سند همکاری 25 ساله ایران و چین؛ فرصت‌هایی برای دو طرف-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد

سند همکاری 25 ساله ایران و چین؛ فرصت‌هایی برای دو طرف

سند همکاری 25 ساله ایران و چین را می‌توان زاییده شرایط جدید جهانی دانست؛ شرایطی که اقتضائات جدیدی دارد و می‌تواند فرصت‌هایی نیز برای طرفین ایجاد کند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۲ - ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - 2021 March 28
کد خبر: ۸۲۰۰۸

به گزارش راهبرد معاصر؛  تقریباً 20 سال پیش زمانی که «حسن روحانی» رئیس‌جمهور اسلامی ایران به‌عنوان مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای ایران به دیدار مقامات چینی رفت و بحث همکاری دو کشور برای مبارزه با آمریکا را مطرح کرد، پاسخ قاطعی نشنید.

 

این جواب مقامات چینی به مذاکره‌کننده ارشد آن زمان هسته‌ای ایران بازتابی از راهبرد این کشور برای رشد حداکثری بدون ایجاد حساسیت از سوی آمریکا بود. در همان زمان دولت بوش نزدیک به 200 هزار نظامی را برای کنترل خاورمیانه و جریان انرژی استخراج شده از آن در این منطقه مستقر کرده بود و چین به عنوان یک همکار اقتصادی ایده‌آل برای سرمایه‌‌گذاری شرکت‌های آمریکایی نگریسته می‌شد.

 

چین به اندازه‌ای برای این شرکت‌ها محبوب بود که بعدها زمانی که «باراک اوباما» از «استیو جابز» مدیرعامل وقت اپل سوال می‌کند که چرا کارخانه‌های خود را در آمریکا مستقر نمی‌کند این پاسخ را می‌شنود که امکان پیدا کردن 3 هزار مهندس برق را برای تأمین نیروی انسانی خود ندارد در حالی چینی‌ها این تعداد مهندس را ظرف 24 ساعت فراهم می‌کنند.

 

اما از آن زمان تا به الان زمانه تغییر کرده است. شرکت‌های چینی تبدیل به رقیب سرسخت شرکت‌های آمریکایی شده‌اند. هوآوی بیشتر از اپل در دنیا موبایل می‌فروشد و پنتاگون به دنبال استقلال چرخه تولید فلزات کمیاب است.

 

از آن مهم‌تر و در شرایطی که دولت بایدن به دنبال کش دادن بازگشت دوباره به برجام است، مقامات چینی به تهران سفر می‌کنند تا سند برنامه جامع همکاری 25 ساله را با مقامات ایرانی امضا کنند. به نظر می‌رسد که دنیا از زمان جواب منفی چینی‌ها به روحانی در اوایل قرن 21 تغییر زیادی کرده است.

 

* وقتی اوباما تقابل با چین را کلید می‌زند

در اواخر دولت اول اوباما برای واشنگتن روشن می‌شود که رشد بالای اقتصادی چین در حال تبدیل شدن به یک تهدید برای آمریکا است. زمانی که در اوایل دهه 90 میلادی همکاری‌های اقتصادی با چین وارد فاز تازه‌ای شد این گمان در محافل آمریکایی وجود داشت که چین و حاکمیت آن به تدریج با رشد اقتصادی به سمت نوعی لیبرالیسم چینی حرکت خواهند.

 

با این حال گذشت زمان نشان داد که این پیش‌بینی اشتباه بوده است. چین نه‌تنها در حال تبدیل به یک قطب بزرگی اقتصادی بود بلکه به تدریج و با افزایش توان نظامی خود در حال تهدید مهم‌ترین متحدان آمریکا در شرق آسیا از جمله ژاپن و کره جنوبی بود. همزمان با عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی در عراق اولین پیش‌بینی‌ها در خصوص تبدیل تدریجی چین به یک تهدید جدی مطرح شد.

 

در سال 2011 بر اساس اسناد منتشر شده، محافل آمریکایی پیش‌بینی می‌کردند که تنها 6 سال زمان برای متوقف کردن چین لازم است. باراک اوباما از تمرکز جدی بر آسیا با محوریت چین خبر داد.

 

«جو بایدن» رئیس‌جمهور فعلی آمریکا و معاون آن زمان اوباما طی سخنرانی در جمع دانشجویان افسری دانشگاه «وست پوینت» گفت: چین مهمترین کشوری است که داشتن رابطه با آن برای آمریکا بسیار مهم است و هر روز مردم دو کشور با یکدیگر نزدیک‌تر می‌شوند.

 

بخشی از اقدامات آمریکا علیه چین از همان زمان طرح‌ریزی شد که یکی از نمونه‌های آن امضای یک توافق نظامی با استرالیا برای ساخت یک پایگاه نظامی در شهر داروین برای استقرار 2500 تفنگدار دریایی جدید بود.

 

هم اکنون هم استرالیا یکی از پایگاه‌های خط مقدم آمریکا برای مقابله با قدرت آمریکا با چین است.

 

* ترامپ و بایدن دو روی سکه تقابل آمریکا با چین

از این رو بر خلاف برخی تصورات، آغاز تقابل جدی آمریکا با چین به دولت ترامپ باز نمی‌گشت، اما در دوره او بود که اقدامات تهاجمی آمریکا وارد حوزه جدی شد.

 

نوک پیکان اقدامات ضدچینی دولت ترامپ بر کاهش تراز بازرگانی آمریکا با چین قرار داشت؛ امری که به‌زعم ترامپ سبب می‌شد کارگران چینی ناهار کارگران آمریکایی را بدزدند. مهم‌ترین ابزار آمریکا برای این کار افزایش تعرفه‌های بازرگانی برای کالاهای چینی بود. علی‌رغم چندین دور مذاکره دو جانبه با حضور مقامات دو طرف و امضای یک تفاهم‌نامه برای واردات بیشتر انرژی و کالاهای کشاورزی آمریکا از سوی چین، باز هم این رویداد لاینحل باقی ماند.

 

با وجود مانور رسانه‌ای دولت ترامپ بر این موضوع اختلافات آمریکا و چین محدود به این مسئله باقی نماند. رقابت سرسختانه بر سر توسعه فناوری 5G، ماجرای صادرات فلزات کمیاب، افزایش توان دریایی چین همه و همه سبب شد تا در سند امنیت ملی آمریکا چین به عنوان یک تهدید جدی علیه واشنگتن مطرح شود. امری بی‌سابقه که نشان از تثبیت رویکرد خصمانه آمریکا عیله پکن بود.

 

در اواخر دولت ترامپ شیوع ویروس کرونا و مهار موفقیت‌آمیز آن در چین و تثبیت وضعیت اقتصادی این کشور در مقابل سقوط تولید ناخالص ملی آمریکا و سایر کشورها سبب شد تا سرعت تقابل دو کشور به شدت افزایش یابد.

 

شاید تقابل با چین مهم‌ترین نکته مشترک بین دولت ترامپ و دولت بایدن است.

 

* انقلاب شیل و تغییر الگوی ژئوپلتیک انرژی در دنیا

در این میان شاید مهم‌ترین و چالش‌برانگیزترین نکته نقش ایران در این پرونده است. ایران به طور حتم یکی از مهم‌ترین اجزای روابط چین و آمریکا است. اما سوال اصلی اینجاست که آیا ایران تنها یک کارت بازی در یک بازی بزرگ جهانی است؟

 

واقعیت این است که در طول ده سال گذشته و از سال 2010 به این سو با انقلاب تولید نفت و گاز از منابع غیرمتعارف «شیل نفت» و «شیل گاز» وابستگی غرب و در رأس آن آمریکا به نفت وارداتی به خصوص نفت خاورمیانه به شدت کاهش یافته است. بازتاب این مساله به خوبی در روابط آمریکا با کشورهای خاورمیانه قابل مشاهده است. به عنوان مثال عربستان سعودی هم‌اکنون روزانه کمتر از 100 هزار بشکه نفت به آمریکایی‌ها می‌فروشد.

 

حذف سریع ایران از بازار نفت جهانی با حربه تحریم‌های ثانویه بازتابی از این تحول راهبردی در حوزه انرژی بود. در مقابل وابستگی چین به محصولات نفتی خاورمیانه به شدت در حال افزایش است. در ژانویه سال 2021 چین نزدیک به 11 میلیون بشکه نفت از خارج این کشور وارد کرده که نیمی از آن محصول خاورمیانه است. به این ترتیب نقش ایران در امنیت انرژی منطقه خاورمیانه که شاید هم‌اکنون برای آمریکایی‌ها کم‌اهمیت باشد تبدیل به یک عنصر حیاتی برای چین شده است.

 

در کنار این، ایران با ذخایر بزرگ نفتی خود هم اکنون نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین گزینه‌های چین برای تنوع مبادی وارداتی نفتی مطرح است و تمرکز خرید از هر یک از بازیگران بزرگ نفتی در دنیا اساساً یک تهدید برای چینی‌ها محسوب می‌شود.

 

علاوه بر این، از منظر چینی‌ها ایران نقش‌های دیگر مهمی نیز در منطقه دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به نقش آفرینی در امنیت افغانستان و منطقه آسیای میانه اشاره کرد. همچنین ایران هنوز هم یکی از مهم‌ترین مسیرهای انتقال کالا و انرژی در طرح «یک جاده یک کمربند» است؛ اتفاقی که شاید برخی ناهماهنگی‌ها در داخل ایران سبب کندی در پیشرفت آن شده است.

 

همه این عوامل نشان از آن دارد که اساساً ایران به عنوان یک کارت بازی برای چین غیر قابل مبادله است چرا که نقش ایران به‌عنوان یک پایه امنیتی در منطقه غرب آسیا و هاب نفتی منطقه با هیچ مابه‌ازای بیرونی قابل مقایسه نیست.

 

* رابطه با چین و کلیدهایی که قفل‌های تحریم را باز می‌کند

به طور حتم امضای این سند راه درازی برای اجرایی شدن در پیش دارد چرا که اساساً آنچه روز شنبه بین دو طرف امضا شد یک برنامه درازمدت برای توسعه روابط دوجانبه است.

 

در ایران همچنان برخی به هرگونه توسعه روابط بین ایران و چین بدبین هستند و خواستار بازگشت به ساختار گذشته با اجرایی شدن برجام هستند. با این حال واقعیت این است که حل بسیاری از این مشکلات بدون برقراری روابط راهبردی بین ایران و چین ناممکن است.

 

برخی از مهم‌ترین تحریم‌هایی که علیه ایران در سال‌های گذشته اعمال شده از جمله تحریم مجدد بانک‌های ایرانی با برچسب ضد تروریستی و یا تحریم کل اقتصاد ایران در سال 98 و یا صفر کردن صادرات نفتی ایران اساساً با هدف جلوگیری از برقراری روابط راهبردی بین تهران و پکن وضع شده است. از این رو اساساً نمی‌توان انتظار داشت که با هرگونه توافقی بین تهران و واشنگتن حتی در آرمانی‌ترین شکل آن نیز این تحریم‌ها برداشته شوند.

 

آمریکایی‌ها می‌دانند که چین بخش مهمی از بهبود مداوم اقتصادی خود را مدیون روابط خود با ایران است و تاکنون نیز سیگنال‌های مشخصی برای حفظ آن به ایران ارائه داده که یکی از آن‌ها احتمالا افزایش ظرفیت خرید نفت از ایران است.

 

به این ترتیب تحریم‌های آمریکا علیه ایران نه تنها بر روابط تهران و پکن بی‌تأثیر است بلکه می‌توان انتظار داشت که در آینده ایران راهی جز توسعه روابط خود با چین برای باز کردن کلید این تحریم‌ها نداشته باشد.

 

به نظر می‌رسد که در مسیر حرکت به سمت یک دنیای چند قطبی، ایران درست در مرحله‌ای قرار گرفته که با تنظیم راهبرد خود به یک توازن جدی بین غرب و شرق دست پیدا کند. این فرصتی است که شاید در طول چند ده سال گذشته برای اولین بار نصیب ایران می‌شود و نتیجه بازآرایی نظم جهانی است. برای موفقیت‌آمیز بودن این مرحله می‌توان تنها امیدوار بود که الگوهای قدیمی برای هدایت سیاست خارجی به خصوص در مورد این توافق همچون ماجرای برجام و مذاکره با طرف غربی تکرار نشود؛ همان الگویی که سبب کنار گذاشته شدن چین از مبادلات اقتصادی بعد از امضای برجام شد و خسارات وسیعی را به کشور تحمیل کرد./ فارس

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر