مختصات اقتصاد سیاسی ایران در دوره کرونا-راهبرد معاصر
ایدئولوژی دولت مستقر و ناکارآیی آن در بحران کرونایی

مختصات اقتصاد سیاسی ایران در دوره کرونا

رشد غیرنفتی نه ماهه اول سال 98 در ایران 1.2 دهم درصد بوده، اقتصاد ایران به سختی در حال ترمیم خود است، ولی در طرف مقابل رقبای اقتصاد سیاسی ایران در داخل و خارج به نظر میرسد در روند خوبی قرار نگرفته اند.
میلاد ترابی فرد؛ دبیر سرویس اقتصادی
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۱ - ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ - 2020 March 16
کد خبر: ۳۸۲۹۹

مختصات اقتصاد سیاسی ایران در دوره کرونا

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ کرونا یک تنه در حال جابجایی خیلی از مختصات اقتصاد سیاسی در جهان است، در این میان خیر رسیده است که رشد غیرنفتی نه ماهه اول سال 98 در ایران 1.2 دهم درصد بوده، اقتصاد ایران به سختی در حال ترمیم خود است، ولی در طرف مقابل رقبای اقتصاد سیاسی ایران در داخل و خارج به نظر میرسد در روند خوبی قرار نگرفته اند، در این یادداشت به یک سه گانه از این پازل میپردازیم، اقتصاد سیاسی داخلی ایران، رقبای جهانی ایران و یک تفسیر ایدئولوژیک از آنچه در آینده قرار است در آینده پدید آید.

 

اپیزود اول: ایدئولوژی دولت مستقر و ناکارآیی آن در بحران کرونایی

ایده مسلط در دولت روحانی همواره حفظ امنیت برای طبقه سرمایه دار بوده است. اما یک نکته اقتصادی که در تحلیل رکود کرونایی اخیر مهم است این است که عمده کسب و کارهایی که با رکود عمده مواجه شده اند کسب و کارهای کاربر هستند و نه سرمایه بر؛ همین جاست که ناکارایی ایده حاکم بر دولت را در زمانه بحران نشان میدهد. در واقع میتوان اینکه جلسه شورای تعیین حقوق و دستمزد 99 هنوز برگزار نشده عدم وجود امنیت شغلی برای مشاغل خدماتی در قابل تعدیل اخیرشان را در این پازل دید. این دید البته مشاغل را به سمت و سویی کشانده است که آنچنان هم خوشایند کارکنان آن نیست، از جمله کار در سرویس های تاکسی اینترنتی یا کار در رستورانها

 

مختصات اقتصاد سیاسی ایران در دوره کرونا

 

اپیزود دوم: اقتصاد سیاسی تقابل ایران و آمریکا در سالی که به کرونا ختم شد

اول؛ سال 98 را در آینده به شکار گلوبال هاوک، شیوع کرونا، حادثه فجیره، حمله به آرامکو، ترور سپهبد شهید سلیمانی و همرزمانش و مسائلی از این دست یاد خواهیم کرد، اما این همه چیزی نیست که این سال را در خاطرها به یاد میگذارد، تلاطمات اقتصادی و بالا رفتن­های نجومی نرخ کالا و ارز همه از مواردی بودند که بر پیشانی این سال گویی داغ شده اند.

دوم؛ اما همه این اتفاقات را میتوان در پازل بزرگی از یک کشاکش بزرگ دید، این کشاکش چیزی نبود به غیر از تقابل بزرگ ایران و آمریکا برای بقا یا ممات اقتصاد سیاسی هر یک در منطقه غرب آسیا، البته رگه­ها و نشانه هایی از این تقابل را میتوان در بازارهای داخلی ایران دید، چه آنکه پس از اسقاط گلوبال هاوک پایه های امنیتی فشار بر دریچه ارزی ایران در دوبی متزلزل شده و ثبات به بازار ارز بازگشت در زمان مشابه بازار بورس علی رغم یک شوک منفی در فردای اسقاط اما یک روند صعودی در شاخص بازار دیده شد که البته طی ماههای بعد همواره با اطمینان­های امنیتی متعددی همچون حمله به آرامکو و حادثه فجیره تقویت شد.

سوم؛ از منظر اقتصاد سیاسی آنچه تقابل ایران و آمریکا را پررنگ میکند تلاش هر یک برای افزایش حوزه سیاسی هر یک بود، آمریکا بارها سعی کرد تا بزرگترین بازار صادراتی ایران را با لطایفی همچون جنبش جوکرها به هم بریزد، البته این تقابل تنها به حوزه های سیاسی منعطف نبود، طرف آمریکایی با درک بهتر نسبت به بازار بین المللی ایران رفتار استراتژیک جالبی از خود نشان داد، آمریکا با فشار همزمان تحریمی بر بازار نفت ایران توانست نفت شیل خود را به مشتری های ایران بقبولاند. ایران در برابر اما از حوزه های سیاسی خود مایه گذاشته و خبرهایی مبنی بر اینکه سپاه قدس در فروش نفت به اقداماتی دست زده شنیده شد. ماجرای نفت­کش­ها را باید در این پازل باید دید.

چهارم؛ نکته بسیار جالب آنجاست که این تقابل را دیگر نمیشد با تقابل های گذشته هم تراز دید، شاید ارائه چند نشانه بتواند این مختصات این تقابل را به خوبی به ما نشان دهد، به عنوان مثال بسته شدن دامنه فارس نیوز یا حمله سایبری به برخی از خبرگزاری های داخلی به منظور جا زدن برخی خبرهای جعلی همچون درگذشت رهبر جریان اصلاحات بر اثر کرونا(که گویا کرونا نیز شواهدی از جنگ بیولوژیک را با خود دارد) همه مثالهایی هستند که به ما بگویند این تقابل جدید یک جنگ تمام عیار هیبریدی است که به صورت گسترده برخی بازیگران غیررسمی و غیرحاکمیتی را نیز به میانه تقابل کشانده.

پنجم؛ پیش از این گمانه ­زنی هایی در رابطه با ورود دنیا به یک دوره رکودی بزرگ زده شده بود. از جمله کریستیانا جرجیوا رییس صندوق بین المللی پول در سخنرانی انستیتو پترسون در لندن به این نکته اشاره کرده بود، او البته توجیهات خاص خود را داشت که یکی از این توجیهات گسترش نابرابری در دنیا بود ولی در پازل تقابل بزرگ ایران و آمریکا برخی مدلسازیهای محاسباتی اقتصادی نشان میداد که حذف بلندمدت ایران از زنجیره بازارهای جهانی همبستگی بالایی با ایجاد این رکود در بازارها داشت. البته طی هفته­ های اخیر کرونا به عنوان کاتالیزوری در این رابطه عمل کرد و باعث شد تا بازارهای جهانی با افتهای سنگین روبرو شوند.

آخر؛ این افت سنگین البته تا حدی با تزریق­های پولی وسیع در کشورها سرکوب شد ولی به دلایلی از جمله گسترش روزافزون داراییهای مسموم در اقتصادها و کاهش پی در پی سطح تولیدات صنعتی طلیعه یک دوره رکود بزرگ برای جهان است. در این میان تقابل ایران و آمریکا یک مولفه دیگر را نیز دریافت میکند تا پیچیدگی زیبایی به خود بگیرد. این مولفه چیزی نیست جز همین دوره رکودی. البته لزوما این دوره به ضرر ایران نیست، شواهدی وجود دارد که این دوره رکودی توانایی شارژ رونق ایران را دارد، از جمله این شواهد این است که با کاهش قیمت نفت، سلاح استراتژیک نفت شیل آمریکا به دلیل هزینه بالای تولید از دور خارج شده و ایران قادر خواهد بود دوباره نفت خود را به پالایشگاه هایی مانند پالایشگاههای هند تزریق کند. همچنین یک شاهد بزرگ دیگر نیز این میتواند باشد که در این دوره به دلایل متعددی مانند کاهش نرخ اوراق قرضه آمریکا دلار از نفس افتاده و به نسبت ثبات اقتصادی ایران افزایش یابد.

واضح است زمانی که از این مختصات صحبت میشود، FATF و کانال مالی سوییس جایگاهی در این میان ندارد.

 

مختصات اقتصاد سیاسی ایران در دوره کرونا

 

تحلیل سوم: گفتمان اقتصاد اسلامی و ایام کرونا

در دوره فعلی آنچه مسلم است این است که تعطیلی کسب و کار مضرات خاص خود را دارد، عدم تعطیلی کسب و کار نیز مضرات بیشتر از این خواهد داشت، فلذا مردم و اقشار مختلف نیازمند این هستند که بسته های متناسب کمکی را دریافت کنند.  ولی از طرفی دولت به دلیل مشکلات در مالیه عمومی خود دچار تنگناهایی است که نمیتواند تا حد قابل قبولی این فشار پیش آمده را چاره کند.

عده ای پیشنهاد میدهند که دولت با انتشار اوراق خزانه با سررسید کوتاه مدت این مشکل را حل کند، این راهکار اگرچه تا حد زیادی مشکل را حل خواهد کرد ولی بر فشارها در مالیه عمومی دولت خواهد  افزود.

در این میان آموزه های اسلامی پیشنهاداتی را پیش روی ما میگذارند؛ در آموزه­های قرآنی مفهومی به نام ماعون وجود دارد که دربردارنده آن دسته از کمکهای محلی در میان افراد جامعه است که کمک حال دیگران هستند. این ایده در بردارنده سازوکارهای جمع سپاری محلی و با مدیریت محلی خود افراد است که میتواند تا حد زیادی مشکلات را حل کند. از جمله مصادیق این ایده تخصیص مایحتاج مازاد خانوار به خانواری است که نیاز به این مایحتاج دارند، یکی دیگر از این مصادیق اما توانایی هدایت خریداران به سمت کسب و کارهای خاص و به صورت نوبه ای است.

اما این راهکار نیز چالش های خاص خود را دارد، از جمله؛ نیازمند بودن به رعایت پروتکل های بهداشتی خاص و نیاز به تعریف استانداردهای جدید برای خرید از برخی کسب و کارها به منظور حفظ ایمنی لازم

این پیشنهاد البته در سطح اقتصاد خانوار است، در سطح حاکمیت نیز بایستی معافیت­های گسترده اعمال شود، این امر به نظر میرسد مطمح نظر دولت نیست، دولت با وجود آنکه تا آذر کلیه درآمدهای مالیاتی پیش بینی شده خود در دریافت کرده بود این روزها اما حاضر به اعمال کمترین تخفیف یا معافیت مالیاتی نیست.

مطالب مرتبط
ارسال نظر
تحلیل های برگزیده