به گزارش "راهبرد معاصر"؛ بدون تردید یکی از پرنوسان ترین
کنشگران و فعالان سیاسی در تاریخ معاصر این کشور محمود احمدی نژاد است. او که در
سال 84 گفتمانی ورای اصولگرایی و اصلاح طلبی ارائه کرد، اهداف خود را در جهت
مبارزه با اشرافیگری و نجاتگری مستضعفین نشان
داد.
اما تجربه 8ساله او چیزی از تغییر ریل گذاری غلط حوزه های اقتصادی و اجتماعی کشور نداشت و او تداوم گر همان مسیری بود که دولتهای گذشته در آن طی الطریق کردند. هرچند در این میان اقدامات پارتیزانی و مقطعی برای بهبود معیشت و کم کردن فاصله طبقاتی شکل گرفت، اقداماتی مثل مسکن مهر و یا هدفمندی یارانه ها که البته به دلیل عدم رعایت برخی مختصات دچار آفت هایی نیز شد.
در این میان تفاوت ایدئولوژیک در
رفتارهای احمدی نژاد 80 تا 84 با احمدی نژاد 84 تا 88 وجود دارد. کمااینکه «دوز»
این رفتارها از سال 88 به بعد رشد فزاینده تری نیز به خود گرفت. تا جایی که امروز
و در سال 96 احمدی نژاد و یارانش عزم خود را برای حضور در اردوی ضدانقلاب و
اپوزیسیون جزم کرده اند، اما جالب اینجاست با درب بسته اردونشنیان ضدانقلاب روبرو
هستند.
با وجود این، تلاش برای جلب نظر اپوزیسیون از طریق تست تاکتیک های مختلف تاکنون بدون نتیجه بوده و البته در ادامه نیز بی فرجام خواهد بود. اما به راستی چرا احمدی نژادی ها با درب بسته اردوگاه ضدانقلاب روبرو شده اند؟
خاستگاه سیاسی
زدوخوردهای سیاسی بین احمدی نژاد و دولت او با جریانات تجدیدنظرطلب سبب شده تا اصالت رفتاری و خاستگاه سیاسی او با جریان اپوزیسیون متفاوت باشد. قریب به اتفاق تصمیمات اتخاذ شده در دولت های نهم و دهم دستمایه ای برای هجمه علیه محمود احمدی نژاد و دولت منتسب به او شد و همین عامل زمینه را برای نگشودن درب ها برای احمدی نژاد و یارانش شده است.
سبقه رفتاری
ادبیات سیاسی احمدی نژاد منحصربفرد بود و او گاها با واژه هایی محاوره ای منتقدین خود را می نواخت. شاید ترجیع بند رفتار رئیس جمهور سابق علیه جریان رقیب در سال 88 که محاط بر برخشی از جریان ضدانقلاب نیز بود، به کار بردن واژه خس و خاشاک در جریان جشن پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 88 بود که به گمان برخی از کارشناسان و چهره های سیاسی هر دو جریان در شعله ورتر کردن آتش ایجاد شده از سوی فتنه گران نقش پررنگی ایفا کرد. همین عامل سبب می شود کینه او به این زودی ها از دل جریان اپوزبسیون خارج نشود.
عدم تطابق ایدئولوژی احمدی نژادی ها با ضدانقلاب
توفیق سیاسی در کارزارهای انتخاباتی پیش رو، خروج از انفعال سیاسی و قرار گرفتن مدت دار در پیشانی رسانه های مکتوب و غیرمکتوب سبب شده تا احمدی نژاد به هرشکل ممکن و با ابزارهای کلامی و رفتاری و بعضا نامه نگاری خود را به چهره ای فعال و اثرگذار مبدل کند، اما عدم کاریزمای مطلوب و مدنظر اپوبزیسیون سبب شده بهاری ها هیچ نسبتی با متر و استانداردهای این جریان پرسابقه نداشته باشند.
از سوی دیگر اساسا آنچه آرمان احمدی نژاد و یارانش در سپهر
سیاست کشور تعریف می شود فاصله بسیاری با راهبردهای اپوزیسیون دارد، حال شاید در
تاکتیک ها تشابهاتی وجود داشته باشد اما راهبردها سرفصل اختلاف و عدم تطابق بین
بهاریها و جریان اپوزیسیون به حساب می آید.
نکته عیان و بدیهی اینکه جریان اپوزیسیون هرگز بر دیوار فروریخته ای همچون احمدی نژاد که عدم اصالت رفتاری و سیاسی خود را به همگان ثابت کرده، دلنوشته های سیاسی و اجتماعی خود را مرقوم نخواهند کرد و همین عامل سبب می شود، فازهای تاکتیکی احمدی نژادی ها برای ورود به اردوگاه ایشان، با شکست مواجه شود.