رسم پاسخگویی به وقت فرماندهان نظامی/ افکارعمومی در انتظار مدیران اجرایی

به گزارش "راهبرد معاصر"؛ انگار قرارست از عدم انتقال حس و مفهوم کامل پیام ها در فضای مجازی همچنان به عنوان یک نقص بزرگ یاد شود. باوجود رشد و پیشرفت تکنولوژی اما این اختلاف گویی قانون طبیعت است که اگر نبود، تفاوتی میان فضای حقیقی و مجازی دگر یافت نمی شد. هر ازگاهی نیز این سوتفاهمات شکل گرفته در برداشت و تفسیرهای برامده از پیام های متولد شده در فضای مجازی به یک مسئله برای صاحبان پیام مبدل می شود. همین چند روز پیش بود که دو توئیت از محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس فضا را قدری غبارآلود کرد.

هجمه 3گانه علیه مقوله دفاع

هجمه های شکل گرفته در قالب سه دسته شکل گرفت، نخست افرادی که به دنبال انحراف افکارعمومی بودند تا کمی کاریهایشان به چشم نیاید و تا مدتی هر چند کوتاه رادارهای انتقادی جامعه را به سوی دیگری رهنون سازند. 

دوم اشخاصی که در اندیشه کینه ورزی، انتقام جویی و عقده گشایی از ایدئولوژی دفاع مقدس برامدند و یا براساس یک برنامه از پیش تعیین شده درصدد هجمه علیه مقوله دفاع، عملیات روانی کردند تا شاید عرصه را در میدان جهاد خالی نمایند، آرمانی که به مثابه دیگر امیدهای دور و دراز براندازان در پستوی فراموشی خاک می خورد. در این میان بودند طیفی از جامعه که سوار بر موج ایجاد شده رسانه ای، برش های تحلیلی خود را در فضای مسموم ایجاد شده توسط دگراندیشان و تفسیرهای هرمنوتیک فرافکنان در قالب توئیت به رشته تحریر درآوردند.

پاسخگویی فرماندهان در کمتر از 3روز

تنها کمتر از 72 ساعت پس از انتشار این توئیت ها بود که محسن رضایی در برنامه «حالا خورشید» حاضر شد تا پاسخگوی توئیت های خود باشد. او نوشته بود: « با عملیات کربلای چهار به دشمن وانمود کردیم که عملیات سالانه ما تنها همین بوده است. ده روز بعد در همان نقطه و در زمانی که نیروهای ارتش بعثی به مرخصی رفته بودند، "عملیات کربلای پنج" را انجام دادیم. عملیات کربلای چهاز برای فریب دشمن انجام شد. اگر تحلیلگر تاریخی در فهم آن فریب بخورد، پس وای به حال نوشته های او.» اکثریت قاطع هجمه های شکل گرفته با القای این موضوع شکل گرفت که اساس کربلای 4 عملیات فریب بوده است. در حالیکه پیش فرض محسن رضایی برای نگارش این توئیت این بوده که همگان بر لو رفتن این عملیات باور دارند و اساسا کربلای 4 درحالیکه لو رفته بود تبدیل به پلی برای پیروزی گسترده در کربلای 5 شد.در خصوص دلایل لو رفتن این عملیات نیز سخن بسیار است. "جورج کیو مامور CIA))" در کتاب "TWILIGHT WAR” از ملاقاتش با علی هاشمی بهرمانی(برادرزاده رئیس وقت جنگ در ایران) چند ماه قبل از کربلای 4 در واشنگتن اینگونه میگوید: "بهرمانی از تصمیم ایران برای حمله نهایی به بصره خبر داد..و البته جوان تر خام تر از آن بود که بفهمد دارد زیادی حرف میزند!"

به هرشکل خود محسن رضایی نیز به این نکته اذعان کرد متن توئیت باید به شکلی تنظیم می شد تا مغرضان درصدد بهره برداری از آن برنیایند: « قبول دارم که توییتر محیطی برای صحبت درباره جنگ نیست ولی می‌خواستم ذهن‌ها را به کلمه فریب توجه بدهم و در عین حال به اذهان عمومی پاسخ بدهم.من خواستم افکار عمومی را آگاه کنم. البته من قبول کردم که در توییتر حرف نزنم ولی درباره مسایل سیاسی چه اشکالی دارد و اتفاقا توییتر فضای خوبی است.البته اینکه بخواهیم یک مسئله را عملا حذف کنیم یا توییت نکنیم یا درباره جنگ حرف نزنیم درست نیست.دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام خاطرنشان کرد: «اگر به قبل برگردم دوکلمه را حذف می‌کنم. اینکه عملیات کربلای 4 فریب دشمن شد و توییت این جوری درست می‌شود.»

سردار سلیمانی در میدان پاسخ به مخالفین

درحالیکه اذهان عمومی با هجمه رسانه ای جریان مغرض با ابهاماتی روبرو شده بود محسن رضایی در برنامه زنده حاضر شد و سردار سلیمانی نیز که از حاضرین در عملیات کربلای 4 بوده مهمان تلفنی این برنامه شد و درصدد پاسخ به سوالات افکارعمومی برآمد: « عملیات کربلای ۴ عملیات اصلی بود، نه عملیات فریب. این دشمن بود که فکر می‌کرد عملیات کربلای ۴، عملیات فریب است. تصور دشمن از هنگام انجام عملیات کربلای 5 که ما توانستیم خود را کناره بصره برسانیم، این بود که کربلای 4 عملیات فرعی بوده و این تصور در دشمن وجود داشت. نمی‌توان عملیات را به بهانه اینکه دشمن آن را فهمیده لغو کرد و نمی‌توانیم این را مبنا قرار دهیم و در این صورت هیچ عملیاتی نمی‌توانستیم انجام دهیم.» وی همچنین هجمه به محسن رضایی را نیز مورد انتقاد قرار داد و از خدمات او تقدیر کرد.

نکته مهم اینکه احترام به افکارعمومی در قالب حضور در برنامه زنده تلویزیونی و پاسخگویی به سوالات و ابهامات مردم از سوی فرماندهان نظامی اصلی قابل تقدیر است. در تمام مکاتب فکری و ارزشی، شبهه زدایی و پاسخ به پرسش های جامعه یکی از گزاره های دموکراسی محسوب می شود. در حالیکه هجمه سنگین تبلیغاتی بر علیه فرماندهان نظامی از سوی جریان لیبرال شدت گرفته، اما در عمل شاهد این هستیم که پاسخگویی و ابهام زدایی، در مکتب دفاع امری لازم و ضروری است، به همین دلیل در کمتر از 72 ساعت، دو تن از فرماندهان شاخص و سرشناس در دوران دفاع مقدس، در میدان پاسخ ظاهر می شوند و شبهات را از اذهان بیدار جامعه می زدایند.

افکارعمومی در انتظار پاسخگویی مدیران اجرایی

هر چه هست نمی توان تنگی معیشت و زخم های اقتصادی مردم را نادیده گرفت. زخم هایی که قرار بود با وعده های جذاب التیام یابد اما به یکباره عمقی دوچندان پیدا کرد. نداشتن اسراتژی جهت خروج از وضع موجود - با وجود در دسترس بودن تمام ظرفیت های مورد نیاز – یک بحث است و پاسخگویی و همراهی با آلام مردم بحثی دیگر. این مردم نشان داده اند، اگر همذات پنداری با آنها شکل بگیرد، اگر مسئولین به جای فرافکنی و پنهان کردن مشکلات به سوالات و ابهامات آنها پاسخ دهند و اگر عدالت را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند همچون دوران دفاع مقدس مشکلات را برای گذر کشور از مسیرهای صعب العبور همراهی می کنند. اگر دیروز فرماندهان نظامی به احترام نظرات موافقین و مخالفین، در کمتر از 72 پاسخگو شدند، امروز نوبت مدیران اجرایی ست که به مطالبه به حق افکارعمومی وقعی نهند و سوالات 6 سال اخیر جامعه را بدون فرافکنی پاسخ دهند. حال که تکلیف پرونده "عملیات کربلای 4" روشن شد، بهتر نیست تکلیف "وعده های بر زمین مانده" دولتی ها نیز روشن شود؟