشتباه به کشور ثالث یا ترکیبی از این عوامل است که باعث می شود هرگونه محاسبه اشتباه درگیری را از رویارویی محدود به درگیری منطقهای و شاید جهانی تبدیل کند.
شاخصهای عملی که باید در این مرحله رصد شوند، محدود به تحرکات موشکی و هوایی یا مانورهای نظامی سنتی نیستند. این شاخصها شامل ابعاد غیرنظامی نیز میشوند که نشاندهنده جدیت طرف ها در آمادهسازی برای رویارویی گسترده است. این موارد شامل نظارت بر مدیریت کانالهای دیپلماتیک و تعداد جلسات اضطراری میان قدرتهای بزرگ و منطقهای و همچنین نظارت بر آمادگیهای داخلی مانند تجهیز بیمارستانها، مراکز درمانی و پناهگاهها و آمادهسازی شهرها برای احتمال ورود به حالت اضطراری است.
رصد تنگه هرمز و تنگه بابالمندب نیز عامل محوری در تعیین جهت بحران است، زیرا هرگونه تلاشی برای بستن یا مختل کردن خطوط دریایی، نقطه عطف راهبردی خواهد بود و بحران را به سمت انفجاری بزرگتر سوق میدهد که از چارچوب منطقهای فراتر می رود و ابعادی جهانی به خود میگیرد.