به گزارش راهبرد معاصر، با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه پیش رو، گمانهزنیها در مورد لیست احتمالی احزاب و جریانات سیاسی برای حضور در انتخابات افزایش یافته است. اصولگرایان اگر بتوانند برخی اختلاف نظرها که البته قدیمی هستند را اقلا به شکل موقت مدیریت کنند، احتمالا به یک لیست واحد خواهند رسید. اما در اردوگاه اصلاح طلبان شرایط متفاوت است. در حالی که شورای نگهبان نظر اولیه خود در مورد احراز صلاحیتها را اعلام نموده است، اعتراض اصلاحطلبان به رد صلاحیت تعدادی از افراد وابسته به جریان اصلاحات بالا گرفته است. با این تفاسیر، همچنان معلوم نیست آیا اصلاحطلبان با لیست واحد انتخاباتی وارد کارزار انتخاباتی خواهند شد یا اتفاقات به گونهی دیگری رقم میخورد.
به گفته برخی از اعضای شورای عالی سیاست گذاری اصلاحطلبان احتمال دارد اصلاحطلبان برای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه 98 لیست انتخاباتی ندهند. این عدم ارائه لیست واحد به انتقادات گسترده وارده به این جریان سیاسی در پی عملکرد فراکسیون امید و حمایت از حسن روحانی در انتخابات سالهای 92 و 96 برمیگردد.
منتقدان میگویند فراکسیون امید «که در پی پیروزی لیست بیرون آمده از شورای عالی اصلاحطلبان مطرح شد»، نتوانسته آنگونه که باید و شاید کارآمدی داشته باشد.
صوفی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است اصلاحطلبان به اضطرار هم لیست ندهند، گفت: «بله؛ احتمال آن است که به اضطرار لیست ندهیم. البته این به معنای تحریم انتخابات نیست چرا که همه اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کرده و رای میدهند اما احتمال دارد لیست ندهیم این به معنی تحریم انتخابات نیست».
در شرایط حاضر جبهه اصلاحات از چپ رادیکال تا راست محافظهکار، چه آن دسته که تحریم انتخابات را تقبیح میکنند و چه قشری که مشارکت را پوچ و بیثمر میانگارند، همگی با درجهای از شکوتردید مواضع انتخاباتی خود را اعلام داشتهاند. هم آنها که ترغیب به مشارکت کردهاند، دعوتشان همراه با اما و اگر ایراد شده، هم رگههایی از تردید در مواضع افرادی که تحریم را ترویج میکنند قابل ردیابی است. ریشه این عدم اطمینان و سردرگمی جبهه اصلاحات را میتوان در چند عامل جستجو کرد. اصلاحطلبان درباره میزان اقبال عمومی با تردیدهای جدی مواجهند. کاهش مشارکت مردم و افت جدی تمایل آنان به اصلاحطلبان، براساس دادههای تجربی و تحلیلی یعنی کاهش شانس پیروزی جریان اصلاحات. عامل بعدی سردرگمی اصلاحات، ریشه در خود جبهه اصلاحات و نیروهای تازهنفس اصلاحطلب دارد. نیروهای جدیدالورودی که با برند اصلاحطلبی در سیروسلوکاند اما نتوانستهاند توقعات احزاب حامی خود را تامین کنند. هرچند عارف به عنوان یک اصلاحطلب شناسنامهدار به عنوان سرلیست در لیست امید حضور داشت اما اصلاحطلبان تندرو توقع اقدامات ساختارشکنانهای از عارف داشتند که با تن ندادن عارف به این مطالبات، دست به تخریب وی زدند. شاید تخریب عارف در حذف وی از گردونه انتخابات نقش مهمی داشت.
به رغم تفاوتهای چندوجهی شرایط فعلی با دورههای پیشین، اصلاحطلبی همچنان با تحریم انتخابات غریب و نامأنوس است، هرچند این امر غیرمحتمل هم نیست. اما درباره مشارکت در انتخابات دو استراتژی کلی وجود دارد. یکی همان مشارکت مشروط است و چهرههایی چون حجاریان و شکوریراد نیز آن را ترویج میکنند. مسیری که در آن، افرادی چون محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری ائتلاف اصلاح-اعتدال را در خط پایان میبینند.
استراتژی دوم حضور بیقید و شرط در انتخابات است که خود دو طیف را شامل میشود؛ گروهی از اصلاحطلبان همچون بهزاد نبوی، محسن رهامی و بخشی از حزب کارگزاران که همچنان بر ائتلاف با اصولگرایان میانهرو (یا همان معتدلین) اصرار میورزند. باتوجه به تجربه ناخوشایند مردم از لیست امید در مجلس دهم، احتمالا در صورت ارائه لیست امید برای انتخابات مجلس 98، این لیست با اقبال عمومی مواجه نخواهد شد. شرایط فعلی ناشی از عملکرد اصلاحطلبان و دولت مورد حمایت آنها نشان میدهد کمتر کسی به منتسبین حسن روحانی ولو با «تَکرار» خاتمی رای میدهد. شاید تحریم انتخابات به بهانههایی مثل «رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان توسط شورای نگهبان» دستاویز خوبی برای فرار از قبول مسئولیت شرایط نامناسب به وجود آمده توسط دولت روحانی(مورد حمایت اصلاحطلبان و خاتمی) باشد؛ با وجود اینکه در شرایط جاری، بخش زیادی از مردم علت عملکرد نقد برانگیز دولت را به علت قرابت گفتمانی و خواستگاه مشترک با جریان اصلاحات میدانند.
حسین کمالی، عضو شورای هماهنگی اصلاحات، درباره آخرین وضعیت لیست انتخاباتی اصلاح طلبان گفت: «هنوز تایید صلاحیتها قطعی نشده است؛ افرادی که تایید صلاحیت نشدهاند، طبق اعلام شورای نگهبان اعتراض کردهاند. نتیجه اعتراض ها باید مشخص شود تا براساس آن لیست انتخاباتی بسته شود؛ فعلا این سردرگمی برای اصلاح طلبان ایجاد شده است. من درباره قهر از صندوق رای اطلاعی ندارم و اگر اصلاح طلبان جایی نامزد داشته باشند رای می دهند. مجلس مهم است، انتخابات مهم است. مردم با انتخابات سرنوشت و آینده خود را مشخص میکنند. برخی با دخالتهایی که انجام میدهند باعث می شوند اثرات مثبتی بر جای نگذارند».
اصلاحطلبان ادعا میکنند که دیگر نمیخواهند با اعتدالیون ائتلاف کنند. اصل این تفکیک بین «اعتدالیون» و «اصلاحطلبان» یک اقدام راهبردی در زدودن ننگ هزینه دولت اصلاحاتساخته از پیشانی اصلاحطلبی است. با این که بحثهای زیادی در ماههای گذشته مبنی بر حضور مستقل اصلاحطلبان در انتخابات مطرح شده و اصلاح طلبان ادعا دارند که نمیخواهند در مجلس یازدهم زلفشان را به زلف روحانی گره بزنند و حتی به دنبال این هستند که گره زلف خود را از زلف روحانی باز کنند یا حتی مطرح کردند که مردم انتقادات و نارضایتیهایی نسبت به عملکرد روحانی دارند و جریان اصلاحات میخواهد که این انتقادات و اعتراضات شامل حال اصلاحات نشود، اما پیش بینی میشود در صورت تحقق لیست واحد، مجدداً حامیان دولت و اصلاحطلبان را دوشادوش یکدیگر ببینیم.
بعید به نظر میرسد مشی اصلاح طلبان قهر با صندوقهای آرا باشد. تجربه دوره قبل تهران اثبات کرد که اصلاح طلبان توانستهاند با یک لیست شامل افراد ناشناس وارد مجلس شوند. اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم حضور مییابند و با جریان سازی توسط شبکههای اجتماعی حقیقی و مجازی تلاش میکنند تا رقابت سختی با اصول گرایان را رقم بزنند.
سناریوی دوقطبیسازی و طرح برخی شعارهای احساسی توسط اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم به منظور جلب آرا مردم به نفع اصلاحطلبان از رویکردهای این جناح خواهد بود. این شیوه اصلاحطلبان مسبوق به سابقه بوده است. اینکه مردم را در انتخاب بین بد و بدتر قرار دهند تا مردمی که از عملکرد آنها دلسرد هستند را وادار کنند به نفع اصلاح طلبان پای صندوقهای آرا بیایند و بین بد و بدتر (البته بنابر تحلیل آنها از اوضاع) انتخاب کنند.
اصلاحطلبان در انتخابات آینده به صورت گفتمانی شرکت خواهند کرد. در سال 96 سعی کردند با رأی سلبی و ایجاد هراس نسبت به رقیب آرا مردم را جلب کنند. سال 94 نیز با گفتمان برجام و مذاکره پیروز شدند. در انتخابات مجلس98 ممکن است با گفتمان «می خواهم زندگی کنم» یا «مردم باید در جریان تحریمها قرار بگیرند و واقعیتهای تحریمها و FATF را بدانند» در رقابتها شرکت کنند. اینگونه وانمود خواهند کرد که جریان مقابل میخواهد کشور را به موضع مقابله با دنیا سوق دهد و ما دنبال این هستیم که شرایط زندگی مردم را بهبود ببخشیم. جریان اصلاحات با این شعارها میخواهند به صورت گفتمانی در انتخابات شرکت کنند و احتمال ائتلاف آنها با حامیان دولت نیز وجود دارد.
علاوه بر این چون در جریان اصولگرایی حرکتی آغاز شده است که احتمال رسیدن به لیست واحد وجود دارد لذا برای اینکه از یک سو احتمال موفقیت طرف مقابل را کاهش دهند و از سوی دیگر در انتخابات دو قطبی ایجاد کنند تا بتوانند مردم را پای صندوق رأی بیاورند، احتمالاً جریان اصلاحات و حامیان دولت در انتخابات مجلس98 ائتلاف خواهند کرد.
مشخصا اصلاحطلبان هنوز همه نقشه خود را برای حضور در انتخابات مجلس یازدهم اعلام نکردند و در حال برآورد اوضاع هستند و به دنبال این هستند که رقیب اصولگرای خود را در بیخبری قرار دهند تا رقیب نداند آنها چه تحرکی خواهند داشت.
سرلیستی انصاری در لیست واحد اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس 98
از میان نامزدهای جریان اصلاحات که وارد انتخابات مجلس شده اند «مجید انصاری» سابقه انقلابی و مسئولیت بیشتری دارد (اگر نقشآفرینی در فتنه 88 را نادیده بگیریم). از میان نامزدهای جریان اصلاحات در مجلس یازدهم، وی در سالهای اخیر سعی کرده است که مواضع ساختارشکنانه و قانون گریزانه نداشته باشد. اگر اصلاحطلبان بتوانند اکثریت مجلس یازدهم را به دست بیاورند انصاری میتواند یکی از گزینههای ریاست مجلس باشد.
در میان افرادی که در لیست اصلاح طلبان حضور دارند، مجید انصاری ازشناخته شده ترینها است. ممکن است اصلاحطلبان بخواهند سنتشکنی کرده و یک خانم را به عنوان سرلیست معرفی کنند اما با حضور انصاری، بعید است که جریانات اصلاحطلب این تصمیم را اتخاذ کنند.
در این میان نمی توان نظرات اصلاح طلبانی را نادیده گرفت که فراتر از امر انتخابات، بر ضرورت بازنگری در جبهه اصلاحات و بازتعریف مبانی اصلاحطلبی تأکید دارند. افرادی چون «محمدرضا تاجیک» که گفته است: «جریان اصلاحطلبی نیازمند تأمل جدی است و ضرورت دارد که در ساختارها و رویکردها بازنگری اساسی صورت بگیرد تا آیندهای متفاوت رقم زده شود. باید بررسی شود که چه کارهایی انجام شده و چه کارهایی انجام نشده است و باید تمام بحرانهای امروز اصلاحطلبی واکاوی شود و تازمانیکه با چنین رویکردی عمل نشود، نباید با تکیه بر پخمگانِ نخبهنما وارد میدان انتخابات شد؛ نمیتوان با اتکا به افرادی که آبروی اصلاحات را بردهاند و فضای سیاسی را سیاه کردهاند، رأی مردم را اخذ کرد. اگر قرار است که اصلاحات در انتخابات آبرویی داشته باشد، لازم است که از نیروهای جوان و نخبه استفاده شود تا در این صورت بتوان امید داشت که گفتمان اصلاحطلبی و نه گفتمان مبتنی بر استمرار قدرت ادامه یابد. اکنون شرایطی مهیا شده که افرادی وارد میدان انتخابات میشوند که اصلاحات را در پستوهای سیاست دفن کردهاند».
شرایط حاکم بر فضای انتخاباتی کشور حاکی از عدم اقبال عمومی به اصلاح طلبان است. فارغ از اینکه آیا اصلاح طلبان به لیست واحد برای حضور در انتخابات مجلس 98 میرسند یا نه، و گذشته از مسئله سرلیستی مجید انصاری یا فرد دیگری در لیست نهایی انتخاباتی اصلاح طلبان، نکته قابل توجه دیگری در مورد این جریان سیاسی وجود دارد. اصلاح طلبان بعد از کمرنگ شدن احتمال پیروزیشان در انتخابات مجلس شورای اسلامی به عنوان مردمیترین قوه در حکومت اسلامی، باید آسیبشناسانه به وقایع چند سال اخیر بنگرند. اگر آسیبشناسی درست و واقعبینانهای صورت پذیرد، اصلاحطلبان میتوانند با اصلاح ساختار و گفتمان خود به دامان مردم و انقلاب برگردند و اگر بر روش قبلی اصرار کنند، احتمالا شاهد مواضع رادیکالتری از این جناح سیاسی خواهیم بود و به مراتب هزینهزایی آنان برای حاکمیت و مردم بالاتر خواهد رفت.