عصر جدید؛ از ترکیب جالب هئیت داوران تا استعدادیابی از سیستان تا پایتخت-راهبرد معاصر

عصر جدید؛ از ترکیب جالب هئیت داوران تا استعدادیابی از سیستان تا پایتخت

برنامه‌‌‌ی تازه‌‌‌ی احسان علیخانی، فارغ از کیفیت‌‌‌اش حکایت از نگرش تازه‌‌‌ای در تلویزیون دارد. آنچه امروز با ساخت برنامه‌‌‌هایی مثل «خندوانه»، «دورهمی» و... دنبال می‌‌‌شود وجهی از تولید برنامه‌‌‌های سرگرم‌‌‌کننده می‌باشد که به دنبال جذب حداکثری مخاطب است.
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ - 2019 March 17
کد خبر: ۶۸۷۱

به گزارش راهبرد معاصر؛ تا پیش از این رسانه ملی رنگ آموزش و تحلیل به خود داشت. در هر برنامه تولیدی، آموزش و انتقاد به همراه تحلیل همراه با سوژه های خشک و غیر جذاب وجه غالب این رسانه شده بود. برنامه هایی مثل نود و ماه عسل سعی کرد قالب کلی و محتوایی این رسانه را فراخ کند. حال هم نوبت به عصر جدید و ستاره ساز و شوتبال و ... رسیده است. ظاهرا صداوسیما تلاش کرده است پوسته کهنه را دور بیندازد و بر وجه سرگرم کننده و آموزشی جذاب خود بیفزاید. این رسانه که تا چندی پیش کارکرد سنتی خود را در جدال با ماهواره و شبکه های اجتماعی از دست داده بود همین اینک تلاش دارد که جذب مخاطب بومی را در سرلوحه کار خویش قرار دهد.

 

با روی کار آمدن برنامه هایی مثل عصر جدید و ... انتقادهایی به تقلیدی بودن این برنامه و نگاه انتقادی از زاویه مفاهیم سخت ایدئولوژی به این برنامه شد. انتقادهایی که در نگاه اول برای هر مخاطب منصفی، صحیح به نظر می‌آمد و می‌آید.

 

عمده انتقادهایی که به این برنامه وارد می‌شد عدم افزوده علمی، سلبریتی محوری و تقلیدی بودن این دست از برنامه ها بوده است. اما با گذر چند قسمت و درگیر شدن بیشتر این برنامه ها با مخاطبین نکته‌های پنهان این دست از برنامه سازی عیان می‌شود.

 

انتقال محتوای مطلوب در قالب ساختارهای محبوب جهانی

دردنیای فزاینده کنونی به ویژه در حوزه تصویر، به طرق مختلف شاهد تقلید صوری بوده ایم. به عبارت دیگر برداشت ساختار یک برنامه و انتقال محتوا در قالب همان ساختار امری رایج در تمام شبکه های تلویزیونی دنیاست. نمونه آن استعدادیابی  از امریکا تا شرق آسیا به وفور دیده می‌شود. آن چه که این برنامه ها را پرمخاطب می‌کند و یا می‌تواند زمینه ساز انتقال مفهوم باشد، نوع ارائه محتوا می‌باشد. گذشته از نوع محتوا، حضور چهره ها و اشخاص کمک شایانی می‌کند که برنامه مورد نظر مخاطبان بالایی داشته باشد. به عبارتی اگر به بهانه کپی برداری، یک رسانه نتواند ارائه برنامه داشته باشد چیزی جز کم شدن مخاطب عایدش نمی‌شود. لزوم هوشمندی در استفاده و الهام گرفتن از برنامه های مشهور دنیا الزام دارد اما نادیده گرفتن این دست از برنامه ها خسارت بیشتری دارد.

 

مهم استفاده حداکثری از برنامه های مشهور است. این چیزی است که دقیقا در برنامه عصرجدید  اتفاق افتاده است. استفاده از قالب برنامه های مشهور دنیا؛ اما محتوای مورد در آن قالب ارائه می‌شود.

 

کشف استعداد؛ از سیستان تا پایتخت

با گذشت چندین قسمت از این برنامه شاهد دیده شدن استعدادهایی هستیم که متاسفانه به دلیل انواع محرومیت ها یا نبود عدالت آموزشی و تقسیم منابع در کشور، مسکوت مانده بودند. حالا چنین برنامه ای توانسته است استعدادهای جوان و قدیمی را در کشور عزیزمان دریابد که نه تنها در سیستان بلکه در همین پایتخت مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته اند. کمک به رسانه ای شدن چنین استعدادهایی و جلب حمایت و معرفی اینان به جامعه با رعایت عدالت، بهره ای است که از قالب تکراری دیگر کشورها گرفته شده است.

 

در واقع رسانه ملی توانسته است از ظرفیت های خود برای معرفی و کشف استعدادهای گمنام که فضای خاصی برای دیده شدن نداشته اند، استفاده کند.

 

بهتر است بجای نگاه نقادانه خشک و سخت به این دست از برنامه ها که مخاطبانش روند صعودی دارد، نگاهی نرم و واقع‌گرا داشته باشیم. نشان دادن استعداد افرادی هم چون علی بهبودی و به پیش کشیدن نام شهدا از سوی ایشان در جند لحظه محدود، هم‌سنگ برنامه ای مفصل راجع به شهدا است؛ بهتر است حداقل بخاطر چنین بهانه هایی، قدر چنین برنامه هایی را بدانیم.

 

انحصارشکنی حضور در رسانه ملی

مورد دیگر، شکستن ساختار حضور بازیگر در برنامه های تلویزیونی است. تا پیش از این مرسوم بوده است که اساتید دانشگاه در برنامه های نقادانه و تحلیلی حضور یابند، نهایتا امثال عماد افروغ در برنامه پارک ملت حضور می‌یافتند. این برنامه توانسته است ترکیبی از حضور  اساتید و هنرمندان را معرفی کند که تا به حال در صداوسیما سابقه نداشته است، در ثانی نکته جالب ماجرا آن جاست که از حضور اساتید جوان دانشگاه برای یک برنامه تفریحی استفاده کرده است.

 

حضور هوشمندانه چنین استاد دانشگاهی با رویکردهای مومنانه، مثل دکتر بشیر حسینی، توانسته است تصویرسازی مناسبی از نسل جوان دانشگاهی مذهبی بسازد که در عین حال با جوانانی که شاید هم جنس او نیستند به خوبی ارتباط برقرار می‌کند، به خوبی در کنار هنرمندان نشسته است و حرف های نوینی برای گفتن دارد که همان اهل هنر نیز استقبال می‌کنند.

 

چنین ترکیبی به طور ضمنی توانسته است، القائات مسموم دشمن برای خط کشی میان نسل جامعه دانشگاهی مذهبی با جامعه هنرمندان و بعضا نسل دهه هفتادی را در هم شکسته و تصویری مطلوب و متفاوت ارائه کرده است.

 

نکته دیگر که در پس انتقادها و موفقیت های این برنامه نهفته است، شکستن انحصار حضور برخی چهره های در صداو سیماست. حضور متفاوت داوران، نشانه ای است که تلاش می‌شود نه تنها به کشف استعداد بپردازد، بلکه حضور انحصاری را فروبریزد. این امری نکته ای است که خود داوران نیز به کرات بدان اشاره کرده اند.

 

در حقیقت رویکرد اصلی صداوسیما، نگاه به واقعیات زمانه است. شبکه سوم سیما با مدیریت جدی به شدت به دنبال جذب مخاطبان حداکثری است. به جای نگاه خشک تلاش دارد با تکیه بر نیروهای خودی، مخاطبان خود را بازسازی کند . در واقع این رویکرد، عصرجدیدی است در افق شبکه سوم سیما.  جای خوش بینی دارد که صداوسیما بیشتر رنگ واقعیت به خود بگیرد و بتواند گستره عام تری از مخاطبان را شامل بشود. استفاده از ساختار، انتقال مفهوم مطلوب، جذب مخاطب عام با رویکرد جوانگرایی در مدیریت، پدیده مبارکی است که در حال شکل گیری است.

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده