به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در 75 سال اخیر یکی از مهمترین دلایل بقای رژیم صهیونیستی در محیط پر آشوب و مسلمان نشین غرب آسیا کمکهای مستمر دولتهای غربی به تلآویو بوده است. در فضای جنگ سرد، صهیونیستها با قرار گرفتن در بلوک غرب سعی کردند خود را متحد طبیعی، شرقیترین مکان غرب و حافظ منافع کشورهای حوزه یوروآتلانتیک به تصویر بکشند. شاید مهمترین جلوه دوران یاد شده حمله هماهنگ فرانسه، انگلیس و رژیم صهیونیستی به مصر در اواخر سال 1956 میلادی باشد.
بامداد جمعه نوزدهم آوریل اخباری منتشر شد که گمانه زنی ها از دست داشتن رژیم صهیونیستی (مستقیم یا غیرمستقیم) در حمله محدود به هدف نظامی در اصفهان حکایت داشت
در آن زمان جمال عبدالناصر، رئیس جمهور فقید مصر با الگو گرفتن از محمد مصدق، پرچمدار ملی شدن صنعت نفت ایران تصمیم گرفت کانال سوئز را ملی اعلام و دست کشورهای خارجی را از منطقه کوتاه کند. واکنش تند رژیم صهیونیستی به این تصمیم، حمله و در نهایت عقب نشینی از قلب جهان عرب به خوبی نشان دهنده جایگاه این رژیم جعلی میان دولتهای غربی بود. حال پس از گذشت سالها بار دیگر نبرد «طوفان الاقصی» یادآور وابستگی متقابل سردمداران رژیم صهیونیستی و اعضای «گروه هفت» به یکدیگر است.
تنها دقایقی پس از حمله مشروع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اهداف نظامی در قلب سرزمینهای اشغالی، جو بایدن رئیس جمهور آمریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی تماس گرفت. به گزارش رسانههای غربی، با آنکه بایدن از نتانیاهو خواست از افزایش تنش با ایران خودداری کند، اما ظاهراً در گفت و گو میان لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا و یوآو گالانت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، طرف آمریکایی از تلآویو خواست واشنگتن در جریان حمله به ایران قرار بگیرد.
کمی بعد ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا با لحنی بیسابقه مدعی شد پاسخ ارتش صهیونیستی بدون اطلاع آمریکا و سایر شرکای این کشور با شکست مواجه خواهد شد. استفاده از چنین ادبیاتی علاوه بر نشان دادن عمق وابستگی رژیم صهیونیستی به واشنگتن، شاید به نوعی بازتاب افزایش بی اعتمادی میان سران واشنگتن و تلآویو در دوران جدید باشد.
به گزارش دیلی تلگراف، مقام های صهیونیست به همتایان آمریکایی خود اطلاع داده بودند احتمالاً تا عید پسح (30 آوریل) اقدامی جدی علیه ایران انجام دهند، اما تنها کمتر از 24 ساعت، یعنی بامداد جمعه نوزدهم آوریل اخباری منتشر شد که گمانه زنی ها از دست داشتن این رژیم (مستقیم یا غیرمستقیم) در حمله محدود به هدف نظامی در اصفهان حکایت داشت.
«بی بی» به دلیل افزایش انتقادات بین المللی و داخلی به دلیل تداوم جنگ غزه، آزاد نکردن اسیران و برنامه ریزی برای حمله به رفح در وضعیت بسیار دشواری قرار گرفته است و برای خروج از بحران تصمیم گرفت با حمله تروریستی به ساختمان کنسولی سفارت ایران در دمشق و ترور جمعی از مستشاران نیروی قدس، ایران را به واکنش مستقیم مجبور و به این وسیله زمینه برخورد میان محور مقاومت و سنتکام را فراهم کند.
در حالی که دولتمردان و رسانههای صهیونیستی از تغییر معادله با تهران و اراده جدی برای درگیری مستقیم با ایران صحبت به میان میآوردند، دو متغیر حمله گسترده موشکی- پهپادی ایران در جریان عملیات «وعده صادق» و همراهی نکردن بسیاری از دولتهای غربی با رژیم صهیونیستی برای تشکیل ائتلاف نظامی سبب شد تلآویو یک گام عقب نشینی کند و با طراحی عملیاتی محدود در داخل خاک ایران، خود را از معرکه خودخواسته کنار بکشد.
آمریکا برای مقابله با تهدید روز افزون روسیه و چین علیه هژمونی آمریکایی قصد دارد نقطه تمرکز خود را از غرب آسیا بردارد و به سمت حوزه اقیانوس هند- اقیانوس آرام نقل مکان کند. در نگاه دولتمردان آمریکایی، ایجاد بلوک واحد عربی- عبری در قالب پروژه آیمک و سازوکار امنیتی النقب به واشنگتن امکان می دهد نظم غرب آسیا را بار دیگر بر مبنای منافع خود بازتعریف کند.
اما در نگاه کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، تغییر نوع حضور آمریکا در منطقه به معنای به خطر افتادن منافع این کشور برابر ایران و محور مقاومت خواهد بود.
در نگاه دولتمردان آمریکایی، ایجاد بلوک واحد عربی- عبری در قالب پروژه آیمک و سازوکار امنیتی النقب به واشنگتن امکان می دهد نظم غرب آسیا را بار دیگر بر مبنای منافع خود بازتعریف کند
بر همین اساس برخی تحلیلگران معتقدند، رژیم صهیونیستی به دنبال آن است پیش از افزایش تمرکز آمریکا بر مهار چین، زمینه افزایش تنش میان تهران و واشنگتن را فراهم کند و با هزینه دولتهای غربی تهدید ایران را از بین ببرد. سلسله تحولات امنیتی سال 2020 میلادی که درنهایت به شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی منجر شد، نشان دهنده برنامه ریزی «بی بی» و نئوکانهای آمریکایی برای فریب دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و وارد کردن تهران و واشنگتن به جنگی گسترده بود.
برخلاف لفاظیهای سیاسی و عملیات روانی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، رخدادهای میدانی حاکی از وابستگی کامل تلآویو به واشنگتن، پاریس و لندن است. کمکهای نظامی- اطلاعاتی آمریکا و تروئیکای اروپایی به رژیم صهیونیستی تنها دقایقی پس از عملیات «طوفان الاقصی» یا کمک سامانههای پدافندی کشورهای نام برده به صهیونیست ها هنگام حمله موشکی- پهپادی ایران نشان دهنده عمق وابستگی پدافندی تلآویو به کمکهای غرب است.
میزان آسیب پذیری رژیم صهیونیستی در برابر تهدیدات بیرونی به قدری قابل توجه است که قطع کمکهای غرب به تلآویو را میتوان به مثابه پایان افسانه دیوار آهنین رژیم صهیونیستی دانست. به عبارت دیگر، فقدان عمق راهبردی و جغرافیای کوچک رژیم صهیونیستی موضوعی نیست که با تجهیزات پیشرفته نظامی جبران شود و در برابر تهدیدات ژئوپلیتیکی بسیار آسیب پذیر است.
با آنکه در 30 سال اخیر رژیم صهیونیستی در فرصتهای مختلف سعی کرده است ایران را تهدید به حمله مستقیم نظامی کند، اما جمهوری اسلامی برای نخستین بار با بیش از 300 پرتابه اهداف نظامی- اطلاعاتی را در خاک فلسطین و جولان اشغالی هدف قرار داد. با وجود برخورداری رژیم صهیونیستی از سامانههای پدافندی گنبد آهنین، فلاخن داوود و کمان- 3، عملیات «وعده صادق» نشان داد تا چه اندازه رژیم صهیونیستی وابسته به چتر پدافندی آمریکا و کشورهای عربی است.
حال رژیمی چنین سست و وابسته قصد داشت با کشاندن آمریکا به معرکه جنگ با ایران زمینه احیای موازنه به نفع خود را فراهم آورد، اما بی تمایلی واشنگتن برای تغییر نقطه تمرکز از اوکراین- تایوان از سویی و نگرانی نسبت به افزایش قیمت جهانی انرژی و تورم ناشی از آن (در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا) از سوی دیگر سبب شد طرح نتانیاهو با بن بست مواجه شود.