به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تجربه هشت سال جنگ نافرجام یمن، توسعه همه جانبه نفوذ محور مقاومت در منطقه عربی و رسوایی ترور جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی این درس را برای حاکم جوان عربستان داشت که برای رقابت با قدرتهای منطقهای و افزایش وزن این کشور در حوزه بین المللی چارهای جز تغییر راهبردهای کلان عربستان و تغییر چهره این کشور در محیط بین المللی ندارد. تنظیم سند توسعه 2030 با کمک مرکز «مککنزی» نشان دهنده نقشه راه جدید سعودی ها برای عبور از سیاستهای سنتی گذشته و حرکت به سمت تعریف سیاست خارجی جدید است.
هفته گذشته احمد الشرع (جولانی)، رئیس جمهور خودخوانده سوریه نه ترکیه، بلکه عربستان را به عنوان نخستین مقصد سفر خارجی اش انتخاب کرد
در دوران جدید سعودی ها دیگر متحد سنتی آمریکا در منطقه نیستند که قصد دارند در رقابت با ایران و ترکیه رهبری جهان اسلام را به دست بگیرند. برهمین اساس هنگامی که ایران، رژیم صهیونیستی و ترکیه در کشاکش تغییر منطقه هستند، ریاض سعی میکند در کنار معرکه بایستد و با ابزار دیپلماسی، رسانه و اقتصاد به بیشینه سازی منافع خود بپردازد.
تحولات سیاسی رخ داده در لبنان و سوریه را میتوان نمونههای بارز سیاست جدید سعودی در نظم جدید منطقهای دانست. قضاوت درباره آنکه در نهایت عربستانیها موفق خواهند شد به دستاوردهای پایدار در منطقه عربی دست یابند هنوز زود است، اما به نظر میآید آنها سعی دارند گوی سبقت را از رقبای خود بربایند.
هفته گذشته احمد الشرع (جولانی)، رئیس جمهور خودخوانده سوریه نه ترکیه، بلکه عربستان را به عنوان نخستین مقصد سفر خارجی اش انتخاب کرد. در این سفر وی علاوه بر دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی این فرصت را به دست آورد تا بر سر توسعه روابط اقتصادی و بازسازی زیرساختهای این کشور عربی با ریاض به تفاهماتی دست یابد. پیش تر قطریها نیز قول سرمایه گذاری 20 میلیارد دلاری را در نظام جدید سوریه داده بودند.
برخی رسانههای منطقهای معتقدند، سفر جولانی به سرزمین وحی سبب ناراحتی ترکها شده و این موضوع در جریان استقبال از وی در برابر ساختمان ریاست جمهوری ترکیه تأثیر گذاشته است. حضور جولانی در ریاض به جای آنکارا نشان دهنده اولویتهای جدید نظام سوریه است. طبق برآوردهای انجام شده به وسیله نهادهای بین المللی، بازسازی کشور جنگ زده سوریه دست کم به 400 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی نیاز دارد. این سطح از وابستگی ایجاب میکند دمشق به اندازه وابستگی به توان نظامی- امنیتی ترکیه، بر روی توان اقتصادی و قدرت سرمایه گذاری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حساب باز کند.
روزنامه عبری «رژیم صهیونیستی هیوم» در مقالهای جهت دار مدعی شد، پس از جنگ میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، پادشاهی سعودی به دلیل کنار ماندن در تحولات منطقهای به قدرت بزرگ با نفوذ گسترده تبدیل شده است. این ادعا پس از آن قابل تأملتر میشود که دونالد ترامپ، شریک راهبردی سعودی موفق شد با کنار زدن کامالا هریس بار دیگر به عنوان رئیس جمهور آمریکا به کاخ سفید بازگردد.
با وجود جاهطلبیهای نظامی- ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی در منطقه عربی، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم به خوبی میداند رسیدن به نقطه عادی سازی روابط با عربستان نیازمند تأمین خواستههای این کشور در پروندههای فلسطین، سوریه و حتی لبنان است. در دوران جدید، لابی سعودی امکان دارد بتواند در پروندههای خاص مانند رفع تحریمهای سوریه، خروج رژیم صهیونیستی از جنوب سوریه، تداوم حاکمیت فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه به تلآویو فشار آورد.
در دوران کنونی، ترک تازی رژیم صهیونیستی و ترکیه در منطقه عربی این سؤال را برای ناظران بیرونی ایجاد میکند، آیا میتوان از استقرار نوعی ثبات در این منطقه صحبت کرد
با روی کارآمدن دولت ترامپ، بن سلمان به دلیل داشتن روابط نزدیک با جراد کوشنر، داماد رئیس جمهور آمریکا حساب ویژهای بر روی پیشبرد برنامههای منطقهای خود باز کرده است. علاوه بر این، تحولات پس از «طوفان الاقصی» و در عین حال افزایش رقابت قدرتهای بزرگ ایجاب میکند حاکمان سعودی فرصت را غنیمت شمرده و به دنبال توسعه دامنه نفوذ خود در منطقه باشند. در چنین شرایطی به نظر میآید امکان همکاری میان تهران- ریاض با توجه به دو اصل «احترام متقابل» و تعریف «منافع مشترک» وجود دارد. برای رسیدن به این نقطه لازم است دستگاه سیاست خارجی دولت چهاردهم هشیار باشد و اجازه ندهد ترکیه و رژیم صهیونیستی گوی سبقت را در تنظیم روابط جدید با عربستان بربایند.
تلاش لابی سعودی برای انتخاب ژورف عون و نواف سلام به عنوان رئیس جمهور و نخست وزیر جدید لبنان از سویی و استقبال از جولانی به عنوان حاکم خودخوانده دمشق از سوی دیگر را میتوان سیگنالهای روشنی از سوی سعودی ها در زمینه آینده حضور این پادشاهی در منطقه دانست. اگر بن سلمان قصد دارد سبد اقتصادی این کشور را متنوع کند، قطعاً نمیتواند به کشورهای مدیترانهای منطقه و بازار متصل آنها به اتحادیه اروپا بیتفاوت باشد.
در سالهای نه چندان دور سواحل بیروت، لاذقیه و طرطوس به جولانگاه سرمایه گذاران عربستانی تبدیل شده بود، اما افزایش رقابتهای ژئوپلیتیکی میان قدرتهای منطقهای سبب شد سوریه و لبنان بیشترین آسیب را در این مناقشه ببینند. در دوران کنونی، ترک تازی رژیم صهیونیستی و ترکیه در منطقه عربی این سؤال را برای ناظران بیرونی ایجاد میکند، آیا میتوان از استقرار نوعی ثبات در این منطقه صحبت کرد یا آنکه کشورهای نام برده همچنان مکانهای مناسبی برای جذب سرمایه گذاری خارجی نیستند.