چالش شورای امنیت سازمان ملل متحد در موضوع برجام-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی بشیر اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی؛

چالش شورای امنیت سازمان ملل متحد در موضوع برجام

نمی‌توان معطل ماندن مذاکرات رفع تحریم‌ها را به بروز بحران خطرناک برای ایران تعبیر کرد. با افزایش غنی‌سازی ایران به 60 درصد و هزینه زمانی که برای غرب ایجاد شده است، آنها مشتاق به بازگشت به مذاکرات هستند و سفر اخیر هیئت نمایندگی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران که همزمان با فشار حداکثری به ایران انجام شد، در همین راستا قابل تحلیل است.
بشیر اسماعیلی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۰۳ دی ۱۴۰۱ - 2022 December 24
کد خبر: ۱۶۴۸۶۵

چالش شورای امنیت سازمان ملل متحد در موضوع برجام

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ موضوع برجام و ادامه مذاکرات طرف های غربی با جمهوری اسلامی ایران به چالشی تحلیل گریز و غامض بدل شده است که صاحب نظران سیاسی را از پیش بینی فرجام آن عاجز می‌کند. بروز چنین حالتی باعث شده است تحلیل موضوعات پیرامونی برجام و ارائه پیش بینی های مرتبط با آنها بیش از خود برجام معطوف به نتیجه باشد.


یکی از موضوعات مطرح در حاشیه پرونده هسته‌ای ایران، طرح مجدد این سؤال به وسیله برخی تحلیلگران داخلی و خارجی است که در صورت ادامه بن بست فعلی مذاکرات، گزینه‌های جایگزین مدنظر غرب چه خواهد بود؟


 در این میان برخی معتقدند گزینه ارجاع مجدد پرونده به شورای امنیت که در سایه اجرای برجام موضوعیت خود را از دست داده بود، دوباره به عنوان راهکار اعمال فشار مضاعف به ایران استفاده خواهد شد. به ادعای این تحلیلگران، ارجاع می‌تواند برای ایران دردسرهای زیادی به وجود آورد و به هر نحوی می بایست از بروز آن جلوگیری کرد.

از نظر علم روابط بین‌الملل، هر کدام از پیش فرض های طرح شده به وسیله طرفداران سیاست خارجی غرب محور جای نقد و بررسی جداگانه دارد


برخی مطبوعات و رسانه‌های غربگرا با تأکید بر این موضوع، آینده خطرناکی را در انتظار کشور می پندارند که ارجاع پرونده به شورای امنیت بخشی از آن است. به ادعای آنها، شرایطی همچون انسداد اجتماعی، سیاست نگاه به شرق، معضلات اقتصادی و ... باعث شده است دورنمای مذاکرات هسته‌ای روشن نباشد و به صورت قهری شاهد مشکلاتی مانند ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد باشیم.


در حالت خوشبینانه تصور می شود بخش عمده‌ای از رویکردها نشئت گرفته از گرایش های سیاسی و جناحی نیست و از نظر علم روابط بین‌الملل، هر کدام از پیش فرض های طرح شده به وسیله طرفداران سیاست خارجی غرب محور جای نقد و بررسی جداگانه دارد.

 

روسیه

روسیه یکی از پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و از حق وتو برخوردار است. عده‌ای با ژستی روشنفکرانه این گونه می پندارند که مسکو منافع ملی خود را بر ما ترجیح خواهد داد و سر بزنگاه تهران را وجه المصالحه اهداف خود قرار می‌دهد. البته استناد آنها نمی تواند قابل قبول باشد؛ نخست، به دلیل اینکه هر کشوری طبق منافع ملی خود رفتار می کند و در علم روابط بین الملل بدیهی است. دوم، اینکه منافع ملی روسیه در خلیج فارس، مدیترانه و درقبال اروپا با منافع جمهوری اسلامی ایران هم راستاست. بنابراین انتظار اینکه روسیه در حال حاضر هر قطعنامه ای که علیه ما در شورای امنیت طرح شود، وتو کند، نه بر مبنای دوستی و وفاداری روس ها که بر مبنای تحلیل منافع ملی آنها قابل انتظار خواهد بود.


قطعنامه های پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران نیز که با همراهی روسیه صادر شد، برون دادی جز تحریم ها نداشت و در شرایطی که تحریم های آمریکا در آن برهه جلوتر از شورای امنیت بود، قطعنامه های مذکور اثر تعیین کننده ای علیه ایران نداشت.


روسیه مدتها پیش در تصویب قطعنامه شورای امنیت برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در لیبی که به سقوط قذافی کمک کرد با غرب همراه شد و شرایط کنونی دال بر تجدید نظر روس ها از این تصمیم است. بنابراین به نظر نمی آید چنین راهبردی را بخواهند درقبال ایران که یکی از محورهای راهبردی سیاست منطقه ای روسیه است، تکرار کنند.

 

توپ در زمین حریف

باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا توانست با اجرای برنامه دقیق ایران هراسی، اروپا، سازمان ملل متحد و حتی چین و روسیه را قانع کند که ایران به طور مهار نشدنی در حال دستیابی به بمب هسته ای است. باشگاه کشورهای دارای سلاح هسته ای در پیمانی نانوشته متعهد هستند اجازه ندهند کشور دهمی به ۹ کشور حاضر افزوده شود؛ لذا بخشی از همراهی جهانی علیه ایران از اجماع سازی اوباما ناشی می شد.


در حال حاضر توپ را باید در زمین حریف دید، زیرا ایران در برجام به تأیید 11 بار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به تعهدات خود پایبند بوده است، ولی آمریکا بی هیچ حجت حقوقی از برجام خارج شد. در حاضر نیز ایران آماده ادامه مذاکرات برجام است و به تأیید بسیاری از ناظران، پیش شرط های به حق و منطقی برای توافق جدید دارد. شرایط حاضر با گذشته متفاوت است و بحرانی جلوه دادن اوضاع برجام به وسیله بعضی از گروه های داخلی، به دور از واقعیت های موجود است.

 

مزایای مقاومت

سه حربه تهدید نظامی، تحریم و بی ثبات سازی داخلی در برابر ایران نخ نما و فرسوده‌ شده اند. کشورمان در شرایطس خاص هجمه طولانی و همه جانبه برای به زانو درآمدن در موضوع برجام را تحمل کرد و در این مسیر تک تک مردم ایران به انحای مختلف هزینه داده‌اند. در نمونه تاریخی پیشین، یعنی ملی شدن صنعت نفت دولت مصدق حدود 1.5 سال در برابر فشار خارجی علیه سیاست ملی گرای خود دوام آورد و درنهایت سقوط کرد.

در حال حاضر توپ را باید در زمین حریف دید، زیرا ایران در برجام به تأیید 11 بار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به تعهدات خود پایبند بوده است، ولی آمریکا بی هیچ حجت حقوقی از برجام خارج شد


 در حال حاضر نزدیک به 15 سال پرونده هسته ای ایران با فراز و نشیب بسیار در جریان است و با وجود تمام فشارها، همچنان ایران برای احقاق حق خود مقاومت می‌کند. بی تردید اگر حمله نظامی میسر بود، غرب در این زمینه درنگ نمی‌کرد، اما توان بازدارندگی ایران گزینه نظامی را منتفی ساخته است.

 


تحریم ها نیز با وجود ایجاد فشار ظالمانه و کمرشکن به اقشار جامعه ایران، باعث فروپاشی مدنظر غرب نشده و اقتصاد ایران، ولو افتان و خیزان با یافتن مفر‌های جایگزین ادامه حیات می‌دهد. پروژه های بی ثبات سازی که با جنگ شناختی، جنگ نرم و عملیات روانی به طور سنگینی در ایران پیاده شدند و نمونه بارز آن را در حدود سه ماه اخیر شاهد بودیم، برخلاف انتظار غرب ناکام ماند.


به طور اجمالی، نمی‌توان معطل ماندن مذاکرات رفع تحریم ها را به بروز بحران خطرناک برای ایران تعبیر کرد. با افزایش غنی سازی ایران به 60 درصد و هزینه زمانی که برای غرب ایجاد شده است، آنها مشتاق به بازگشت به مذاکرات هستند و سفر اخیر هیئت نمایندگی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران که همزمان با فشار حداکثری به ایران انجام شد، در همین راستا قابل تحلیل است.
غرب به طور متناوب تهدید به گزینه نظامی، تشدید تحریم و تلاش برای براندازی را برای عقب نشینی ایران از مواضع خود در مذاکرات رفع تحریم ها امتحان می‌کند، مواردی که تا به این لحظه هیچ یک اثر مطلوب را برایشان دربر نداشته  است.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده