روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟-راهبرد معاصر
توضیحات شرکت ثامن در خصوص آلوده بودن محلول دیالیز صفاقی جذب ۳۰ هزار نفر به آموزش و پرورش با آزمون اختصاصی دانشگاه فرهنگیان شیوه برگزاری کنکور ۱۴۰۴ تغییر می‌کند؟ ورود ۱۳۰۰ دستگاه اتوبوس و ساخت ۳۹ خط جدید مترو پایتخت پلیس: دستگیری سارقان ۱۰میلیاردی طلافروشی در تهران ماهواره چمران جدیدترین تست‌های خود را با موفقیت به انجام رساند ایلان ماسک: نورالینک برای از بین بردن درد گردن و کمر باید تراشه مغزی بسازد صدور هشدار نارنجی هواشناسی برای شمال | سیلاب در راه است معاون وزیر آموزش و پرورش: آموزش و پرورش ملک جناح خاصی نیست/ از ظرفیت اساتید استفاده شود خبر خوش برای معلمان | کد ۱۹ استخدام ۶ هزار نفر برای وزارت آموزش و پرورش تایید شد جزئیات مسمومیت چند دانش‌آموز در شهرری | ماجرا چه بود؟ واکنش سازمان غذا و دارو به ماجرای محلول‌های دیالیزی آلوده دستگیری تبعه افغان مسلح در یافت آباد به اتهام قدرت نمایی خبر خوش برای معلمان جدید و فرهنگیان فاقد رتبه و جاماندگان رتبه بندی+ جزئیات ماجرای درگیری موتور سوار و یک زن | واکنش پلیس | دلیل ارجاع زن جوان به مراجع قضایی
بررسی پشت‌پرده هشتگ #زندگی_نرمال در فضای مجازی؛

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

از اوایل مهرماه هشتگی با عنوان #زندگی_نرمال درفضای مجازی پدیدار شد. این هشتگ‌سازی در ظاهر تلاش برای ابراز عقیده در خصوص افزایش لحظه‌ای قیمت دلار و اثرگذاری آن بر سایر کالاها و خدمات است ولی نگاهی به حجم، محتوا و تولیدکنندگان آن نشان می‌دهد که با یک موج روایت‌سازی جعلی مواجه هستیم که هدف نهایی آن ایجاد نفرت از هر آنچه رنگ و بویی از ایران دارد، است؛ نفرتی که یا به مهاجرت ختم خواهد شد و یا تلنبار شدن خشم اجتماعی!
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۰ - ۱۲ مهر ۱۳۹۹ - 2020 October 03
کد خبر: ۶۱۴۵۰

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ از ابتدای راه‌اندازی این هشتگ تاکنون بیش از 292 هزار توییت با استفاده از آن منتشر شده است. در دسته‌بندی این حجم از پست‌های منتشرشده می‌توان گفت که مسکن، حداقل درآمد و اتومبیل سه مولفه اصلی برای بیان ویژگی‌های یک زندگی نرمال است؛ سه مولفه‌ای که این روزها در کشور ما تبدیل به نمادی از بحران اقتصادی شده و همین موضوع سبب تمرکز بر آنها شده است. این مولفه‌ها به دلیل مقایسه‌پذیری آسان برای همه افراد جامعه و نیاز اولیه بودن برای هر فردی در عصر حاضر به راحتی قابلیت پذیرش دارد. در این روایت‌ها سعی می‌شود این گزاره به مخاطب ایرانی القا شود که جمهوری اسلامی به دلیل اصرار بر مواضع غیرعقلانی خود در ابعاد خارجی و داخلی سبب شده تا شهروندانش از داشتن یک زندگی نرمال یعنی مسکن مناسب، درآمد ثابت روازنه و یک اتومبیل خوب محروم شوند. دستیابی آسان به خانه‌های مجلل، خرید هر مدل اتومبیل دلخواه با کمترین قیمت و شرایط سهل و خریدهای روزانه متنوع مواد غذایی سه محور اصلی موج توییتری پیرامون این هشتگ است.

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

روند انتشار هشتگ‌ منتشر #زندگی_نرمال شده در بازه زمانی 29 شهریور لغایت 8 مهرماه سال جاری. همانطور که در نمودار مشاهده می‌کنید؛ این کلید واژه از روز سی‌ام شهریور ماه با بسامد بسیار زیاد آغاز شده و و در دوم مهر ماه به قله انتشار محتوا رسیده و این هشتگ با دو قله صعودی در دوم و چهارم مهر ماه پیگیری شده است.

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

داده کاوی کلیدواژه #زندگی_نرمال بر اساس توییت، ریتوییت و تعداد پسند- تعداد محتوای منتشر شده در فضای توییتر فارسی بر اساس توییت عدد 35 هزار و چهارصد و در ریتوییت عدد 29 هزار را نمایش می‌دهد. هشت هزار کاربر فعال منتشر کننده این هشتگ در توییتر مجموعا توانسته‌اند بیش از 320 هزار بار لایک(پسند) را از آن خود کنند.

 

در کنار این مسائل سه‌گانه، انگاره‌هایی همچون روابط آزاد جنسی، بازنمایی دوره سلطنت پهلوی به عنوان آرمانشهر زندگی نرمال، لزوم مهاجرت به غرب برای کسب یک زندگی آسان و آزادی صرف مشروبات الکلی نیز به عنوان نمادهای روانی زندگی نرمال در افکار عمومی ایرانیان در حال رسوب است.

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

آنچه در این میان این موج توییتری را مهم جلوه می‌دهد، کارکردهای سیاسی و امنیتی آن است. نقطه ثقل همه این موارد، براندازی برای دستیابی به زندگی نرمال است. فعالان شناخته‌شده توییتر فارسی سعی دارند چنین القا کنند که چون همه مردم توان مهاجرت به غرب را ندارند، بنابراین بهترین راه برای دستیابی به این بهشت آرمانی همانا براندازی کردن جمهوری اسلامی و تشکیل حکومتی سکولار است که توان تامین اهداف فوق را داشته باشد؛ این کاربران برای تثبیت هرچه بیشتر این انگاره، سعی کردند به موازات هشتگ اصلی، سه هشتگ خُرد نیز منتشر کنند؛ این سه هشتگ که در ادامه نمودار آماری آن را مشاهده‌ می‌کنید، دقیقا بر نقاطی دست گذاشته‌اند که در وضعیت فعلی به عنوان نماد ناکارآمدی حاکمیت مطرح شده و فهم آن از سوی مخاطب عام بسیار آسان و قابل قبول است. اما آمار استفاده از این هشتگ‌های موازی نشان‌دهنده عدم استقبال از آنها است!

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

کاربران معاند در ذیل این کلیدواژه هشتگ‌های دیگری را نیز با هدف ضریب بخشی به کلیدواژه اصلی استفاده کردند، این هشتگ‌ها به ترتیب بیشترین استفاده #دلار_30_هزار تومنی، #حق_شما_این نیست و # غیر_نرمال بوده است.

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

ضدروایت‌هایی از جنس ارقام و اعداد

این روایت‌سازی جعلی در حال است که نگاهی به واقعیت‌های زندگی در غرب نشان‌دهنده تزلزل در ادعای مورد تاکید این افراد است. نگاهی به آمارهای منتشرشده از سوی ارگان‌های دولتی کشورهای غربی به خوبی این ادعا را نفی می‌کند: رتبه اول افسردگی مردم انگلستان در میان کشور‌های توسعه‌یافته، رتبه اول گرینلند در آمار خودکشی نسبت به جمعیت، اعتیاد بیش از 78% دانشجویان آمریکایی به مواد مخدر صنعتی، کسب بالاترین نرخ تجاوز جنسی توسط کشورهایی همچون آمریکا، سوئد، دانمارک، انگلستان، فرانسه، آلمان و فنلاند، جایگاه نخست کشورهایی همچون فنلاند و انگلستان در بحران خشونت علیه زنان، پرچمداری 10 کشور توسعه‌یافته غربی و آمریکایی در بحران خیانت به همسر و طلاق، رشد بی‌سابقه خشونت و جنایت در کشورهایی همچون انگلستان، آمریکا، استرالیا، کانادا، هلند، اسکاتلند، سوئد و سوئیس و کاهش مستمر نرخ امید به زندگی در میان 10 کشور برتر صنعتی دنیا تنها بخشی از واقعیت‌های زندگی در غرب است که یا توسط افراد سایر کشورها دیده نمی‌شود و یا رسانه‌ها از بازتاب آن جلوگیری می‌کنند. به عنوان مثال، کشور ژاپن در اذهان اکثر ما ایرانیان به‌عنوان کشوری پیشرفته و ثروت‌مند شناخته می‌شود، اما این کشور درگیر مسئله فقر در میان بسیاری از شهروندان ژاپنی است. فقر برای نخستین بار پس از بحران جهانی مالی در سال 2008 در توکیو به رسمیت شناخته شد؛ در این مدت یک دهکده در پارک «هیبیا» در توکیو مستقر شد تا تازه فقیران این شهر را تأمین کند اما رفته‌رفته به تعداد فقرا در این دهکده افزوده شد تا جایی که تعداد فقرا در این محل قابل کنترل نبود!


در سال 2016، سازمان «همکاری و توسعه اقتصادی» (OECD) در گزارشی میزان فقر نسبی در ژاپن را 15.9 درصد اعلام کرد. بخش اعظم فقرا در شهر توکیو ساکن هستند؛ بنابر اعلام OECD، اغلب این فقرا پنهان هستند و هم توسط دولت و هم توسط شهروندان ژاپنی نادیده گرفته‌ می‌شوند. همچنین به گزارش گاردین از هر 6 ژاپنی، یک نفر در فقر زندگی می‌کند. براساس گزارش یونیسف در سال 2017، ژاپن دارای بالاترین میزان فقر کودکان در میان کشورهای توسعه یافته است؛ تعداد کودکان فقیر در ژاپن حدود 3.5 میلیون نفر تخمین زده شده و بیش از 20 درصد از کودکان در توکیو در آنچه دولت به عنوان «خانواده فقیر» تعریف کرده، زندگی می‌کنند.


این نشانه‌ها اما هیچگاه در بازنمایی غرب در افکار عمومی ایرانیان دیده نمی‌شود ولی زندگی نرمال به عنوان شاخصه اصلی زندگی غربی معرفی شده است. ناگفته پیدا است که ذکر این ارقام و اعداد به معنای نفی مشکلات داخلی، علی‌الخصوص وضعیت معیشت در ایران نیست، بلکه تلاش برای اثبات این نکته است که به همان میزان که روایت‌های جعلی درباره زندگی نرمال در غرب منتشر می‌شود، می‌توان ضدروایت‌های متکی به آمار خود کشورهای غربی ارائه کرد!


در کنار این ضدروایت‌های رسمی، می‌توان در پاسخ به این هشتگ از پست‌های توییتری استفاده کرد که به صورت واقعی زندگی در غرب را تجربه کرده‌اند:

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

 

چگونه روایت‌ جعلی برای شهروند ایرانی عینی‌سازی می‌شود؟

در علم ارتباطات چرخه‌ای است که از یک رویداد، یک موج خبری ساخته می‌شود و بازخورد رسانه‌ای این چرخه دوباره به رویداد منتهی شده و این روند آنقدر تکرار می‌شود تا یک انگاره در ذهن مردم رسوب کند. در موج توییتری هشتگ #زندگی_نرمال نیز شاهد هستیم که سرریز آن در رسانه‌های شناخته‌شده ضدانقلاب، زمینه ‌عینی‌سازی روایت را ایجاد می‌کند. باید توجه داشت که این هشتگ زمانی شکل گرفت که بخش جامعه تحت تاثیر مسائلی همچون نوید افکاری، کرونا، استرس اجتماعی حاصل از برگزاری کنکور و بازگشایی مدارس و مسائل اقتصادی همچون نرخ ارز و گرانی به شدت حساس شده و بهترین بستر برای تاثیرپذیری از این موج را دارا است. همین بستر است که باعث شده تا رسانه‌هایی همچون بی‌بی‌سی فارس، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، دوچه‌وله و ... برای تشدید این تاثیرپذیری به ناگاه خبر آزادی حجاب در رژیم سعودی، حضور زنان در ورزشگاه‌های فوتبال افغانستان و وضعیت عالی زندگی کارگران در کویت را به صورت مستمر ضریب داده و شهروند ایرانی را به مقایسه خود با این شرایط تشویق می‌کند؛ تشویقی که در نهایت به ایجاد حس سرخوردگی و نفرت منجر می‌شود!


در واقع این رسانه‌ها برای باورپذیر کردن وعینی‌سازی روایت‌های جعلی فعالان توییتری خارج‌نشین سعی دارند آن را مستند کرده و شهروند ایرانی را زیر ضربات تحقیر قرار دهند تا شهروند ایرانی در نهایت دچار فروپاشی هویت شده و تلاش کند تا خود را شبیه انسان هماهنگ با این روایت‌ها کند.


آنفولانزای نیویورکی و ننگ «ایرانی بودن»

سال 1386 بود که نیکولاس برنز در برابر کميسيون مالي کنگره آمريکا قرار گرفت و در پاسخ به این سوال که رفتار آينده آمريکا در برابر ايران چگونه خواهد بود، اظهار داشت: «انسجام و در صحنه بودن مردم ايران خنثي کننده تئوری هاي سابق ايالات متحده بوده است. دکترين جدید حاصل کاشته هاي ما در چند سال اخير در ايران بوده و مي بايست هم اکنون از اين امکان که در ايران فراهم آورديم استفاده نمائيم. لذا راه حل ارائه شده در برابر ايران پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ايران است».


این دکترین جدید که «آنفولانزای نیویورکی» نام داشت، شامل پنج ضلع نفرت‌آفرینی بود: نفرت از اسلام، نفرت از ايرانيت، نفرت از نظام جمهوري اسلامي، نفرت از رهبران و نفرت از همديگر. این دکترین که حاصل کار نومحافظه‌کاران در موسسه «آمریکن اینترپرایز» بود، با بودجه 125 میلیون دلاری کنگره وارد فاز عملیاتی شد. توهین و تمسخر هویت ایرانی، ترویج شبهات غیرمعمول علیه دین، اشاعه حس خودکم‌تربینی در میان جوانان و تقسیم‌بندی‌های قطبی اقشار مختلف جامعه در مواجهه با مسائل گوناگون از جمله نتایج اجرای این دکتر است.

 

روایت‌های جعلی از زندگی در غرب با چه هدفی به جامعه ایرانی تزریق می‌شود؟

آمار پراکندگی محتوای ۳۰ اثر فرهنگی هالیوودی منتشر شده درباره ایران

 

حال با نگاهی دوباره به روایت‌هایی که در قالب هشتگ #زندگی_نرمال در حال انتشار است، می‌توان گفت که این پدیده در قالب طرح بلندمدت سازمان‌های امنیتی آمریکا تعریف می‌شود. نفرت از ایرانی بودن، نفرت از وضع موجود و لزوم تغییر آن به واسطه براندازی خشن، نفرت از ایدئولوژی جمهوری اسلامی و نفرت از هر آنچه رنگ‌وبوی اسلامی دارد به خوبی در توییت‌های منتشرشده توسط کاربران فیک نمایان است.


نفرت، هسته مرکزی تحولات اجتماعی ایران

نفرت به عنوان هسته دکترین آنفولانزای نیویورکی طی سال‌های اخیر برچستگی خاصی در کنش‌های رسانه‌ای ضدانقلاب در کشورمان داشته است. اصلی‌ترین وجه روند اجرای این دکترین، انباشت ذهنی نفرت در جامعه علیه یکدیگر است. در بلندمدت فرد ایرانی به این انگاره می‌رسد که برای داشتن یک زندگی نرمال لازم است یا از ایرانیت و اسلامیت خود عبور کند و یا جمهوری اسلامی را از سر راه بردارد. در وجه اول عبور از هویت ایرانی- اسلامی به دلیل روند معکوس آن (یعنی ابتدا شخصیت ضد ایرانی- اسلامی شکل می‌گیرد و سپس شخصیت جدید متبلور می‌شود) روندی طولانی‌مدت است که احتمال برگشت فرد از مسیر وجود دارد، اما در وجه دوم یعنی عبور از جمهوری اسلامی به دلیل فاکتورهای روانی- عینی مسئله، آمادگی فرد برای انجام اقدامات براندازانه بسیار بالا است و همین موضوع برای دشمنان به عنوان ابزاری برای ایجاد آشوب سراسری استفاده می‌شود. نکته مهم این است که این هشتگ نفرت‌آفرین برای تاثیرگذاری متکی به اتفاقاتی است که فرد ایرانی به صورت روزمره با آن مواجه است؛ اقتصاد، رابطه با آمریکا، سابقه ذهنی جعل‌شده از دوره پهلوی و سایر مشکلات موجود در جامعه همگی در این روند توییتری تبدیل به محتواهایی می‌شوند که کاربر ایرانی به راحتی آن را فهم کرده و مورد پذیرش قرار می‌دهد.


این موج توییتری به دنبال ترویج و نهادینه‌سازی خشونت و در نهایت تجمیع آن در گذر زمان است. تکرار این روایت‌ها می‌تواند به ایجاد چرخه خشونت کمک کند. در این چرخه شاهد تولید، بازتولید و انباشت نفرت ساختارشکنانه در افکار عومی هستیم که می‌تواند همچون انبار باروت عمل کند؛ در واقع دشمن با همین نیت وارد عمل شده تا ذهنیت مردم را تسخیر کند و زمانی‌که این انباشت تکمیل شود، با یک جرقه احساسی بتواند از آن به عنوان مهم‌ترین ابزار براندازی استفاده کند.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده