به گزارش «راهبرد معاصر»؛ بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید متحدان اروپایی واشنگتن را شدیدا نگران ساخته است. طی هفته های اخیر زبان تهدید رئیس جمهور آمریکا علیه اتحادیه اروپا تیزتر شده است. تحلیلگران غربی می گویند ترامپ راهبرد باج گیری از متحدان را در دستور کار قرار داده و وضع تعرفه های سنگین علیه محصولات وارداتی به اروپا را به مثابه تصمیم اجتناب ناپذیر تلقی نموده است.
فراتر از آن، ایلان ماسک که از او به عنوان مهره اصلی کابینه ترامپ و فردی با اختیاراتی ویژه یاد می شود، مداخله گرایی مستقیم در معادلات سیاسی و اقتصادی قاره سبز را در دستور کار قرار داده و صراحتا از آرزوی خود مبنی بر فروپاشی حوزه یورو و متعاقبا اتحادیه اروپا رونمایی می کند. اظهارات ماسک در خصوص لزوم تغییر دولتهای فرانسه و انگلیس و حمایت علنی وی از جریانات ضد اتحادیه اروپا وملی گرا، به خشم سران اروپایی منجر شده است.
مکرون پس از مراسم تحلیف ترامپ از کشورهای اروپایی خواست «بیدار شوند» و هزینههای دفاعی خود را افزایش دهند تا وابستگی امنیتیشان به واشنگتن کاهش یابد
در این میان امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه بار دیگر سخنان و مواضع تکراری خود در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ را مطرح کرد و خواستار بیداری اروپا و حرکت به سوی استقلال از ایالات متحده شده است. ادعای مکرون در حالی مطرح می شود که وی در همان سال ها (2017 تا 2021 میلادی) بارها در کسوت کارگزار اروپایی واشنگتن ایفای نقش کرد و به مانند نیکلا سارکوزی و فرانسوا اولاند، رؤسای جمهور پیشین خود به نماد وابستگی به آمریکا تبدیل شد.
مکرون پس از مراسم تحلیف ترامپ از کشورهای اروپایی خواست «بیدار شوند» و هزینههای دفاعی خود را افزایش دهند تا وابستگی امنیتیشان به واشنگتن کاهش یابد.
با این حال چنین عزم و اراده ای در اروپای کنونی وجود ندارد. اتحادیه اروپا پس از پیمان ماستریخت در دهه پایانی قرن بیستم، پرچم استقلال و اتحاد در نظام بین الملل را برافراشت، اما اصل وابستگی خود به آن سوی آتلانتیک را حفظ کرد. مکرون در این وابسته سازی نقش داشت و اکنون نمی تواند خود را ناجی اروپا از وضعیت بحرانی موجود جلوه دهد. کاخ الیزه مدعی است زمان بیداری راهبردی اروپا فرا رسیده است، اما گذار از یک وضعیت، بایسته ها و مولفه هایی می طلبد که اروپای وابسته به آمریکا از آنها بی بهره است.
ملت های اروپایی در جریان جنگ غزه و جنگ اوکراین، بارها نسبت به سیاست های مداخله گرایانه و پرهزینه آلمان، فرانسه، ایتالیا و لهستان در خلق بحران های راهبردی و گره های کور در محیط پیرامونی و فرامنطقه ای خود اعتراض کردند، اما رهبران اروپایی به جای گوش سپردن به اعتراضات عمیق و گسترده، ترجیح دادند به بازی همیشگی خود در زمین واشنگتن ادامه دهند.
در چنین شرایطی اظهارات مکرون صرفا مصرفی تبلیغاتی و تلاشی نخ نما برای غیریت سازی ظاهری وی از ترامپ محسوب می شود. اروپا قطعا بیدار می شود، اما رهبری این بیداری راهبردی برعهده سیاستمدارانی که خود بانی این وضعیت بحرانی هستند، نخواهد بود. اتحادیه اروپا امروز حتی توانایی اصلاح سیاست های روبنایی خود را نیز ندارد، چه رسد به ترسیم ساختاری که نماد تغییر واقعی در قاره سبز، آن هم در راستای حفظ منافع واقعی ملت های آنها باشد. بهتر است مکرون بیش از این بلوف نزند.