بحران در مدیریت بحران!-راهبرد معاصر
نقدی بر عملکرد ستاد مدیریت بحران دولت دوازدهم / بخش دوم

بحران در مدیریت بحران!

به نظر می‌رسد خود ستاد بحران کشور در بحران است و باید در ابتدا بحران خود را حل کند و سپس به مشکلات کشور برسد. نکته قابل توجه اینکه نباید اقدامات ستاد بحران کشور «جزیره‌ای» و «مقطعی» باشد. مدیریت درست بحران، مجموعه‌ای از آمادگی‌های پیش از بحران را می‌طلبد.
میلاد خدائی؛ دبیر سرویس اجتماعی
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۴ - ۰۴ بهمن ۱۳۹۸ - 2020 January 24
کد خبر: ۳۴۱۶۹

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

به گزارش راهبرد معاصر، در بخش اول این گزارش تلاش شد تا در زمینه ارزیابی و بررسی نقادانه عملکرد نظام مدیریت بحران کشور، با محوریت سازمان مدیریت بحران کشور، ساختار قانونی «ستاد مدیریت بحران» مورد واکاوی قرار گیرد. همچنین به حادثه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو و زلزله کرمانشاه اشاره شد. اما در چند سال اخیر، شاهد اتفاقات دیگری نیز بوده‌ایم که پای ستاد مدیریت بحران را به قضایا باز کرده است. زلزله خراسان، سیل گلستان، سیل لرستان، سیل خوزستان و سیل سیستان از این موارد بوده‌اند.

در میان سیل‌های یک سال گذشته، گرچه مسئولان کشور مدعی "مدیریت بحران" بوده‌اند، اما وضعیت وخیم برخی مناطق، اعتراضات سیل‌زدگان و نیز اذعان برخی نمایندگان یا مسئولان اجرایی به ناهماهنگی دستگاه‌ها و «عدم وجود نظم و ترتیب»، حکایت از «بحران مدیریت» در ساختار دولت داشته است.


«بی‌توجهی به پوشش گیاهی و مسائل محیط زیستی»، «توقف احداث سدهای در حال تاسیس» و «بی‌توجهی به مدیریت حاشیه رودخانه‌ها» از عوامل «فاجعه سیل‌های اخیر» بود. «با بروز فاجعه سیل فراگیر در شمال و جنوب و غرب کشور یک نکته کلیدی در افزایش شدت حادثه را قطعا باید بی‌توجهی به مدیریت حاشیه رودخانه‌ها و مسیرهای سیلابی برشمرد».

یکی از دلایل افزایش شدت تخریب‌ها را باید در نبود مکانیزم نظارتی و وحدت رویه در مدیریت آب رودخانه‌ها در پایین‌دست سدهای ساخته شده توسط مدیران شهری و استانی در استان‌ها و شهرهای مختلف کشور برشمرد. بعد از ساخت سدها و کاهش دبی آب پایین‌دست این ذهنیت اشتباه در مدیران برای تجاوز به حریم رودخانه‌ها و دادن مجوز ساخت و ساز باعث شد عملا در شرایط سیلابی بستر رودخانه با ظرفیت حداقلی برای عبور آب مواجه باشد که طبعا شدت تخریب‌ها را دوچندان خواهد کرد.

در نهایت سیل اخیر در سیستان و بلوچستان تلنگری برای مدیریت یکپارچه منطقه‌ای و شهری بود و حساسیت ویژه و اقدامی موثر در آزادسازی حریم رودخانه‌ها و رفع معارضین از یک سو و برخورد جدی و بدون اغماض با سودجویان از سوی دیگر را می‌طلبد.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

بحران در مدیریت ستادی!

«عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور دولت دوازدهم در مورد شرایط بحرانی در کشور گفته بود به دلیل کاهش درآمدها، پیشگیری و مقابله با بحران در اولویت دولت نبود! به نظر می‌رسد خود ستاد بحران کشور در بحران است و باید در ابتدا بحران خود را حل کند و سپس به مشکلات کشور برسد. نکته قابل توجه اینکه نباید اقدامات ستاد بحران کشور «جزیره‌ای» و «مقطعی» باشد. مدیریت درست بحران، مجموعه‌ای از آمادگی‌های پیش از بحران را می‌طلبد. به تازگی «مدیریت جامعه محور» وارد ادبیات مدیریت بحران شده است و در همین راستا موضوع مشارکت مردم و تخصصی شدن کارها، تقویت نقش بیمه و آموزش همگانی در کاهش خطرات بسیار پررنگ شده است.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

سیل پلدختر

از روز ۵ فروردین سال ۱۳۹۸ همزمان با اعلام سازمان هواشناسی مبنی بر ورود سامانه بارشی متراکم در شمال و غرب ایران، بر اثر بارندگی‌های شدید در شهرهای استان لرستان ازجمله الیگودرز، خرم‌آباد، معمولان، کوهدشت، پلدختر، نورآباد، ویسیان و دورود سیل ایجاد شد. این سامانه بارشی در دو موج در تاریخ‌های ۵ تا ۹ فروردین و نیز موج دوم از ۱۱ تا ۱۳ فروردین موجب ایجاد سیلاب و خسارت در شهرستان‌های استان لرستان شد. در این استان شهر پلدختر بیشترین بارش را با ۱۰۸ میلی‌متر در تاریخ ۵ فروردین داشت. در موج دوم بارش‌ها نیز، خساراتی همچون رانش زمین و به زیر آب رفتن بخش‌هایی از دورود، خرم‌آباد، معمولان و پلدختر گزارش شد.

در موج دوم بارش‌ها در۱۲ فروردین بارش‌ها موجب ایجاد سیلاب و بعضی خسارت‌ها در برخی شهرستان‌های استان لرستان به ویژه پلدختر و معمولان شد. بعد از فروکش شدن آب سیل، حجم گل و لای به جای مانده و خرابی‌های ناشی از سیل، نشان داد خسارات مادی فروانی به این شهر وارد شده‌است. پلدختر و معمولان در استان لرستان از جمله مناطقی بودند که بر اساس گزارش‌ها در وضعیت بحرانی قرار داشتند.

حجم سیلاب‌های ششم و دوازدهم فروردین‌ماه معادل ۳ میلیارد و ۱۰۰ میلیون مترمکعب و دبی سیلاب رودخانه کشکان در پلدختر به بیش از پنج هزار مترمکعب در ثانیه رسیده بوده‌است. در پلدختر حدود 7500 خانه بر اثر سیل خسارت دیدند و همچنین سیل در استان لرستان به ۷۲۰۰۰ واحد مسکونی خسارت وارد کرد و تعداد ۴۹ روستا نیز در لرستان دچار رانش گردیدند.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

«علی‌اصغر پیوندی» رئیس جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در پیامی توئیتری در خصوص وضعیت استان لرستان نوشت: «سیل گلستان در شهر ماند، در لرستان اما نه شهر و خانه بلکه همه زیر ساخت‌ها راهم با خود برده. پل‌ها و جاده‌ها با سیل رفته‌اند و مسیر ارتباط زمینی با بیشتر شهرهای سیل زده قطع است. بالگردها پای کارند اما راه که نباشد کار امداد سخت است. به یک حرکت جهادی برای بازسازی زیرساختها نیازمندیم». در عمل هم مشخص شد توئیتر رئیس جمعیت هلال احمر، سیاست‌های «دولت حسن روحانی» و «مجلس علی لاریجانی» در مواجهه با سیل را تبیین می‌کند. بلافاصله پس از سیل، این‌بار پلدختر با سیل دیگری از کمک‌های مردمی و ورود نیروهای جهادی از اقصی نقاط کشور و حتی مجاهدان و مردم منطقه مواجه شد. به عنوان مثال در روستای بابازید و گل‌گل و روستاهای نزدیکتر به شهر پلدختر که بیشترین آسیب‌های ناشی از از سیلاب را متوجه خود می‌دیدند، قرارگاه شهید محمدخانی زودتر از نیروهای ستاد مدیریت بحران حضور داشت. در شهر پلدختر، جمعیت امام رضایی‌ها با خدمتگزاری نیروهای جهادی زودتر از نیروهای دولتیِ موظف به خدمت‌رسانی حضور داشت و در مجموع، مردم بسیجیِ ایران پیشرو کمک به هم‌وطنان خود بودند حتی بیشتر از مسئولین و ستاد مدیریت بحران.

مدیریت و امدادرسانی قبل و پس از سیل با انتقاد فراوانی همراه بود. رئیس جمعیت هلال احمر به دلیل نقایص و کوتاهی‌های مجموعه تحت نظرش توسط مردم لرستان مورد انتقاد قرار گرفت.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

سیل آق قلا 98

در سیل فروردین ماه 98 شمال کشور معروف به سیل آق قلا، تقریباً تمام شهرهای استان گلستان درگیر آب گرفتگی شدند. در این مناطق بارشی بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد کل بارش سالانه در بازه زمانی کمتر از پنج روز رخ داد. این حجم از بارش در این منطقه در تمام دوران ثبت داده‌های هواشناختی، دست‌کم در هفتاد سال گذشته، بی‌سابقه بود. بارش ممتد باران و برف و کاهش دما در استان مازندران و گلستان که از یکشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ آغاز شده بود موجب وقوع سیل در این استان‌ها شد. فرسایش خاک در اثر بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل‌ها و بارش ممتد باران و رها ساختن آب از پشت سدها، سبب جاری‌شدن سیل در آستانه نوروز ۱۳۹۸ در دو استان شمالی ایران شد. علت ویرانگری سیل در ترکمن‌صحرا و به‌ویژه آق قلا را باید در مجموعه‌ای از سوء مدیریت‌ها و عوامل طبیعی جستجو کرد. بارش‌های شدید، پر بودن ظرفیت سدها پیش از آغاز بارش‌ها و نیز عدم لایروبی رودهای گرگان، اترک و قره‌سو همگی دست به دست هم دادند تا بزرگترین فاجعه طبیعی و زیست‌محیطی ترکمن صحرا رقم بخورد.

در بحبوحه سیل آق قلا و در حالی که انتظار می‌رفت مسئولین استانی و در راس آنها «استاندار گلستان»، پیشرو و جریان‌ساز در خدمت‌رسانی به مردم سیل‌زده ظاهر شوند اما خبر سفر «مناف هاشمی» به خارج از کشور در روزهایی که استان تحت مدیریتش با سیل دست و پنجه نرم می‌کرد، موجب انتقادات شدید و ناراحتی مردم و مسئولین شد. در نهایت علی رغم عزل وی توسط معاون اول رئیس جمهور، مناف هاشمی در اردیبهشت ماه سال جاری طی حکمی از سوی پیروز حناچی شهردار تهران، نظر به « سوابق و تجارب و تخصص»، به سمت مشاور شهرداری تهران در «امور توسعه منابع مالی پایدار» منصوب شد!

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

سیل خوزستان 98

 خلاصه بررسی و تحلیل بارش‌های استان خوزستان از ابتدای سال زراعی 98-97 تا 28 اردیبهشت 98 نشان می‌دهد که از ابتدای سال زراعی (01 مهر 97) تا (28 اردیبهشت 98) مجموع بارش کل خوزستان 521.7 میلی‌متر بوده است. این مقدار در مقایسه با مقدار بلندمدت آن در همین بازه زمانی (319.0 میلی‌متر) 63.5 درصد افزایش و در مقایسه با مقدار آن در دوره مشابه سال گذشته (203.1 میلی‌متر) افزایش 256.9 درصدی را نشان می‌دهد. نقشه‌های هواشناسی نیز بارش بیش از 320 میلی‌متر باران را در حوزه‌های بالادست رودخانه‌های استان پیش‌بینی می‌کردند.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

همچنین در این بازه زمانی استان‌های ایلام 862 میلی‌متر، کهگیلویه و بویراحمد 733، لرستان 970 و چهارمحال و بختیاری 820 میلی‌متر بارندگی را تجربه کردند که به‌صورت طبیعی جریان‌های آبی همه این استان‌ها نهایتاً به رودخانه‌های خوزستان می‌ریزد.

افزایش بارندگی در استان‌های نام‌برده شده نسبت به مدت مشابه در سال گذشته به ترتیب ایلام 205 درصد، کهگیلویه و بویراحمد 324 درصد، لرستان 223 درصد و چهارمحال و بختیاری 336 درصد بود که از میانگین بلندمدت نیز بیشتر بود.

بااین‌وجود بسیاری از مسئولان استانی و کشوری در خصوص سیل خوزستان از کلیدواژه "غافلگیر شدیم" استفاده کردند. اما آیا واقعاً مسئولان پیش از وقوع سیل اطلاعات کافی در خصوص احتمال وقوع آن را داشتند و یا اینکه هیچ نهاد مرتبطی هشدارهای لازم را در این خصوص نداده بود؟

سیل و در واقع آبگرفتگی خیلی از مناطق استان خوزستان در سال جاری، موجب وارد آمدن خسارات جدی به منازل مسکونی، زمین‌های کشاورزی و از دست رفتن جان چندین نفر شد. با طولانی شدن آبگرفتگی در خوزستان، در حالی که بعضی مناطق در محاصره آب بودند، مسئله قابل پیش‌بینی بودن سیل در خوزستان و نقش ستاد مدیریت بحران در مقابله با آن سوالات زیادی را در اذهان عمومی ایجاد کرد. در حالی که حتی غیرمتخصصان هم می‌دانند آب‌های جاری از حوزه‌های آبریز استان‌های ایلام، چهارمحال و بختیاری و لرستان، به سمت خوزستان سرازیر می‌شوند اما ضعف مدیریتی ستاد بحران در مواجهه با سیل خوزستان مشهود بود. به شکل ویژه عملکرد «شریعتی استاندار خوزستان» محل نقد کارشناسان و البته مردم خوزستان قرار گرفت. در وقایع «بالازدگی فاضلاب در کوت عبدالله» هم خبر «حضور استاندار خوزستان در پایتخت برای رایزنی در مورد انتصابش به عنوان رئیس سازمان هلال احمر کشور» در حالی که در کوت عبدالله بالاآمدن فاضلاب و ورود آن به منازل مسکونی مردم را دچار مشکل کرده بود، با انتقادات فراوان از بی‌مسئولیتی شریعتی همراه شد. مرور وقایع دوره یکساله گذشته در خوزستان، ضرورت بازنگری در مورد سیاست‌های کلی و مدیران مرتبط با «مدیریت بحران» درخوزستان را تایید می‌کند.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

از سیل سیستان چه خبر؟

چند روز قبل «محمد فرید لطیفی» معاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران کل کشور در یک برنامه تلویزیونی گفت: «سیل تا امروز سطح استانی دارد و بنابراین وزیر به قضیه ورود نکرده است. آقای نجار (رییس سازمان مدیریت بحران) رفته و ممکن است به این نتیجه برسد که ظرفیت استان جوابگو نیست و برای سیل سطح ملی اعلام کند».

 او شاخص‌های بحران ملی را تعداد خانه‌ها، مسیرها، زیرساخت‌های تخریبی و تعداد جان باختگان عنوان کرد و معتقد بود سیل سیستان و بلوچستان جنبه ملی ندارد، چون هر پنج پارامتری که ویژگی یک بحران ملی است، در این استان اتفاق نیفتاده است.

شاید استدلال مسئولین ستاد بحران بر اساس قوانین مصوب و جاری و بر اساس سیاست‌های دولت، درست باشد اما نکته اینجاست که مردم سیستان و بلوچستان، خیلی محروم‌تر از آنند که بشوند با قانون و تبصره برای آنها تصمیم گرفت. شاید سیل سیستان و بلوچستان بهانه‌ای باشد تا مسئولین دقیق‌تر به کمبود امکانات در آن منطقه علی‌رغم رشادت‌های مردم غیور سیستان و بلوچستان، نگاه کنند. سیستان و بلوچستان تقریبا در تمام شاخص‌های توسعه انسانی در پایین‌ترین رتبه کشور قرار دارد و تعبیری که رهبر معظم انقلاب دارند آن است که «در این منطقه راه‌های نرفته بسیار بیشتر از راه‌های رفته است». در حال حاضر زیرساخت‌های محدودی هم که در منطقه وجود داشت به دلیل سیل دچار صدمات جدی شده‌اند. مثلا بسیاری از جاده‌ها از بین رفته‌اند؛ این در حالی است که پیش از این حادثه نیز پایین‌ترین شاخص‌های جاده روستایی در کشور را سیستان و بلوچستان داشت. خسارات در حوزه دشتیاری، زرآباد و کاجو آنچنان جدی شده است که تا چند روز از بخشی از روستاییان منطقه کاجو خبری نبود!

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی که مردم از سیل دیدند در حوزه کشاورزی بوده است. در شهرستان‌های چابهار، کنارک و قصرقند که اوج سیل در این مناطق بود، صنعت آنچنانی برای اشتغال مردم وجود نداشت و عمده راه ارتزاق کشاورزی بود، اما کشاورزی خصوصا در منطقه عورکی کاملا از بین رفته است.

منطقه دشتیاری یکی از بالاترین نرخ‌های میزان فرسایش خاک را در سطح کشور و حتی دنیا دارد. شیار‌های عمیقی در خاک ایجاد شده که گاهی عمق آن به ۱۲ متر هم می‌رسد؛ این پدیده‌ها «گرگروک» نام دارد. حال با توجه به اینکه سیل‌بندی برای ممانعت از ورود آب به این گرگروک‌ها نداشتیم، شکاف‌های عمیقی در سطح زمین‌های کشاورزی ایجاد شده آنچنان که پس از سیل به جای زمین‌های کشاورزی گرگروک ایجاد شده و این زمین‌ها از بین رفته‌اند.

قبلا مردم براساس دانش بومی خود سیل‌بند‌هایی برای این گرگروک‌ها ایجاد می‌کردند، اما مسئولان باید در حوزه آب‌های کشاورزی تدبیر کرده و آب را با سیل‌بند به سوی مسیر اصلی هدایت می‌کردند به جای اینکه گروک‌ها آب را ببلعند. اگر سیل بند گرگروک ایجاد می‌شد آب‌ها به مسیر اصلی رودخانه هدایت می‌شد و سیل رخ نمی‌داد. در حال حاضر نیز اگر این شرایط ادامه یافته و سیل‌بند‌ها ایجاد نشود در آینده‌ای نه چندان دور تمام زمین‌های کشاورزی دشت‌یاری از بین می‌روند. مسئله گرگروک‌ها انقدر حیاتی است که پیرزنی روستایی که از سیل نجات یافته بود می‌گفت «من کنسرو نمی‌خواهم فکری به حال سیل‌بند گرگروک کنید»! زیرا مردم بر اساس دانش بومی خود می‌دانند که نبود این سیل‌بند‌ها چنین آسیب‌هایی به دنبال دارد.

وقتی سدی تاسیس می‌شود باید خط لوله انتقال آب برای آب شرب و کشاورزی نیز ایجاد شود، اما این اتفاق نیفتاده است. این درحالی است که وجود خطوط انتقال آب می‌توانست مانع از انباشت بیش از حد آب در سد‌ها شود، اما به دلیل نبود این تاسیسات آب‌ها انباشته و سرریز شدند. از سوی دیگر باید همان زمان که ورود سامانه بارشی به منطقه پیش‌بینی شده بود تدریجا آب‌های انباشته شده در سد رها می‌شدند که این اتفاق نیز رخ نداد. این موارد دست به دست هم داده و باعث شد وقوع سیل شد.

افتتاح صوری شبکه آبرسانی دشتیاری آنهم در حالیکه هنوز خط لوله آن وارد مدار نشده و تصفیه خانه آن نیز افتتتاح نشده بود شلیکی بود به اعتماد عمومی مردم بود.

 

حضور روحانی در سیستان و بلوچستان

بالاخره با گذشت هشت روز از سیل در سیستان و بلوچستان، حسن روحانی در منطقه چابهار استان سیستان و بلوچستان که البته با مراکز دیگر سیل فاصله دارد حاضر شد. اصل این حضور که البته از اولین و حداقلی‌ترین وظایف مسئولین در مواجهه با مشکلات مردم است، قابل تقدیر است به شرط آنکه در سیاست‌های مسئولین نسبت به مناطق محروم و اقشار آسیب‌پذیر و آسیب‌دیده تغییر جدی ایجاد کند.

 

بحران در ستاد مدیریت!/ ساختار مدیریت بحران در ایران /

 

بر اساس تجارب بحران‌های اخیر در کشور و در راستای مدیریت بهتر بحران‌های احتمالی پیش‌رو، توجه به نکات زیر قابل‌توجه خواهد بود:

* کاملا مشهود است که با وقوع هر حادثه ، یک نوع حالت غافلگیرشدن به مسئولین دست می‌دهد و هر بار لازم است رهبر معظم انقلاب ، با یک هشدار و بیدار باش، دستگاه ها را برای شروع یا تقویت کار به حرکت در آورند. آیا بعد از این همه تجربه زلزله و سیل و این همه خسارت، نباید هر دستگاهی و به خصوص دستگاه‌های مسئول دولتی، دستورالعمل دقیقی  برای زلزله و سیل و آتش‌سوزی و موارد دیگر داشته باشند وآن را به نیروهای خود آموزش داده باشند تا هنگام  بروز بحران، از همان دقیقه اول، تکلیف هرکس مشخص باشد و کار خود را شروع کند؟ مگر نه این است که اکثر مشکلات و تلفات مربوط به همان ساعات اولیه حادثه است؟ آیا نباید یک برنامه عملیاتی زمانبندی شده در هر دستگاهی باشد تا از همان لحظه اول زلزله ، بدون اتلاف وقت و بدون نیاز به فرمان مستقیم رهبر معظم انقلاب و بدون نیاز به روند کند و زمانگیر اداری،  به طور خودکار و سریع ، وظایف مندرج در دستورالعمل به اجرا درآید؟ این شیوه امداد رسانی، حرف تازه ای نیست که قبلا تجربه آن را نداشته باشیم. آتش نشان‌ها بر اساس چنین دستور العملی که از قبل تدوین شده و از قبل به آنها آموزش داده شده، هنگام وقوع آتش سوزی ، بدون حتی لحظه ای توقف، وبدون نیاز به دستور وزیر و استاندار و فرماندار و بدون نیاز به جلسه و بگومگوهای کارشناسی و بدون نیاز به روند تصمیم گیری اداری، بلافاصله طبق دستورالعمل، با بیشترین آمادگی وکامل‌ترین تجهیزات و با حداکثر سرعت خود را  به محل حادثه می رسانند. آیا سیل و زلزله کم‌اهمیت‌تر و کم تلفات‌تر از آتش‌سوزی هستند؟ چرا دستگاه‌های مختلف برای حوادث غیر مترقبه و البته مترقبه، دستورالعمل زمانبندی شده ندارند؟ آیا در زلزله کرمانشاه و سیل پلدختر، امداد رسانی و نجات، از همان ساعت اول، سرعت و نظم و مدیریت قابل قبول داشت؟ غافلگیر شدن مسئولان در هنگام زلزله یکبار معنا دارد و اگر مسئولی در یک مسئله حیاتی که قبلا بارها در کشور تکرار شده  غافلگیر شود، این دیگر نامش غافلگیری نیست، حتما «بی‌کفایتی» است.

 

* همه می‌دانیم که در هر اتفاق طبیعی، نیازهایی مربوط به همان دقایق و ساعات اولیه است که اگر اقدام نشود دیگر قابل جبران نیست. خدماتی هست که اختصاص به همان روزهای اول دارد که اگر انجام نشود فرصت از دست می رود و جبران آن میسر نیست. خدماتی هم مربوط به میان‌مدت و بلندمدت است. متأسفانه گزارش‌ها و البته شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد دستگاه‌های مسئول ما برای دقایق و ساعات اولیه که بسیار حیاتی هستند برنامه تدوین شده و آموزش داده شده ندارند و نوعی تأخیر در شروع خدمت رسانی و نوعی سردرگمی در نوع خدمت‌رسانی و محل خدمت‌رسانی در آن ساعات اولیه و حتی روزهای اولیه وجود دارد. آیا اگر هر دستگاه از قبل دستورالعمل دقیق و روشن و هماهنگ با دستگاه های دیگر داشته باشد و از همان دقیقه اول کار خود را در محل ویژه خود، بدون وقفه شروع کند، بی‌نظمی به وجود می‌آید؟  

* گستردگی جغرافیایی مناطق بحران‌زده، به طور طبیعی سبب می‌شود هیچ ارگانی به تنهایی قدرت رسیدگی به همه بحران‌زدگان را نداشته باشد و فلسفه وجودی سازمان مدیریت بحران کشور همین است که در هنگام بحران همه ارگان‌ها را پای کار بیاورد و هماهنگ کند. گسترده بودن بحران در ایران مسبوق به سابقه است و حضور همه ارگان‌ها هم یک قانون است. چرا نباید از قبل، شهرها و روستاهای هر استان، برای لحظه وقوع  بحران بین ارگان‌ها تقسیم شده و سهمیه هر ارگان در هر استان  کشور به دقت معلوم باشد تا در لحظه وقوع زلزله و در همان دقایق و ساعات اولیه هر ارگان بتواند بدون اتلاف وقت و بدون سر درگمی به سراغ شهرها و روستاهای سهمیه خود برود و امدادهای اولیه از قبیل نجات زیرآوار ماندگان، معالجه و اعزام مجروحان و رساندن آب و غذا و چادر و پتو را انجام دهد؟ این تقسیم کار سبب می‌شود در موقع بروز بحران، ارگان‌ها سرگردان نباشند، تداخل کار نداشته و وقت شان برای تقسیم کار تلف نشود.  سبب می‌شود در یکجا تراکم خدمت و در جای دیگر  فقدان خدمت نباشد و تلفات انسانی بالا نرود. مسئله‌ای که به وضوح در مواجهه با سیل در پلدختر و گلستان و خوزستان در فروردین ماه سال جاری قابل مشاهده بود و متاسفانه این روزها شاهد تکرار مجدد آن در سیل سیستان و بلوچستان هستیم.

 

* تجربه بحران‌های قبل  نشان می‌دهد کارت شناسایی مخصوص آسیب‌دیدگان یا دفترچه دریافت خدمات یک ضرورت حیاتی برای نظم دادن به خدمات و رعایت کرامت انسانی مردم است تا اقلام خدماتی با نظم و آرامش و عدالت و احترام تحویل آنها شود. نمی‌شود این دفترچه ها قبل از زلزله‌ها به تعداد میلیونی چاپ شده و به تعداد زیاد در اختیار ارگان‌ها باشد تا در همان روز اول بحران در هر شهر و روستا به هر افراد داده شود تا  توزیع اقلام کمکی بدون ازدحام و بی‌نظمی انجام شود؟ آیا بی‌نظمی و تجمع و کشمکش و بی‌احترامی به مردم شریف، خسارت کمی است؟

* ایجاد سازمان مدیریت  بحران در سطح کشور و در استان ها در سال 1387 اقدام بسیار مفید و مهمی بوده، ولی این ستادها متاثر از برنامه‌ریزی‌ و سیاست‌گذاری معیوب دولت‌ها، عموما خودشان دچار بحران داخلی هستند. باید برای حل مشکل سیاست‌گذاری در ستاد بحران مدیریت فارغ از بازی‌های سیاسی فکری اندیشیده شود.

 

* رفتن مسئولین اجرایی به منطقه زلزله زده و همدردی با آسیب‌دیدگان بسیار مفید و البته ضروری است و مسئولینی که در این امر کوتاهی می‌کنند باید مورد سؤال قرار گیرند ولی مسئولین محترم باید بدانندکه  فقط دیده‌شدن  چهره آنها در منطقه کافی نیست و فقط اظهار تسلیت از داخل اتومبیل‌های گرانقیمت، دردی را  از آسیب‌دیدگان دوا نمی‌کند. به خصوص در ساعات و روزهای اول ، هر مسئولی به منطقه بحران‌زده می‌رود، باید بین مردم رفته و درد دل‌ها را بشنود.


* چند روز بعد از بحران که سر و صدای بحران فروکش می‌کند، رسانه‌ها و مسئولین کم کم بحران را فراموش می‌کنند و مشغول کارهای عادی خود می‌شوند. مردم گرفتار و آسیب‌دیده با هزاران مشکل از رأس خبرها و خدمت‌ها حذف می‌شوند و مسئولین تا وقوع بحران بعدی که دوباره تمام این خطاها و نقص ها تکرار شود، به کار روزمره خود مشغول می‌شوند. بازهم رهبر معظم انقلاب باید بار سنگین وعده های داده شده را به دوش گیرد و پیگیری کند و بازهم ستاد بحران، غایب بزرگ صحنه خواهد بود. ای کاش مجلس تصمیم بزرگی بگیرد؛ قانون قبلی را که برای تأسیس سازمان مدیریت بحران تصویب کرده مورد مطالعه قرار دهد، عملکرد این سازمان در این مدت را هم بررسی و ارزیابی کند  و ببیند مشکل از کجاست. ببیند این نقص‌ها و نارسایی‌ها که هر بار خسارات جانی بسیار به ویژه در روزهای اول  به بار می آورد از کجا سرچشمه می‌گیرد. ضعف قانون است یا ضعف اجرا؟ قانون و اجرای قانون هر دو تحت کنترل مجلس است. نمایندگان محترم که البته این روزها درگیر تبلیغات برای انتخابات مجلس 98 هستند، از خود سؤال کنند چه کنیم تا در بحران بعدی این نقایص تکرار نشود. این اقدام یک اقدام بی سابقه نیست که مجلس در انجام آن نیاز به مقدمات زمان‌بر داشته باشد. بسیاری از کشورهای پیشرفته به خصوص آنها که بلایای طبیعی بیشتری دارند چنین قوانینی دارند و برای اجرای مطلوب آن تمهیداتی اندیشیده‌اند تا میزان تلفات جانی و مالی و روحی و روانی مصیبت‌دیدگان به حداقل برسد. ما که مسلمانیم و هشدار بزرگ «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» جلوی چشممان است قطعا باید سریع‌تر و بهتر اقدام کنیم .

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار