فراکسیونی در دو گانگی«بیم و امید»-راهبرد معاصر
مختصری از گذشته، حال و فردای مجلس

فراکسیونی در دو گانگی«بیم و امید»

آینده ای که نسبت به مجلس یازدهم پیش بینی می شود چیزی فراتر از بحث لیست امید است. اصلاح طلبان هنوز نسبت به حضور حداقلی یا حداکثری در کارناوال انتخاباتی به وحدت نرسیده اند.
حامد سرلکی؛ کارشناس مسائل سیاسی
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۱ - ۰۵ تير ۱۳۹۸ - 2019 June 26
کد خبر: ۱۴۷۰۶

به گزارش راهبرد معاصر؛ سال 94 شاید بدبین ترین حامی جریان اصلاح طلبی در کشور نیز گمان نمی کرد که خروجی فراکسیون امید به اینجا ختم شود. مجلسی که از 105 عضو موثر اصلاح طلبان که در کسوت فراکسیون امید بوده اند، فاقد یک رهبر هوشمند هستند؛ کسی که بتواند هنر لابی گری در عرصه سیاست را بداند، زبان رسا و ذکاوتی مسحور کننده داشته باشد. اصولاً از همان ابتدا نیز فراکسیون امید بدون چنین رهبری وارد مجلس شدند و شاید خواسته یا ناخواسته خود را به کتمان این موضوع زده است.

 

صندلی ریاست مجلس در هر چهاردوره انتخابات هیات رییسه به دست این فراکسیون فتح نشد و «محمدرضا عارف» به عنوان رییس فراکسیون امید به سه جهت در مقابل پیکان حملات قرار گرفته و در نهایت در سیاست کمرنگ تر شد:

 

  • نخست آنکه اساساً دولت در سال 1394 ترجیح می داد تا کار را با خط قدرتمندتری در مجلس به پیش ببرد. مهمترین اصل تشخیص این خط همان «پیش قراول» یا «رهبر» بودن است. برای رییس جمهور، رسیدن به یک نقطه مشترک با کسی چون «علی لاریجانی» بسیار آسان تر از محمدرضا عارف بود. گفتمان ِ نزدیکتر و اهداف سیاسی بلند مدت تر محورهای این مؤلفه هستند.

 

  • دوم آنکه پیش از بسته شدن لیست امید، در انتخابات 1392 ریاست جمهوری، عارف که گمان می کرد قرعه این بار به نام او خورده است و آمارهای رسمی در روزهای نخست تبلیغات خبر از برتری معقول او نسبت حسن روحانی می داد به ناگاه شاهد یک گردش سیاسی از طرف رییس دولت اصلاحات شد. مواجه نگاه اصلاح طلبی و اعتدال گرایی، برآیندی چون حسن روحانی داشت و این تصمیم تا جایی به صورت منفی در حیثیت سیاسی عارف پیش رفت. انتظارات افکار عمومی نشان دهنده حضور وی در دولت اول روحانی بود، گمانه زنی هایی به عنوان معاون اول ، وزیر علوم و . . . هیچ یک حاصل نشد و عارف به بزرگترین بازنده سیاسی سال های 92 الی 94 ایران بدل شد.

 

  • مسئله دیگر به اقدامات عارف باز می گشت. مرتفع نساختن خواسته های سران و بدنه اجتماعی اصلاحات و تبدیل شدن به یک «ناظر همیشه خاموش» انتقادات را نسبت به عملکرد او افزون کرد. فراکسیون امید به رکود رفت و در نهایت با تصمیم دوباره نامزدی خود برای ریاست مجلس به محاق کامل رفت. به طوری که «غلامحسین کرباسجی»، دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی در واکنش به اقدام عارف برای ریاست مجلس و شکست او گفت: «به همّت آقای عارف ودوستانشون آقای مطّهری از نایب رئیسی مجلس حذف شد». سخن کرباسچی پر بیراه نبود، نگاه یک جانبه عارف تنها معطوف به فتح قدرت پارلمانی آن هم در سال آخر و البته سال سرنوشت ساز مجلس، باعث آن شد که وی حتی ریاست کمیسیون آموزش را از دست داده و علی مطهری را نیز از گردونه‌ی بازی خارج کند. کرباسچی پیشتر هم در رابطه به ادعای عارف در خصوص حضور مستقلش در آینده ی سپهر سیاسی کشور گفته بود: «برخی از افرادی که در جریان اصلاح‌طلبی هستند این پیشتازی آقای مطهری را در شرایطی که خودشان همیشه ساکت بودند تا جایی که به برخی از آن‌ها گفته شده بود تا به حال در این مدت نمایندگی یک فوت هم در این میکروفن خود نکرده‌اید را به ضرر خود می‌دیدند. آقای مطهری مسلم است با این همه اظهارنظر شجاعانه دیگران را به حاشیه می‌راند».

 

اما خبر مهمی که به تازگی مخابره شد، ریاست «مجتبی ذوالنور» بر مهمترین کمیسیون مجلس است. ذوالنور به عنوان یکی از اعضای فراکسیون ولایی در رقابت با فلاحت پیشه (فراکسیون امید) پیروز شد و آخرین میخ تابوت فراکسیون امید زده شد. تصور نزدیک شدن علی لاریجانی به فراکسیون امید (در روزهای نخست مجلس دهم) هم بیشتر از آنچه که یک سناریو مستدل باشد یک توهم ساده بود. دو طیف اصولگرایان فراکسیونی با 130 عضو و فراکسیون امید 105 عضو داشتند و مابقی اعضاء در فراکسیون مستقل قرار گرفتند. علی لاریجانی به شکلی هنرمندانه در میان نزاع سیاسی دو جناح ایستاده و همواره به جذب برخی آرای محافظه کاران در هر دو جناح و اکثریت آرای فراکسیون مستقلین را نیز به عنوان یک برگ برنده همیشگی برای خود اثبات کرد.

 

اما آینده ای که نسبت به مجلس یازدهم پیش بینی می شود چیزی فراتر از بحث لیست امید است. اصلاح طلبان هنوز نسبت به حضور حداقلی یا حداکثری در کارناوال انتخاباتی به وحدت نرسیده اند. افرادی چون «بهزاد نبوی» از حضور حداکثری سخن می گوید؛ اما افرادی چون «تاجزاده» و «حجاریان» صراحتاً از «مشارکت مشروط» و یک حضور حداقلی پرده برداری کردند. به طور مثال سعید حجاریان می گوید: «این مدل درباره انتخابات نیز کاراست. اصلاح باید موضع خود در برابر انتخابات را به‌صراحت و مجوزی تکامل اعلام کند در مباحث پیشین ازجمله میزگرد سیاست ورزی انتخاباتی، چند رویکرد پیش روی اصلاح‌طلبان ترسیم‌شده است اما در کوتاه‌مدت شاید عقلانی ترین راهبرد خود را بتوان در مشارکت مشروط جست». این در حالی است که اصلاحطلبان عمیقاً نه در عیان بلکه در خفا می دانند که بدنه اجتماعی آن ها به شدت ریزش کرده و لیست امید آن ها نیز نتوانسته بارقه امیدی را در دل ها زنده کند. اما در ادامه‌ی سناریو پردازی این تحلیل، می توان گفت که حضور علی مطهری در مجلس بعد نیز در هاله ای از ابهام است. از آنجایی که وی تمایلاتی نسبت به حضور در انتخابات ریاست جمهوری 1400 داشته و کشش کارگزاران سازندگی به نماینده فعال لیست امید باعث می شود که پوست موز ِ «سر لیست شدن برای اصلاح طلبان» این بار زیر پای شخص دیگری افتاده شود.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار