به گزارش راهبرد معاصر؛ افزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران، همواره منجر به افزایش قیمت کالا و خدمات شده است. موضوعی که اگرچه بخشی از آن طبیعی است اما این افزایش در طول سال های گذشته همواره افزایشی بی قاعده بوده، به نحوی که این افزایش ها گاها بسیار بیشتر از سهم و نقش نرخ ارز بر روی قیمت تمام شده آن کالا و خدمات بوده است. افزایش سریع قیمت کالاها و خدمات با افزایش قیمت دلار در اقتصاد ایران دارای دلایلی است که در ادامه به آن می پردازیم:
چرا با گرانی دلار قیمت ها افزایش می یابد
1- دلاریزه بودن اقتصاد ایران: دلیل اول برای این موضوع را می توان نقش و سهم بالای دلار در مبادلات تجاری اقتصاد ایران دانست. این وابستگی تا آنجاست که بخش عمده ای از واردات مانند نهاده های دامی و کشاورزی، ماشین آلات، مواد اولیه و.... و بخش عمده ای از صادرات ایران مانند نفت خام، محصولات پتروشیمی، محصولات کشاورزی و.... با ارز دلار صورت می گیرد. این در حالی است که می توان بسیاری از این واردات و صادرات را با واحد پولی کشورهای دو طرف انجام داد. این وابستگی به دلار و نرخ آن در کنار عدم تقویت پیمان های دویا چند جانبه پولی میان ایران با سایر کشورها موجب سلطه دلار و طبیعتا افزایش نقش دلار و تاثیرات نرخ آن بر اقتصاد ایران شده است.
2- اثرات روانی: این دلیل را باید در راستای دلیل اول تعریف کرد به نحوی که به واسطه تجربه تاثیر نرخ ارز بر قیمت کالا و خدمات در طول دهه های گذشته و تجربه سال های دهه 60، 70 و اوایل دهه 90 ( افزایش قیمت کالاها متاثر از تغییرات نرخ ارز) این ذهنیت در مردم و فعالان اقتصادی جامعه وجود دارد که رابطه مستقیمی بین نرخ ارز و قیمت کالا و خدمات وجود دارد. همین موضوع و تجربه تاریخی موجب شده با افزایش نرخ ارز، متقاضیان کالا به سمت بازارها هجوم آورده و از طرفی تعلل و اکراه فروشندگان از عرضه کالا بحران افزایش قیمت ها را تشدید می کند، به نحوی با این روند مثلث شوم "نرخ ارز، تورم و افزایش نقدینگی" مانند دومینویی اثرات ویرانگر خود را ادامه می دهند.
3- انتظارات تورمی: افزایش نرخ ارز انتظاراتی را در جامعه مبنی بر افزایش قیمت ها در آینده ایجاد می کند، در این شرایط عموما خانوارها انتظار افزایش قیمت ها را دارند. به نحوی که موضوع انتظارات تورمی در مدل ها و فرمول های محاسبه تورم در آینده نقش مهمی دارد. این انتظارات تا زمانی به معنای انتظارات است که رخ نداده باشد، برای مثال بر اساس ممکن است در محاسبات اقتصاد سنجی پیش بینی شود یا این انتظار وجود داشته باشد که با تداوم شرایط موجود قیمت کالای مشخصی یا سطح عمومی قیمت ها در پایان سال رشد 30 درصدی را تجربه کند، این موضوع تا زمانی می تواند به معنای انتظار تورمی قلمداد شود که رخ نداده باشد. اما زمانیکه یک کالا برای اولین بار با یک قیمت مشخص داد و ستد شد انتظارات تورمی تبدیل به واقعیات تورمی خواهد شد.
حال سوال اینجاست چرا حالا که قیمت دلار روند نزولی به خود گرفته است قیمت ها متناسب با این روند (چنانچه در ماه های پیش افزایش یافتند) کاهش نمی یابند. در پاسخ به این سوال باید گفت همان طور که نکته سوم ذکر شد زمانی که از انتظارات تورمی سخن می گوییم به این معناست که این انتظارات هنوز انتظار است و جامه عمل به خود نپوشیده اما به محض خرید و فروش کالایی با یک قیمت مشخص، این انتظار تبدیل به واقعیت شده و طبیعی است که تغییرات قیمتی و روند کاهشی قیمت کار بسیار سختی است. درباره دلایل این موضوع می توان به دو نکته ذیل اشاره کرد:
1-عدم نظارت: افزایش قیمت ها عموما یا با ارائه مجوز به واسطه افزایش نرخ ارز و هزینه تمام شده و یا بدون ارائه مجوز و صرفا با بهانه هایی چون افزایش نرخ ارز و هزینه های تمام شده رخ می دهد. اما بعد از کاهش نرخ ارز افراد اعم از تولید کننده و فروشنده تمایلی برای کاهش قیمت خود ندارند چرا که معتقدند بازار و مردم به این قیمت ها عادت کرده اند. نهایتا ممکن است افزایش 80 درصدی در قیمت کالایی با کاهش 30 درصدی آن توجیه شود. برای اصلاح این روند لزوم وجود نظارت بسیار اساسی و دارای اهمیت است. که متاسفانه در انفعال نهادهایی چون سازمان حمایت، تعزیرات و... اصلاح این روند همراه با کندی بوده و گاها با سپرده شدن به دستان نامریی بازار و این استدلال که بازار و مکانیسم عرضه و تقاضا قیمت ها را تعیین خواهد کرد به فراموشی سپرده می شوند.
2- عدم دسترسی واردکنندگان به نرخ های جدید: نکته دیگری که ممکن است روی عدم تاثیر کاهش نرخ ارز بر کاهش قیمت ها موثر باشد کاهش دستوری و غیر واقعی نرخ ارز باشد به نحوی ارز وارداتی و ارزی که در اختیار تولید کنندگان و واردکنندگان قرار می گیرد با محدودیت هایی مواجه بوده و کاهش نرخ ارز برای این اقشار چندان محسوس و قابل لمس نباشد طبیعتا در این شرایط کاهش قیمت ها نیز صرفا می تواند به صورت روانی اتفاق افتاده و در واقعیت های اقتصادی اتفاق چندانی رخ نخواهد داد.
3-چسبندگی قیمت ها: بر اساس این نظریه موضوع چسبندگی در قیمت و دستمزد کاملا مشهود است چنانچه هم قیمت ها و هم دستمزدها نسبت به تغییر (کاهش) مقاوم و غیر انعطاف پذیر هستند. چنانچه در باور افکار عمومی در ایران مدتها است این تصور وجود دارد که وقتی قیمت کالا یا خدمات افزایش میابد، دیگر کاهش نخواهد یافت. این باوری جا افتاده در بین افکار عمومی است و مرور تاریخ نیز حکایت از همین امر دارد که افزایش قیمت در اقتصاد ایران، کاهش بعدی در پی ندارد. افزایش مداوم قیمت ها و عدم کاهش آن حتی بعد از تغییر شرایط، نمونه بارزی از مفهوم چسبندگی قیمت ها در اقتصاد ایران است. در علم اقتصاد چند عامل از جمله خطای پولی و اطلاعات ناقص در خصوص قیمت ها برای بروز پدیده چسبندگی قابل ذکر است. به نحوی که شهروندان پول ملی را اغلب با ارزش اسمی آن به جای ارزش واقعی مورد قضاوت قرار می دهند. بر همین اساس است که همواره در اقتصاد کشور قیمت ها تمایل به افزایش دارند و معمولا در برابر کاهش مقاومت های سرسختانه ای دارند، حتی در زمانی که شرایط اقتصادی به کلی تغییر کرده و روند رو به بهبود را طی می کند موضوع بی اعتمادی به ریال در اقتصاد ایران اجازه نمی دهد قیمت ها در کوتاه مدت قیمت ها اصلاح شده و بر اساس عرضه و تقاضای واقعی نقطه تعادلی قیمت در بازار به وجود آید.
با این حال و در شرایطی که اعتماد به پول ملی روز به روز در حال کاهش است، بی اعتمادی به قدرت خرید پول، کاهش ارزش پول ملی و موضوع چسبندگی قیمتها را می توان از جمله دلایلی دانست که مانع کاهش قیمت ها متناسب با کاهش نرخ ارز شده است.