به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تنها ساعاتی پس از آغاز عملیات «طوفان الاقصی»، کابینه و فرماندهان ارشد رژیم صهیونیستی با گرفتن انگشت اتهام به سوی محور مقاومت، وعده نابودی تمام زیرساختهای نظامی- سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) را در نوار غزه دادند. حال با گذشت بیش از 36 روز از عملیات «هفتم کتبر»، نیروی زمینی ارتش صهیونیستی درگیر جنگ فرسایشی در شرق و شمال نوار غزه شده است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با انتشار پویانمایی فانتزی ای در شبکههای اجتماعی مدعی شد فرماندهی مرکزی حماس در زیر بیمارستان شفا قرار دارد و هدف اصلی ماشین جنگی رژیم رسیدن به این بیمارستان و نابود کردن زیرساختهای منطقه است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی نه تنها تهدید به نابودی حماس کرد، بلکه مدعی شده است رژیم اشغالگر قدس تا مدت نامعلومی کنترل امور نوار غزه را برعهده خواهد گرفت.
در حالی ادعاهای ضدونقیض در زمینه آینده حماس یا اداره غزه از سوی مقام های صهیونیست مطرح میشود که برخی تحلیلگران معتقدند، صهیونیست ها زیر فشار روانی عملیات «طوفان الاقصی» مطالبی خلاف واقع مطرح میکنند که با واقعیتهای میدانی هیچ انطباقی ندارد.
با توجه به شرایط حاکم بر میدان نبرد و افزایش احساسات ضدصهیونیستی میان شهروندان فلسطینی، هزینه کنترل مجدد غزه برای تلآویو بسیار سنگین خواهد بود
هدف ادعایی صهیونیست ها مبنی بر نابودی حماس در سه سطح نهاد، جنبش و ایدئولوژی قابل بررسی است. در مقام نهاد سیاسی، با توجه به اجماع دولتهای غربی برای تغییر وضعیت فعلی در غزه، انفعال بیشتر کشورهای اسلامی و دامنه تجاوز نظامی صهیونیستها به باریکه غزه به نظر میآید در کوتاه مدت حماس امکان ارائه خدمات عمومی یا برپایی دفاتر ادارای در شهر غزه نداشته باشد. البته این موضوع به معنای از بین رفتن نفوذ سیاسی- معنوی رهبران حماس بر اهالی باریکه غزه نیست.
با توجه به شرایط حاکم بر میدان نبرد و افزایش احساسات ضدصهیونیستی میان شهروندان فلسطینی، هزینه کنترل مجدد غزه برای تلآویو بسیار سنگین خواهد بود، به همین دلیل امکان دارد اداره سیاسی باریکه به تشکیلات خودگردان واگذار شود. البته در صورت تحقق این سناریو همچنان وضعیت نظامی- امنیتی غزه در کنترل صهیونیستها خواهد بود.
دیگر سناریوی محتمل ایجاد سازوکار جدید با مشارکت برخی عناصر فلسطینی و کشورهای عربی در باریکه غزه است. در هر دو سناریو اداره غزه عملاً از سوی رژیم صهیونیستی هدایت میشود، اما در ظاهر حکومتی عرب تبار بر امور مسلط است.
با کنار رفتن موقت حماس از مسند قدرت، این گروه در مقام جنبش همچنان به حیات خود ادامه خواهد داد. اصولاً جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به دلیل حضور پررنگ در سایر کشورهای عربی (مانند لبنان و سوریه) و اتصال مستقیم با شبکه جهانی اخوان المسلمین به هیچ وجه نابود نمیشود، بلکه به صورت پنهانی در غزه و به صورت آشکار در کشورهای منطقه به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
البته به دلیل تشدید فشارهای سیاسی آمریکا به برخی کشورهای عربی ممکن است در میان مدت سطح حمایت از این گروه فلسطینی کاهش یابد، اما تداوم حیات در بطن محور مقاومت یعنی کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن و ایران پویاتر از قبل امکان پذیر است. حفظ ساختار جنبش حماس در سایر کشورهای غرب آسیا از این رو اهمیت دارد که این گروه همچنان نامزد جدی اداره غزه پس از پایان جنگ و لازم است این گروه فلسطینی آماده هر سناریو یا توافق سیاسی در آینده نزدیک باشد.
شاید اوج مانایی حماس را بتوان در مقام ایده مقاومت در برابر اشغالگران و استعمارگران جستوجو کرد. قریب به 75 سال اشغال مستمر سرزمین مادری فلسطینیان سبب شده است مردم این کشور در دورههای مقاومت علیه اشغالگران قیام کنند و خواهان بازپسگیری قبله نخست مسلمانان شوند. روزی جوانان فلسطینی با سنگ و چوب از سرزمین خود دفاع میکردند، اما امروز آنها به انواع موشکها، پهپادها، سیستمهای آفندی و پدافندی مجهز شده اند. پیش از اعلام موجودیت حماس در سال 1987 میلادی ایده مقاومت وجود داشت و پس از پایان نبرد «طوفان الاقصی» این ایده مبارک در سرزمین فلسطین به حیات خود ادامه خواهد داد.
برهمین اساس مطرح کردن نابودی حماس در سرزمین فلسطین ادعایی نابخردانه و کودکانه از سوی مقام های صهیونیست است که با کشتار وسیع زنان و کودکان در نوار غزه به دنبال احیای اعتبار از دست خود هستند.
تجربه افغانستان ثابت کرد حمله خارجی، اشغال طولانی مدت و ترور فرماندهان ارشد گروهی محلی به معنای نابودی کامل آن جنبش نیست. پس از گذشت 20 سال از اشغال افغانستان، دولت آمریکا به طور مستقیم وارد گفت و گو با طالبان شد و پس از انعقاد توافق دوحه خاک افغانستان را ترک و اداره امور را به امارت اسلامی واگذار کرد.
شاید اوج مانایی حماس را بتوان در مقام ایده مقاومت در برابر اشغالگران و استعمارگران جستوجو کرد
برهمین اساس برخی کارشناسان غرب آسیا با تأکید بر ریشه دار بودن اندیشههای اخوانی و مقاومت میان فلسطینیان ساکن نوار غزه، از خیزش مجدد حماس (حتی با نامی متفاوت) سخن به میان میآورند. با توجه به نبرد نامتقارن نیروهای حماس با نظامیان صهیونیست پیشبینی میشود خسارت انسانی- مادی گستردهای به ارتش و سیستمهای زرهی این رژیم وارد و درنهایت نتانیاهو نیز همانند شارون مجبور به عقبنشینی از خاک باریکه غزه شود.
شاید به همین دلیل رژیم صهیونیستی دیگر همانند روزهای نخست جنگ از نابودی حماس سخن نمیگوید و صرفاً به دنبال ترور رهبران ارشد این جنبش همچون یحیی السنوار است.