به گزارش راهبرد معاصر؛ آتش درگیری بار دیگر در قرهباغ، یکی از مناطق مناقشهبرانگیز میان دو جمهوری کوچک استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی برافروخته شده است. منطقهای در خاک جمهوری آذربایجان که اکثریت جمعیت آن ارمنی هستند. همین ترکیب کافیست تا به پیچیدگی این بحران و چرایی ادعای دو طرف بر سر کنترل و اداره آن پی ببرید. تنش میان باکو و ایروان بر سر قرهباغ هرگز سرد نشده و تنها دورههایی از سکوت و آتش زیر خاکستر میان دو کشور حکمفرما بوده تا بعد از گذشت مدتی، یک بار دیگر شعلههای تنش میان دو کشور همسایه ایران زبانه گرفته است. منطقه قفقاز که در طول قرنهای متمادی زیر چتر وحدت بخش حوزه تمدن اسلامی ـ ایرانی، محل همزیستی ادیان، مذاهب، زبانها و هویتهای فرهنگی و دینی گوناگون بود، از زمانی که برجستهسازی استعماری اختلافهای هویتی عرصه را بر اشتراکات تمدنی تنگ کرد دچار مهندسی ترکیب جمعیتی و پاکسازیهای قومیتی و تبعیدهای دستهجمعی شد.
اگر چه قره باغ به صورتی یک جانبه استقلال خود را از دو کشور ارمنستان وآذربایجان اعلام کرد اما جامعه جهانی هرگز استقلال قره باغ را به رسمیت نشناخت زیرا قدرت های فرا منطقه ای با هدف تبدیل این منطقه به کانون بحران، از ایجاد یک راه حل ریشه ای برای پایان دادن به بحران این منطقه خودداری کرد. حال بحران قره باغ با توجه به چندلایه بودن، تداوم و ادامه یابد قطعا منطقه قفقاز بار دیگر به کانون تقابل قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای تبدیل خواهد شد و این امر ثبات و امنیت آسیای میانه را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد و تشدید درگیری ها ممکن است که ترکیه و روسیه را در تقابل با یکدیگر قرار خواهد داد و در نتیجه امکان مهار بحران قره باغ در صورت ادامه جنگ وجود نخواهد داشت.
از اولین روز از شروع درگیری های اخیر نیز سخنگوی وزارت امور خارجه ایران خواستار توقف فوری درگیریها بین آذربایجان و ارمنستان و آغاز گفتوگو بین دو کشور شد و آمادگی ایران را برای استفاده از ظرفیتهای خود به منظور برقراری آتش بس و گفتوگو اعلام کرد. در همین خصوص سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران از نزدیک و با نگرانی درگیریهای نظامی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان را دنبال میکند و ضمن دعوت طرفین به خویشتنداری، خواستار توقف فوری درگیریها و آغاز گفتوگو بین دو کشور است. محمدجواد ظریف نیز در توئیتی عنوان کرد که همسایگان ایران در اولویت هستند و آماده ارائه مساعی جمیله به منظور فراهم ساختن گفتگوها هستیم.
موضع جمهوری اسلامی ایران طی سالهای گذشته پس از جنگ قره باغ همواره دعوت به خویشتنداری بین دو کشور و اعلام آمادگی برای به کار بردن مساعی جمیله و میانجیگری برای حل بحران از طریق گفتگو و دیپلماسی بوده است؛ موضعی که بیش از آنکه از جانب دولت باکو مورد توجه قرار گیرد؛ با استقبال همسایه ارمنستانی همراه است.
علیرغم تاکید بر بی نتیجه بودن فعالیت گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا، ایران حمایت خود از کلیه اقداماتی را که می تواند منجر به حل مناقشه شود اعلام کرده است. اما در عین حال مانند هر کشور دیگری جمهوری اسلامی ایران نیز دارای خطوط قرمزی در حوزه سیاست خارجی و امنیت خود است. یکی از این خطوط قرمز که بارها از سوی جمهوری اسلامی ایران نیز اعلام شده استقرار نیروهای فرامنطقهای در همسایگی مرزهای ایران است. این در حالی است که به گفته برخی از کارشناسان تشدید درگیری در قرهباغ میتواند تمرکز ایران و روسیه را از منطقه غرب آسیا کاهش دهد و آنها را سرگرم مشکلات و چالشهای منطقه قفقاز کند. موضوعی که صهیونیستها با تحرکات اخیر خود در این منطقه، به دنبال آن هستند.
مقامات دولت باکو به واسطه اینکه این کشور را پس از ایران (و احتمالا عراق) دومین کشور بزرگ شیعه جهان میدانند و از سوی دیگر به واسطه اینکه قرابت قومی و تاریخی نزدیکی با ایران دارند (به واسطه حضور دهها میلیون آذری زبان در ایران) انتظار این را دارند که ایران در بحران قره باغ از همکیشان و همزبانان آذری خود در برابر ارمنستان پشتیبانی و حمایت کند و موضعی شبیه به ترکیه در حمایت دربست و بی چون و چرا از موضع باکو در قبال ایروان داشته باشد؛ اما ظرافتها و واقعیتهای دیپلماسی منطقهای، نوع رابطه ایران با روسیه و سیاستهای غربگرایانه دولت باکو موانعی عمده هستند که سبب شده سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران قره باغ به جای درغلتیدن به سمت قرابتهای مذهبی و قومی و تاریخی به سمت ظرافتها و محدودیتهای «سیاست واقعی» حرکت کند و از موضعی «بینابین» و «میانجیگرانه» بین 2 همسایه شمالی خود فراتر نرود.
دولت جمهوری اسلامی تاکنون بارها بر این حق مشروع در چارچوب حقوق بین الملل و قطعنامههای سازمان ملل تاکید کرده است و بر این باور است که اختلاف دو کشور فقط راه حل صلحآمیز دارد و ایران و ترکیه و روسیه میتوانند در جهت اجراییسازی قطعنامههای سازمان ملل، آن دو همسایه را کمک کنند تا اختلافات خود را در اشکال مسالمت آمیز حل کنند. اما ظاهرا چنین اراده ای نزد دو بازیگر اصلی این بحران یعنی روسیه و ترکیه وجود ندارد.