به گزارش «راهبرد معاصر»، هفته گذشته و همزمان با نشست کشورهای عضو برجام و زمانی که تیم ایرانی برای احیای این توافقنامه در حال مذاکره با آمریکا و کشورهای اروپایی بود، خبر انفجار در سایت نطنز، افکار عمومی این سوال را مطرح میکند که علیرغم برگزاری نشستهای برجامی، چرا آمریکا به رژیم صهیونیستی برای حمله به سایتهای هستهای کشور چراغ سبز نشان داده است و حتی در ظاهر هم این حملات را محکوم نمیکند. فریدون عباسی در گفتوگویی به بررسی شرایط سیاسی و امنیتی کشور و نقش راهبرد مذاکرات برجام در تعمیق مشکلات امنیتی پرداخته است.
فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و رئیس کمیسیون انرژی مجلس یازدهم در گفتوگو با راهبرد معاصر با اشاره به پیشینه فشارهای متعدد تحریمی به بهانه فعالیتهای هستهای کشور گفت: غربیها در سالهای گذشته تلاش کردند تا از غفلت برخی از مسوولان به نفع خود استفاده کنند، لذا موضوع غلطی را در سطح بینالملل نهادینه کردند با این عنوان که «برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران ماهیت غیر صلح آمیز دارد.» آنها با توسل به چنین استدلالی تلاش کردند تا بین سال های 82 تا 84 ایران را تحت فشارهای اقتصادی جهانی قرار دهند.
وی درخصوص نقش تروئیکای اروپایی در تحمیل فشارهای بیشتر به جمهوری اسلامی ایران خاطرنشان کرد: سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه تلاش کردند تا از طریق شورای حکام آژانس فشار زیادی را به ایران وارد کنند، در حالی که مسوولین مذاکره ما با این سه کشور در حال بحث و گفتوگو بودند، این کشورها علیه جمهوری اسلامی ایران در آژانس قطعنامه صادر می کردند. به هر حال هفت قطعنامه شورای حکام آژانس انرژی اتمی که ارمغان تیم آقای روحانی در مذاکره با این سه کشور اروپایی است، ماحصل نگاه اروپاییها به مذاکره با ایران است.
فریدون عباسی دراین باره گفت: کشورهای اروپایی با تلاش های خود زمینه را برای فرستادن پرونده اتمی ایران به شورای امنیت فراهم کردند. در حقیقت پرونده ایران با این پیشزمینه به شورای امنیت رفت، و با تغییر دولت، دولت آقای احمدی نژاد وارث قطعنامه های سازمان ملل شد. این درحالی است که دولت روحانی تلاش کرد تا مشکلات ناشی از صدور قطعنامهها را به نوعی به گردن دولت قبلی بیاندازد؛ در حالی که همه آنها ثمرات تیم مذاکرهکننده روحانی در سالهای 82 تا 84 بود.
رئیس سابق سازمان انرژی هستهای در این باره گفت: سیاسیون این موضوع را غلط جلوه دادند و دولت احمدی نژاد را مقصر معرفی کردند. مشکل اصلی پرونده ایران به قبل از سال 2003 و قبل از سال 1382 برمی گردد، به این معنا که همه اختلافات ومسائلی که با آژانس داشتیم مربوط به آن زمان و دولت اصلاحات است. بعد از آن در سال 92 و با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، علیرغم اینکه در مذاکرات هستهای در هشت سال قبل به توفیقات و پیشرفتهایی خوبی رسیده بودیم، تیم آقای روحانی با بازگشت به نقطه قبلی، تمام این دستاوردها را تعطیل کرد.
وی در این باره تصریح نمود: بعد از امضای برجام در سال 2015، آژانس بینالمللی انرژی اتمی حاضر نشد تا برنامه هستهای ایران را غیرنظامی معرفی کند و بهطور ضمنی ایران را در مسیر مطالعات و امکان سنجی ساخت سلاح هستهای دانست و همین موضوع مبنای برجام و مذاکرات و فشارهای بعدی بود.
وی در خصوص برجام و آنچه بر سر کشور آورد گفت: بنابراین انعقاد قراردادی به نام برجام ماحصل چنین فشاری بر کشور است. نباید فکر کنیم که برجام برای کشور یک مصلحت بود و به دنبال سیب و گلابی آن باشیم؛ بلکه غربیها با برجام بهدنبال مجازات ما به جرمی بودن که از آن به مطالعاتسنجی یاد میکنند.
فریدون عباسی در ادامه توضیح داد: قطعا آنها به این حد و اندازه هم بسنده نخواهند کرد. آنها انتظار دارند که از پس عقبنشینی برجام، ما محدویتهای حول برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای را هم بپذیریم و چون ما با این زیادهخواهیها کنار نیامدیم، پرونده برجام تا این اندازه کش و قوس پیدا کرد و تحریمها سنگینتر شد. به هر حال اروپاییها و آمریکاییها امیدوارند تا با تحتفشار قراردادن ایران، ما را وادار به دادن امتیازهای بیشتری در حوزه مسائل منطقهای و تسلیحاتی کنند تا بتوانند از این طریق ایران را از حوزه نفوذ خود دور کنند و تسلط غربیها بخصوص آمریکا بر منطقه افزایش پیدا کند.
رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در ادامه گفت: با این تعاریف اصل موضوع مشخص می شود که هدف اروپاییها از مذاکرات برجام چیست. از سوی دیگر این مساله هم مهم است که در ایران انسجام مدیریتی روی همین مذاکرات هم وجود ندارد و غربیها هم این مساله را متوجه شدهاند. مسالهای که در عمل به تداوم بیحاصل مذاکرات و تشدید مشکلات منجر شده است. به بیان دیگر آنها متوجه شدهاند که ما راهبرد مشخصی در موضوعات استراتژیک نداریم و جناحها و جریانات سیاسی هر کدام موضع ودیدگاه خود را دنبال میکنند و در مذاکرات برنامههای حزبی خودشان را پیگیری میکنند؛ بدون اینکه به خطوط قرمز تعیین شده از سوی نظام توجهی کنند. جالب است که مذاکرهکنندگان با صراحت میگویند که نتوانستیم خطوط قرمز را رعایت کنیم؛ در حالی که آنها هیچ حقی برای عبور و عدول از خطوط قرمز تعیین شده ندارند و موظف به رعایت خطوط قرمز هستند. در صورتی که اصل اول مذاکره، رعایت خطوط قرمز ترسیمی است.
فریدون عباسی با اشاره به حمله به تاسیسات اتمی ایران، گفت: قطعا دشمن مترصد آن است از هر فرصتی برای تحت فشار قراردادن و کشاندن ما به موضع ضعف استفاده کند و در مذاکره خواستههای خود را به ما تحمیل کند. دشمن با علم به اینکه جریانی در کشور است که مسائل راهبردی، علمی و فناوری اعتقادی ندارد، میکوشد تا با استفاده از این جناح و جریان، خواستههای خود را به ما تحمیل کند. در واقع چون دشمن می بیند که این جناح به راحتی می گوید «حضور منطقهای را میخواهیم چه کنیم؟!» و یا حتی حاضر است بر سر برنامه موشکی هم در ازای لغو برخی تحریم ها مذاکره کند، فشار بیشتری به کشور وارد میکند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: به هر حال، تا زمانی که از نظر تفکر حاکم بر راهبرد سیاسی، اتمی و مذاکرات دچار تناقض هستیم و به انسجام مدیریتی در سه قوه نرسیده باشیم، با زیادهخواهیها و زورگوییهای غربیها و تداوم مشکلات مواجه خواهیم بود. قطعا دشمن از عدم انسجام ما سوءاستفاده میکند و دست به انفجار د سایتهای هستهای و ترور دانشمندان ما می زند. در این بین با توجه به حجم گسترده توطئهها و عملیاتها، نیروهای امنیتی هرچقدر هم تلاش کنند، باز هم امکان بروز برخی از ناامنیها وجود دارد.