توقف درگیری‌ها در یمن دور از دسترس-راهبرد معاصر
راهبرد معاصر بررسی می‌کند؛

توقف درگیری‌ها در یمن دور از دسترس

میزان مساعد بودن یا وخیم بودن شرایط ریاض و همیپمانان آن در جغرافیای درگیری ها با صنعاء علت اصلی و کانونی در تشدید رسانه‌ای در پیگیری موضوع سیاسی آتش بس و صلح در یمن می‌باشد. به عبارت بهتر فعال کردن میانجی‌گران را وضعیت ریاض و مزدوران اقماری تحت لوای آن در یمن مشخص می‌کند که در محورهای درگیری با صنعاء قرار دارند.
مصطفی مطهری؛ کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۶ - ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ - 2021 August 06
کد خبر: ۹۷۵۰۵

چرا راهبرد متوقف‌سازی درگیری‌ها در یمن با شرایط فعلی دور از دسترس است؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ تلاش‌های دیپلماتیک آمریکا برای حل و فصل بحران در یمن تابعی از رویکرد سیاست خارجی دمکرات‌ها در عرصه مناسبات بین‌المللی است. در واقع مسئله یمن و حل آن به عنوان یک اولویت در منطقه آشوب زده غرب آسیا می‌تواند به بازنمایی پویایی دستگاه سیاست خارجی آمریکا در عرصه بین‌المللی بیانجامد. بطوریکه تجربه حل دیپلماتیک بحران در یمن با محوریت آمریکا در نهایت به سود آمریکا تمام خواهد شد و واشنگتن را به منفعت‌های سیاسی عرصه سیاست خارجی خواهد رساند.

 

اگرچه آمریکا در مناطقی از شرق (المهره) و جنوب یمن(لحج) در پایگاه‌های نظامی حضور فیزیکی دارد اما آنچه آمریکا را در موضوع بحران یمن از حیث منفعتی و سودگرایانه منتفع خواهد کرد تلاش های دیپلماتیکی است که در این عرصه انجام می دهد. در واقع اهمیت موضوع برای واشنگتن آنچنان زیاد است که فعالیت‌های دیپلماتیک خود را در ابعاد چندگانه اما همسو از طریق فرستاده ویژه‌اش در امور یمن دنبال می‌کند. بطوریکه ضمن مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم با طرف‌های یمنی حاضر در دوسوی درگیری یعنی دولت نجات ملی در صنعاء و دولت مستعفی هادی و حتی متجاوزان، با فعال کردن میانجی گرها از یکسو و قرار دادن ریاض در کانون تلاش‌ها در این‌باره از سوی دیگر درصدد است تا یک راه حل جهت برون رفت از بحران موجود با هدف رسیدن به آتش بس و در نهایت صلح را بیابد.

 

نکته جالب اینجاست که آمریکا در مسیر مذکور، در یک اقدام تازه با کشاندن پای شورای همکاری خلیج فارس و محول‌سازی نقش‌پذیری‌های میدانی در عرصه دیپلماتیک به آن تلاش دارد تا روند اجماع درون ائتلافی منهای صنعاء را ایجاد کند. به عبارت بهتر واشنگتن با شاخص اقناع سازی و سپس اجماع میان کشورهای عربی درگیر در مسئله یمن در ابعاد تجاوزی – میانجیگری سعی دارد تا طرح جدیدی از روند آتش بس و صلح در یمن را طراحی و تدارک ببیند.

 

قابل ذکر است که آنچه در این‌باره از سوی واشنگتن دنبال می‌شود با محوریت ریاض سامان یافته است. در واقع نقش محوری ریاض در این عرصه برای آمریکا، هم نقش مذاکره کننده است، همه زمینه ساز، هم اقناع بخش و اجماع ساز. وجود همین شاخص‌های محوری در قالب بازیگری ریاض در ذیل تلاش‌های آمریکا است که «نایف الحجرف» دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس نیز در درون بازی دیپلماتیک آمریکا، در ریاض با تیموتی لیندرکینگ فرستاده ویژه آمریکا در امور یمن ملاقات و گفتگو کرد.

 

مرور فعالیت های چندماهه دیپلماتیک آمریکا در این‌باره گویای این است که آنچه در قالب فعالیت دیپلماتیک از سوی واشنگتن هدف‌گذاری شده است به مانند فعالیت چند سال گذشته سازمان ملل متحد از طرف نماینده ویژه خود در امور یمن یکطرفه و به سود جریان ائتلاف بوده است. در واقع ماهیت این تلاش‌ها عملاً نه تنها منافع مردم یمن را در برنگرفته و نسبت به آن بی تفاوت می‌باشد بلکه برعکس نسبت به متجاوزان و لحاظ کردن منافع و اهداف آنها وارد عمل شده اند و در راستای عملکرد متجاوزان حرکت می کنند و به آرایش روند انجام گفتگو در بعد و ماهیت محتوایی – اجرایی می پردازند.

 

بطوریکه در ذیل عمده فعالیت های دیپلماتیک در راستای یافتن راهکار سیاسی، تنها گزینه و راهکار پایان دادن به جنگ یمن که از همان سال های ابتدایی تجاوز با ورود به موضوع گفتگو و مذاکره تاکنون مدنظر بوده است توصیف مغرضانه از شرایط نبرد در یمن به سود ائتلاف به رهبری ریاض و نادیده گرفتن شرایط صنعاء می باشد. این راهبرد در قالب تاکتیک‌های مقطعی براساس شرایط نبرد در جبهه‌ها و محورهای درگیری تعیین می‌شود. بنحویکه با قرار گرفتن ائتلاف در شرایط ضعف و شکنندگی و شکست مسئله آتش بس برای ورود به روند سیاسی و در نهایت محقق سازی صلح برجسته می شود. به بیان روشن‌تر اینکه با تحت فشار قرار گرفتن همپیمانان ریاض در یمن در جبهه‌های درگیری با دولت نجات ملی، ضرورت اجرای سریع و فوری توقف درگیرها از یکسو مورد تأکید قرار می‌گیرد و از سوی دیگر بر فرآیندهای فشار بر صنعاء جهت پذیرش شرایط ناعادلانه گفتگو و در نهایت مذاکره پا فشاری می‌شود. بنحویکه شروط تعیینی صنعاء یعنی دفاع از حقوق یمنی ها، لغو تمام و کمال محاصره و جدا کردن مسائل سیاسی از انسانی در ذیل درگیری ها با کم ترین توجهی از سوی مدعیان آتش بس در قالب میانجی‌گران منطقه‌ای و بین المللی مواجه می‌شود.

 

در واقع فقدان نگاه بی طرفانه نسبت به حل بحران در یمن، عملاً به عاملی جهت تداوم آن تبدیل شده است. استمرار و تداوم همین رویکرد در نزد واشنگتن نیز عاملی مهم برای بی نتیجه ماندن آنچه می‌باشد که از آن به عنوان تلاش برای یافتن راهکاری جهت آتش بس و پایان دادن به بحران در یمن یاد می‌شود. بطوریکه در ماجرای اخیر سفر فرستاده ویژه آمریکا در امور یمن و دیدار وی با مقامات سعودی و دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس غلظت همین دیدگاه و رسانه‌ای شدن آن، تمام آنچه با نام تلاش دیپلماتیک از سوی آمریکا از آن نام می‌برند را تحت الشعاع خود قرار داد و تصنعی و فریبنده بودن آن را بر همگان روشن کرد. تأکید طرفین بر ضرورت حمایت بین‌المللی از دولت «عبدربه منصور هادی» در دیدار اخیر لیندرکینگ با دبیرکل شورای همکاری در ریاض به بهانه تحقق ثبات در یمن گویای غیر واقعی بودن تلاش ها برای یافتن راه حل آتش بس و صلح با در نظر داشتن منافع تمام طرف ها می‌باشد.

 

بنابراین با توجه به نکات بیان شده در این باره باید این نکته را مورد اشاره قرار داد که تلاش‌های منطقه‌ای – بین‌المللی برای کشاندن روندهای درگیری در میدان‌های نظامی – فیزیکی به عرصه سیاسی – دیپلماتیک متناسب با مطالبات ریاض از بحران یمن اتفاق می‌افتد. در واقع میزان مساعد بودن یا وخیم بودن شرایط ریاض و همیپمانان آن در جغرافیای درگیری ها با صنعاء علت اصلی و کانونی در تشدید رسانه‌ای در پیگیری موضوع سیاسی آتش بس و صلح در یمن می‌باشد. به عبارت بهتر فعال کردن میانجی‌گران را وضعیت ریاض و مزدوران اقماری تحت لوای آن در یمن مشخص می‌کند که در محورهای درگیری با صنعاء قرار دارند.

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده