سیر زندگی ابومهدی المهندس؛ مرد شماره یک مقاومت در عراق-راهبرد معاصر
نیویورک تایمز: غرب برای گفتگو با ایران به بازرسان هسته‌ای جهان متوسل می‌شود بن‌سلمان در دیدار با اسد: بازگشت قدرتمندانه سوریه، به سود همه کشورهای عربی است رسانه اسرائیلی: آمریکا ارسال سلاح به تل‌آویو را از سر گرفت اردوغان: توافق صلح بین آذربایجان و ارمنستان، فرصت تاریخی است ناتو از اعضای خود خواست اوکراین را در اولویت قرار دهند واکنش حماس به بیانیه نشست سران عرب در منامه ایران ادعای آمریکا درباره وضعیت یمن را رد کرد آغاز دادرسی دیوان لاهه در پرونده شکایت آفریقای جنوبی علیه رژیم صهیونیستی رهبر انصارالله: آمریکایی‌ها حمله به رفح را طراحی کرده‌اند دیدار بشار اسد و بن سلمان در بحرین بیانیه عفو بین‌الملل به مناسبت سالگرد اشغال فلسطین تداوم درگیری‌های پراکنده مرزی طالبان و پاکستان آغاز نشست سران عرب در منامه/ درخواست بن‌سلمان درباره غزه عبداللطیف رشید: ایران هیچ دخالت نظامی در عراق ندارد زلنسکی در خارکیف: وضعیت میدانی به شدت سخت است
آنچه درباره همرزم حاج قاسم باید دانست

سیر زندگی ابومهدی المهندس؛ مرد شماره یک مقاومت در عراق

با شهادت فرمانده ارکان حشدالشعبی همراه با قاسم سلیمانی، توجهات بسیاری به زندگی ابومهدی و نقش او در میدان های جنگ حشدالشعبی جلب شده.
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۱۵ دی ۱۳۹۸ - 2020 January 05
کد خبر: ۳۲۶۸۶

سیر زندگی ابومهدی المهندس؛ مرد شماره یک مقاومت در عراق

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ جمال جعفر الابراهیمی، معروف به ابومهدی المهندس، رئیس ارکان حشدالشعبی و فرمانده عملی و میدانی این سازمان، همراه با سردار قاسم سلیمانی به شهادت رسید. گرچه ایرانی ها در مورد او زیاد شنیده اند اما جایگاه بالای او در تشکیل مقاومت در عراق و نضج گرفتن حشدالشعبی بسیار مهم بوده است. بدون شک نام ابومهدی المهندس پس از شهادتش، به عنوان یکی از شاخص ترین چهره های تاریخ عراق پس از صدام مطرح خواهد بود.

 

سیر زندگی ابومهدی؛ از تولد در عراق تا فعالیت در کویت

فرمانده میدانی و محبوب حشدالشعبی، سال 1954 در بصره به دنیا آمد. مادر او اصالتا ایرانی بوده ولی پدرش از مردان دور از سیاست بصره. او فارغ التحصیل مهندسی مخابرات از دانشگاه بغداد، سال 1977 بود و پس از اتمام کارشناسی، به صورت جدی فعالیت در حزب الدعوه را پیگیری کرد. وی در این برهه مدتی هم در کارخانه فولاد بصره مشغول به کار بود. با آغاز سرکوب حزب الدعوه (تقریبا دو سال بعد) و تحت پیگرد قرار گرفتن اعضایش، ابومهدی المهندس به ایران گریخت. طبق برخی از گزارش ها، او در کمپ های اهواز آموزش دید ولی در سال های ابتدایی جنگ، مدت زیادی در جبهه ها علیه صدام نماند. او به کویت رفت و در آن جا برخی فعالیت های سیاسی و اطلاعاتی ضد رژیم بعث انجام داد (که احتمالا طی این مدت، از طریق کویت، کمک های مالی و اطلاعاتی به ایران می رسانده).

 

او در کویت، سل 1983، به جرم دست داشتن در رشته بمبگذاری هایی در تاسیسات آبی، دو فرودگاه و سفارت های امریکا و فرانسه در کویت، غیابی به اعدام محکوم شد. دولت کویت با فرض این که به خاطر حمایتش از صدام مورد غضب نیروهای ایراندوست قرار گرفته، این عملیات را به عراقی ها و لبنانی های مقیم این کشور نسبت داد. در جریان این موضوع، مصطفی بدرالدین، فرمانده پر آوازه حزب الله لبنان هم در کویت بازداشت شد. البته ابومهدی هم در شرف بازداشت بود که توانست به ایران بگریزد.

 

از آغاز نبرد در جبهه های ایران تا بازگشت به عراق

پس از این فرار، او در ایران ادامه تحصیل در رشته روابط بین الملل را آغاز و با یک دختر ایرانی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج 4 دختر بوده (جالب است که این شهید، هیچ پسری ندارد). در این مقطع ابومهدی به مجلس اعلا پیوسته بود و در کنار نیروهای سپاه بدر، وارد جبهه های نبرد علیه صدام شد تا این که، در مقطعی فرماندهی کل این سپاه را بر عهده گرفت.

 

در سال 1999، پس از آن که گروه تروریستی مجاهدین خلق شهید صیاد شیرازی را ترور کردند، ابومهدی المهندس یکی از ارکان عملیات علیه پادگان اشرف بود. او در این عملیات با کمک های خود، زمینه گرفتن انتقامی سخت از شهید صیاد را فراهم ساخت.

پس از سقوط صدام، ابومهدی به عراق بازگشت و حتی مشاور امنیت ملی ابراهیم الجعفری، نخست وزیر شد. در این برهه او به دلیل سیاسی کاری شدید در مجلس اعلا، از این سازمان بیرون آمد و راسا کتائب حزب الله را راه اندازی کرد. سال 2005 هم از استان بابل نامزد شد و به پارلمان راه یافت. جریان مشاور امنیت ملی شدن او در کنار عضویتش در پارلمان خشم کویتی ها و امریکایی ها را برانگیخت. تحت این فشارها و حتی با مطرح شدن احتمال بازداشتش از سوی امریکایی ها، ابومهدی از نمایندگی پارلمان کنار گرفت و دوباره به ایران آمد. این بار تا 2011، زمان خروج نیروهای امریکایی در عراق ماند و به دلیل درگیری های کتائب حزب الله با امریکایی ها، نامش در فهرست تروریسم خزانه داری امریکا وارد شد. واشنگتن مدعی است که ابومهدی یکبار، هنگامی که مشاور امنیت ملی بوده، ترتیب ارسال 3 میلیارد دلار پول نقر به ایران را هم داده.

 

از 2011 و با خروج امریکایی ها، ابومهدی به عراق بازگشت. البته در دوره خروج امریکایی ها تا زمان فوران داعش، این فرمانده چندان ظهور و بروزی نداشت. تا این که با آمدن داعش و ناتوانی ارتش و پلیس فدرال در مقابله با این گروه تروریستی، امر به نیروهای مسلح غیردولتی حامی دولت بازگشت؛ اگر نگوییم مهم ترین، شاید یکی از مهم ترین این نیروها، کتائب حزب الله بود که ابومهدی، موسس آن به شمار می رفت. با خوش درخشیدن حشدالشعبی که فرمانده اصلی میدانی آن، ابومهدی شد، نام او در محافل عراقی بیش از پیش بر سر زبان ها افتاد. ابومهدی به موتور تولید محبوبیت برای حشد و در امتداد آن، برای محور مقاومت و ایران شده بود.

 

فرماندهی او در میدان های نبرد، از نزدیک، با افتادگی، از او برند یک رزمندی حشدی ساخت. ابومهدی در مواقع خود نه تنها در مقابل امریکایی ها و داعشی ها، بلکه در مقابل کردهای جدایی طلب پیرو بارزانی هم بسیار قاطع بود: هنگامی که هنوز جنگ با داعش تمام نشده بود، پیشمرگه های بارزانی طوزخورماتو را اشغال کردند و طی یک درگیری، حداقل 15 تن از نیروهای حشد را کشتند؛ در آن برهه ابومهدی تجهیزات زرهی سنگین به منطقه اعزام کرد و درگیری های اولیه ای هم پیش آمد اما با جلو آمدن هادی العامری، ماجرا متوقف شد.

 

ابومهدی پس از شکست داعش، همچنان با حشدالشعبی با بقایای داعش می جنگید و گاه و بیگاه، به خاطر حساسیت امریکا به ابوکمال و القائم، شاهد شهادت نیروهایش بود. تقابل امریکا با ابومهدی که شاید بتوان او را رسمی ترین چهره ضد دولتی امریکا ارزیابی کرد، دست آخر باعث شد تا ترامپ دستور ترور وی را صادر کند. او در 66 سالگی، در کنار حاج قاسم سلیمانی که خود شخصا و صریحا به سربازی اش افتخار می کرد، به شهادت رسید.

 

آیا خلاء ابومهدی المهندس پر می شود؟

در این خصوص باید توجه داشت که ابومهدی انفرادی در میدان های جهاد عمل نمی کرده است. ابومهدی خود زائیده یک مکتب فکری بوده که اتفاقا در عراق، عمیق است. از این رو شخصیت هایی چون ابومهدی که ید طولایی در نبرد علیه دشمنان اسلام فعال بوده باشند، وجود دارد. مشکل در پر کردن خلاء ابومهدی این است که او شخصیتی کاملا نظامی و به دور از سیاست شده بود؛ او را جزو سیاسیون فاسد نمی دانستند. ابومهدی شاید بشود گفت که خود را جا انداخته بود و اگر برخی سیاسیون عراقی زورشان می رسید، او را به حلقه قدرت راه نمی دادند.

 

اکنون مشکل اینجاست که جایگزینی سرشناس، با تجربه، رسمی و میدانی برای او نیست. جایگزین های میدانی در میان سیاسیون عراقی سرشناس نیستند؛ جایگزین های سیاسی در میدان به آن اندازه تجربه ندارند. اما روی هم رفته، هادی العامری، به احتمال قوی می تواند تا حد زیادی خلاء ابومهدی را پر کند.

 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار