به گزارش راهبرد معاصر؛ جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق در کتاب جدیدش نمایی از سبک مذاکره ترجیحی ترامپ را به همگان نشان می دهد. وی بر این عقیده است که ترامپ به دیپلماسی متعارف هیچ اعتقادی ندارد و در عوض نگاهش به روابط بین الملل به تاکتیک های بازار املاک و مستغلات که در کتاب « هنر معامله» فرمول بندی شده نزدیک است. ترامپ به این فکر بود در این زمینه جان بولتون می تواند کمک کننده باشد اما اشتباه فکر می کرد.
در این کتاب، جان بولتون از اشتیاق شدید ترامپ برای دستیابی به توافق با شرکاء و دشمنان سخن می گوید. جان بولتون جنگ طلب و یکجانبه گرای سازش ناپذیر سعی می کرد تا هر گونه حرکت ترامپ به سمت دیپلماسی موفق به طور خاص با ایران جلوگیری کند. اما پرسش اصلی این است که چرا دونالد ترامپ افرادی را به کاخ سفید اظافه کرد که اساسا با دیپلماسی مخالف بودند؟ پاسخ در این کتاب نهفته است که نشانگر ماهیت بی نتیجه و بی حاصل رویکرد ترامپ در عرصه روابط خارجی می باشد.
بولتون عامل تخریب توافقات
همانطور که در کتاب « هنر معامله» بیان شده؛ سبک مذاکره دولت ترامپ بر این محور است که با تقویت قدرت، فشار را بر طرف مقابل افزایش دهید تا درگیری اجتناب ناپذیر به نظر برسد و سپس از آن ها خواهان مذاکره و توافق باشید. این رویکرد با تهدیدات وی مبنی بر « آتش و خشم» علیه کره شمالی مشهود بود که در نهایت به نشست با کیم جونگ اون همراه شد. این رویکرد همچنین در مقابل ایران هم مطرح شده و با تشدید درگیری ها و تهدیدات مکرر مبنی بر « پایان» این کشور، از طرفی خواستار توافق و مذاکره است.
در کتاب بولتون بر این تاکید شده که ترامپ درصدد بود تا با بهره گیری از مشاوران جنگ طلب افراطی مانند بولتون و پمپئو بتواند وزن جنگ طلبی دولت را افزایش می دهند و دشمنان مانند کره شمالی و ایران را متقاعد کنند که اگر با شرایط مورد نظر ترامپ مذاکره نکنند با نابودی کامل روبرو می شوند. با این حال به دور از دستیابی ترامپ به توافق، این کتاب نشان می دهد که چگونه بولتون و پمپئو ، ترامپ را به سمت همان جنگ هایی سوق می داد که در بلوف هایش بر خروج و رهایی از آن ها سخن می گفت. ترامپ به وضوح بولتون را به عنوان « پلیس بد» در نظر می گرفت و نقشی که بولتون از آن لذت می برد. البته بولتون به نوبه خودش قصد نداشت که به ابزار فشار برای کمک به تسهیل توافق با کشورهایی شود که از گذشته خواهان بمباران آن ها بود.
جان بولتون در کتابش بارها بر این تاکید دارد که چگونه ترامپ بر این فکر بود که رویکرد سیاست خارجی اش در نهایت منجر به توافق با ایران خواهد شد. وی همچین بر حضور افرادی که خواهان جنگ با ایران بودند سخن می گوید اما معتقد است هرگز به دلیل خود ترامپ این امر اتفاق نیفتاد. وی در کتاب بر این تاکید دارد که ترامپ دارای بهت و حیرت بود که چرا ایرانی برای التماس به توافق نیامده اند. ترامپ دائما جان کری وزیر خارجه پیشین را مقصر می دانست و او ادعا می کرد که به ایرانیان گفته تا خروج ترامپ از کاخ سفید مذاکره نکنند.
در حالی که ترامپ از اینکه چرا ایرانی ها خواهان مذاکره نیستند تعجب کرده بود؛ بولتون به صورت جدی هر گونه ابتکار عمل برای دستیابی به توافق را تخریب می کرد و خواهان جنگ بود. وی هیچ تلاشی برای پنهان کردن این واقعیت نمی کرد و حتی در جلسات داخلی بر این تاکید داشت: « تا زمانی که رژیم فعلی ایران در قدرت باشد منتظر هیچ توافق جدیدی نباشید و باید فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی را علیه این کشور افزایش دهیم».
در یک بخش کاملاً ذکر شده از کتاب، بولتون درباره وقایع مربوط به سرنگونی هواپیمای بدون سرنشین 146 میلیون دلاری آمریکا در نزدیک حریم هوایی ایران اشاره می کند. پس از توافق اولیه بین ترامپ ، بولتون و سایر مقامات در جریان یک جلسه صبحانه کاری برای شروع حملات نظامی، بولتن به شدت به وجد آمده بود و رویای دیرینه بمباران ایران در حال تحقق بود. اما حتی در این مقطع وی خاطرنشان کرد که ترامپ گیج و سردرگم است که چرا ایرانی ها به میز مذاکره برنمی گردند. این حمله در نهایت از سوی ترامپ متوقف شد و با ناراحتی شدید بولتون همراه شد.
بولتون در کتابش همچنین اختلافات در مورد سیاست دولت در قبال ایران را نمایان کرد. درحالی که مایک پمپئو و جان بولتون خواهان تشدید فشار بی رحمانه علیه ایران بودند اما استیو منوچین وزیر خزانه داری خواستار محدودیت بیشتر اما بازنگه داشتن درهای دیپلماتیک بود. استیو منوچین بر این عقیده است: « استفاده مستمر از تحریم توسط دولت با گذشت زمان منجر به تضعیف این ابزار خواهد شد و وضعیت دلار به عنوان ارز ذخایر جهانی را تضعیف و کشورهای دیگر برای فرار از تحریم ها، بر روی روش های ابداعی مقابله با تحریم سرمایه گذاری خواهند کرد».
اختلافات میان مقامات دولت ترامپ در قبال ایران در نشست G7 بیاریتز فرانسه در سال گذشته نمایان شد. بولتون در کتابش بر این تاکید دارد که چگونه منوچین و امانوئل مکرون خواستار توافق بر لغو تحریم ها برای تسهیل دستیابی به شروع مذاکرات با ایران بودند. بولتون افزود: « این دقیقا همان چیزی بود که من و پمپئو برای جلوگیری از آن تلاش می کردیم». وی سپس جلسه ناهار بین مکرون و ترامپ اشاره می کند جایی که محور اصلی صحبت های آن ها « ایران» بود. ترامپ دیدار با مکرون را بهترین « یک ساعت و نیم که تاکنون گذرانده» توصیف کرد و با تعجب جان بولتون همراه شد.
بعدا در این کتاب جان بولتون به نقل از «کلی آن شاو»، مشاور اقتصادی رئیسجمهوری آمریکا گفت که ترامپ « قطعا» خواهان دیدار با ظریف بود. بولتون بسیار عصبی بود و برنامه سفر خود را تغییر داد تا به واشنگتن بازگردد و اگر ترامپ خواهان دیدار با ظریف باشد وی استعفا دهد. وی همچنین از تلاش بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل برای جلوگیری از برگزاری این جلسه احتمالی سخن می گوید اما جرد کوشنر داماد ترامپ تماس های وی را مسدود کرد « زیرا او فکر نمی کرد که مناسب باشد یک رهبر خارجی بیابد بگوید ترامپ با چه کسی صحبت کند ». مایک پمپئو از این که « جرد کوشنر» و « منوچین» از حزب دموکرات سیاست خارجی ما را هدایت می کردند بسیار ناراحت بود. اگرچه دیدار با ظریف یا توافق منوچین-مکرون هرگز تحقق نیافت ، اما این نشان داد که چقدر بولتون و پمپئو به مخالف دیپلماسی با ایران هستند.
رویکرد بازار املاک و مستغلات ترامپ در عرصه سیاست خارجی برای تسلیم طرف مقابل از ابتدا محکوم به شکست خواهد بود. اگر ترامپ واقعا به دنبال توافق با ایران است، دیپلماسی بین المللی مستلزم سخت کوشی گروهی از دیپلمات های توانمند می باشد. برکناری بولتون گام درستی بود اما قدم بعدی باید برکناری مایک پمپئو باشد که به همان اندازه بولتون مخرب است.