به گزارش راهبرد معاصر؛ حسن فتحی با بیان اینکه فیلم «مست عشق» در پاییز در سینماهای ترکیه روی پرده میرود، درباره تجربه همکاری مشترک ایران و ترکیه در ساخت «مست عشق» عنوان کرد: با اکران فیلم در ترکیه میتوان ارزیابی کرد که مخاطب ترک چه بازخوردی به فیلم میدهد. اینفیلم با سرمایه مشترک ایرانی و ترکیه ساخته شده و علیرغم نظر طرف ترک، ما اصرار داشتیم دو بازیگر اصلی شمس و مولانا حتما ایرانی باشند. در این مورد تسلیم وجه صنعتی سینما نشدیم و اگر بازیگر مولانا ترک انتخاب میشد، میزان فروش در سینماهای ترکیه بسیار افزایش مییافت. البته برای این اصرار دلیل هم داشتیم، زادگاه شمس آذربایجانِ ایران و زادگاه مولانا خراسانِ ایران بوده است.
او تاکید کرد: ما نمیخواستیم زندگینامه مولانا را بسازیم، هدف این بود که ملاقات عجیب و غریب شمس و مولانا را در حد بضاعت اندک یک اثر سینمایی نمایش دهیم. اتفاقی که در این ملاقات میافتد از نظر روانشناختی بسیار حائز اهمیت است. یکی از مشکلات انسان امروز مقایسه و چشم و همچشمی است. ما مانند ماشینی هستیم که مدام نگاه میکنیم چه کسی از ما جلو میزند و چه کسی از ما عقبتر است. این سرمنشأ بسیاری از جنگها و کشتارها در جهان امروز است. در مواجهه شمس و مولانا میبینیم چگونه شمس چشماندازی را به مولانا توصیه میکند که برای بشر امروز قابل استفاده است. او به مولانا میگوید رقابت را کنار بگذار و دلخوش نباش که ۵۰۰ نفر پای منبرت هستند و چه مقام و جایگاهی داری. امروز بسیاری از ما بنده پول و موقعیت اجتماعی شدهایم.
فتحی که روز گذشته، ۲۵ شهریورماه در نشست نمایش و نقد «مست عشق» در فرهنگسرای ارسباران صحبت میکرد، ادامه داد: من و آقای توحیدی ۱۴ بار فیلمنامه را بازنویسی کردیم، شاید، چون قرار نبود کمفروشی کنیم و یک چیزی بسازیم که فقط حرفی زده باشیم. میدانستیم مسئولیت سنگینی است و در تمام دو سالی که روی فیلمنامه کار میکردیم، برایمان مهم بود که مخاطب هدفمان کدام قشر از جامعه است. آیا میخواهیم برای مولویشناسان فیلم بسازیم یا برای جوانان امروز و مردم کوچه و بازار؟ در نهایت مخاطب هدف را گروه دوم انتخاب کردیم.
وی اضافه کرد: البته بسیاری از اندیشمندان مانند استاد کزازی، استاد موحد، دکتر رضوانی و... در یک اکران خصوصی فیلم را دیدند و نظرات ارزشمندشان به ما روحیه داد، ولی مخاطب متوسط جامعه برایمان بسیار اهمیت داشتند. نه با این هدف که فیلم را ببینند و بگویند دیگر مولوی و شمس را میشناسم، امیدمان این بود که مخاطب برود اینها را در کتابها و مقالات جستوجو کند. خوشبختانه تا حد زیادی به این هدف رسیدیم و بخش عظیمی از مخاطبانمان از نسل جوان بودند. به دلایل بیشمار، دچار انقطاع فرهنگی بین نسل جوان و میراث فرهنگیمان هستیم. خیلی مهم است که این پیوند برقرار شود.
فتحی درباره نگاه فیلم به عشق بیان کرد: متناسب با سن و سالی که انسان پیدا میکند، تعریفش از عشق متفاوت میشود و عمق و گسترش بیشتری مییابد. عشق ۱۲ سالگی با عشق ۱۸ سالگی و ۳۰ سالگی و... متفاوت است. عشق ۴۰ سالگی عشق عجیب و غریبی است و مولانا هم در ۴۰ سالگی مبتلای شمس میشود. عشقی که من در «شب دهم» مطرح کردم، با عشق «مدار صفر درجه» و «میوه ممنوعه» و «شهرزاد» یکی نیست. عشق رمانتیک ویژگیهای خود را دارد، عشق به خانواده، عشق به وطن، عشق به آزادی، عشق به عدالت و... تا میرسد به نوعی از عشق که در آثار عرفای مشرقزمین دیده میشود؛ عشقی که ما را با کائنات پیوند میزند.
وی ادامه داد: آن گونه که شاعران و فلاسفه مطرح میکنند، در خالصانهترین عاشقانههایی که در تاریخ ادبیات فارسی و ادبیات غرب داریم، علیرغم همه خلوص و یکرنگیای که میبینیم حفرههایی بین عاشق و معشوق وجود دارد. دلیلش هم این است که ما انسانها نیمهتمام هستیم. هر کدام از ما نیممصراعی در طلب گمشده وجودی خودمان هستیم و عرفان ما را دعوت میکند که این گمشده وجودی را در درون خود جستوجو کنیم. اگر این گمشده را در خودت کشف کنی و در حول و حوش این کشف به نوعی صلح و آرامش و صداقت با خودت برسی، میتوانی شهروند بهتری برای جهان باشی. آن موقع میتوانی به یک صلح عمیق با دیگران میل پیدا کنی و در این چارچوب عشق برای ما معنا میشود. عشقی که ما را با کائنات پیوند میزند و در این پیوند کائناتی است که تمام خلاهای وجودی ما و همه حرفهایی که هر دلی برای نگفتن دارد، مخاطبی برای شنیدن پیدا میکند. / ایسنا