به گزارش راهبرد معاصر؛ در روزهای جاری، روزنامه انگلیسی «دیلی اکسپرس» گزارش کرد که یک تیم ۴۰ نفری از نیروهای هوایی ویژه انگلیس (SAS) وارد فرودگاه «الغیظه در استان المهره» در شرق یمن شده تا آنهایی را که مسئول حملات اخیر به نفتکش «مرسر استریت» در آبهای عمان بوده، تحت تعقیب قرار دهند.
از این رو در این یادداشت درصدد هستیم ضمن واکاوی این موضوع به بررسی و تشریح دلایل و اهدافی بپردازیم که به عنوان علل اصلی موجب شکل گیری تصمیم و اقدام مذکور از سوی انگلیس شده است.
ریاض به عنوان بازوی اجرایی اهداف انگلستان در یمن
نکته ابتدایی در این باره این است که اولاً اینکه حضور فیزیکی و نظامی انگلیس در یمن در طول هفت ساله گذشته از تجاوز و بحران در این کشور همواره وجود داشته است؛ پس مورد اخیر، مسئله تازه ای نیست که آن را به عنوان یک فرآیند جدید و تازه در نظر گرفت. اما با این حال مسئله مذکور موضوعی است که مطمئناً نیاز به تحلیل زمانی از حیث مقطعی در شرایط موجود بحران در یمن دارد. پس آنچه موجب شده است که انگلستان با ادعای مذکور وارد یمن شود بی ربط به اتفاقات و تحولات در جریان در یمن نیست. بطوریکه حضور در شرق یمن و قرار گرفتن در کنار سعودی و یا حتی امارات برای عملیاتی سازی سیاست های متجاوزانه در یمن یعنی اشغال و نهادینه سازی موضوع تجزیه این کشور مسئله ای است که به جد باید مورد توجه باشد. به علاوه اینکه انگلیس با قرار گرفتن در شرق یمن در کنار سعودی که در طول این سال ها تلاش کرده است تا فعال مایشاء شرق باشد می تواند راهبردی در مسیر کمک عملیاتی به سعودی به شمار آید. در واقع انگلستان با قرار گرفتن در کنار ریاض در شرق و با هدف پیاده سازی هر چه بهتر اهداف و برنامه های ریاض برای آینده در شرق این کشور، بر این امر دلالت دارد که لندن اصلاً تمایل ندارد که ریاض در روند درگیری ها با صنعاء در موضع ضعف قرار بگیرد و نسبت به آینده یمن در جریان حل بحران هیچ برگ برنده ای در دست نداشته باشد.
وضعیت سیاسی و شرایط بحران در یمن عاملی جهت فعال شدن انگلیس
یکی دیگر از نکات مهمی که در این باره باید مورد توجه واقع گردد این است که حضور انگلستان در شرق یمن آن هم به شکل محدود در قالب یک گروه ویژه نظامی در شرایطی اتفاق افتاده است که شاهد تغییر نماینده ویژه سازمان ملل در امور یمن در هفته های گذشته بوده ایم. در واقع انگستان با فرصت مذکور می خواهد دو هدف حضور فعال در معادلات یمن از یکسو و کنشگری در قالب یک بازیگر فرا منطقه ای آن هم به شکل محسوس و تاثیرگذار در روند تحولات در یمن (اکنون و در آینده) از سوی دیگر را از طریق تعامل با نماینده جدید سازمان ملل دنبال کند. از بعد دیگر انگلیس به تبعیت از آمریکا در شکل و محتوای غیر دیپلماتیک درصدد است تا در روند مناسبات در یمن به ایفای نقش بپردازد و برای خود جایگاهی را کسب کند. از سوی دیگر انگلیس با این اقدام خود جهت حضور در یمن با ادعایی واهی نشان داده که می خواهد در عرصه تحولات در یمن دارای نقشی همتراز با آمریکا باشد و نسبت به آینده یمن پسا بحران سهم خواه می باشد. از این رو راهبرد حضور در یمن و تشکیل کارگروه های جدید حمایتی از یمنی های همسو با ریاض را در دستور قرار داده است. بطوریکه همسو با سعودی مسلماً انگلستان در راستای تشکیل نیروهای همسو با متجاوزان را با مرکزیت اقالیم شرقی در دستور کار خود قرار خواهد داد.
یمن محلی برای اجرای اهداف منطقه ای انگلیس علیه ایران و همپیمانان
بطوریکه نقش آفرینی انگلیس در منطقه هم می تواند در راستای منافع این کشور، کمک به متحدان، اختلال در امور تعاملات و معادلات منطقه ای، طراحی برنامه هایی جهت فشار بر محورهای غیر همسوی منطقه ای با غرب با مرکزیت ایران و ... باشد. یکی از مفروض های مهم و قابل پردازشی که در این باره مطرح می باشد این است که انگلیس از طریق طراحی و یا بازطراحی نقش های تازه برای خود در منطقه با سیاست پایگاه سازی در شرق یمن می خواهد ایران و جبهه مقاومت را تحت فشار قرار دهد.
از سوی دیگر انگلیس با طرح بهانه حمله به نفتکش «مرسر استریت» توسط انصارالله مدعی شده است برای روشن شدن ماجرا این تیم نیروهای ویژه انگلیس شامل یگان جنگ الکترونیک با قابلیت رهگیری ارتباطات که وظیفه تعقیب گروهی را دارد که پشت حمله اخیر به نفتکش مرسر استریت قرار دارد را به یمن اعزام کرده است. در واقع محدوده تحقیقی این یگان تنها یمن نیست بلکه محدوده دریای عرب، سرخ، خلیج عدن، دریای عمان، خلیج فارس می باشد. این بدان معنا است که انگلیس باید با هر ابزار و دلیلی شده است رابطه ای میان این اتفاق با انصارالله و سپس محور مقاومت و ایران برقرار کند و با ارائه گزارشات ساختگی در این باره، به سمت پیاده سازی اهدافش گام بردارد.
این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که حضور مستقیم و یا مستشاری در یمن با در نظر داشتن شاخص و گزاره منفعتی در سطح منطقه ای از سوی انگلیس با اهداف استراتژیک آنها به امنیت انرژی، حمل و نقل دریایی، و فعالیتهای اقتصاد آبی در غرب اقیانوس هند و ... نیز ارتباط دارد.
جمع بندی
حضور محدود نظامیان انگلیس در شرق یمن که با اعتراض «کمیته برگزاری اعتراضات مسالمتآمیز» و شخصیتهای اجتماعی و سیاسی در استان «المهره» نیز همراه شده و تصمیم به تشکیل کمیتهای از تمام طیفها برای کار مشترک در آینده و مقابله با چالشهای جدید از خروجی های این اعتراض، نشان از جدی بودن و سرنوشت ساز بودن اتفاقات در شرق یمن دارد. بطوریکه از شواهد پیداست این تحرک عملیاتی از سوی انگلستان با دو هدف مهم در عرصه منطقه ای و داخلی در یمن در حال اجرا شدن می باشد؛ اگرچه موضوع ترانزیت دریایی و امنیت تجاری از طریق نقش آفرینی در باب المندب نیز مدنظر انگلیس می باشد اما آنچه بیش از هر چیزی انگلیس را مجاب به انجام اقدام مذکور کرده است تحت تأثیرگذاری شرایط و موقعیت های میدانی در یمن از یکسو و محور مقاومت به عنوان بازوی های ایران علیه منافع غربی ها در خاورمیانه از سوی دیگر است. مضافاً اینکه شرایط منطقه و نفوذ روزافزون منطقه ای ایران نیز در این باره یکی از مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد. از این رو محدود کردن ایران و طراحی بسترهای فشار به آن نیز در زمره اهداف انگلیس است که شناخت و پردازش آن از طریق تیم عملیاتی موجود در یمن حتماً دنبال خواهد شد. چرا که مطمئناً در ذیل پوشش نیروی ویژه هوایی افراد دیگری نیز به این مأموریت اعزام شده اند.