به گزارش راهبرد معاصر؛ رشد شتابان اختلاف ميان اروپا و تركيه با سخنان ژان لودريان وزير خارجه فرانسه وارد مرحله جديدي شد. وي بررسي اعمال تحريم اقتصادي تركيه در نشست ماه جاري اتحاديه اروپا را اعلام كرد و از آنكارا خواست در موارد مورد اختلاف اقدامات خود را اصلاح كند. اين درحاليست كه نيروي دریایی فرانسه واحد هاي بيشتري براي حمايت از يونان در مقابل تركيه فرستاده است.
عمليات هاي اكتشاف نفت در مديترانه شرقي، دخالت نظامي تركيه در ليبي، تنش هاي مرزي با يونان از مهمترين موارد اختلاف میان آنکارا و بروکس عنوان می شود علاوه بر اينكه آنكارا هر از چندي از باز كردن مرز با اروپا در مقابل آورگان سوري به عنوان راهكاري براي اعمال فشار و كسب امتياز از بروكسل استفاده كرده، اما این درصد اندکی از حقیقت چالش میان ترکیه و غرب است.
اگر به ترسیم مرزهای ترکیه در مدیترانه و اروپا که توسط انگلیس بعد از پایان جنگ جهانی اول انجام شد دقت کنیم خواهیم دید ترکیه را به صورتي شگفت انگیز، در سواحلش محصور کرده اند که تا ابد در یک تنگنای ژئواستراتژیک به سر بَرد.
ترکیه قادر نیست در مديترانه نقش مهمی ایفا كند که دلیل آن حمایت غرب از رژیم صهیونیستی و سپس یونان است. از طرف دیگر ترکیه همواره از سوی آلمان و امريكا به سمت تعارض با روسيه و قبل از آن شوروي سابق هدايت ميشد و با وعده پيوستن در اتحاديه اروپا بيش از چهل سال اين كشور را بازي دادند.
در نهايت دست رد به سینه آنکارا زدند و اعلام کردند اتحادیه اروپا عضویت ترکیه مسلمان را نخواهد پذیرفت. آنچه بروکسل، واشنگتن و لندن می خواهند این است که ترکیه را در وضعیت نه دوستی و اتحاد و نه جنگ و درگیری نگه دارند. وضعیتی که تنها برای مردم ترکیه زیانبار است.
در همین راستا زمانی که منابع جديد هيدروكربني در مديترانه شرقی مطرح شد ميان يونان، مصر، قبرس و حتي رژيم صهيونيستي تقسيم گردید اما هيچ سهمي به تركيه ندادند. تركيه امروز با اقتصادي وابسته و بحران زده فاقد متحد راهبردي در منطقه در جستجوي حقوق از دست رفته گذشته است.
برای آنکارا راهی نمی ماند مگر اعمال فشار به غرب به ویژه پافشاری برای بازپس گیری حقوق دریایی در اژه و مدیترانه هم پهنه آبی و هم منابع زیربستر دریا. ترکیه برای تنفس باید موقعیت ژئواستراتژیک خود را در دریاها مطالبه کند.
آنکارا می داند بحران سوریه دیگر برای اروپا مطرح نیست و استفاده انزجار آور از برگ آورگان سوریه دیگر نمی تواند اهرم فشاری باشد بر اروپا از این رو هم برای مصرف داخلی و هم برای تامین بلند مدت اقتصادی باید سهم خود را از مدیترانه جستجو کند و درگیر شدن در لیبی دقیقا ارزش آن را خواهد داشت.
تهديد اروپا مبني بر تحريم تركيه از يك سال قبل مطرح بوده اما ترس كشورهاي غربي براي تحريم اين كشور به اين خاطر است كه با اعمال فشار بيشتر به تركيه همه تلاش هاي يكصد سال گذشته آنها براي منزوی نگه داشتن تركيه در مرزهايش نابود شود.
به بيان ديگر انديشه هايي كه توسعه مرزهاي ژئواستراتژيك را در پهنه آبهاي درياي اژه و مديترانه حق مسلم تركيه میداند گسترش يابد و در آن صورت چه اردوغان در قدرت باشد چه نباشد كشور تركيه به سمت رويارويي با اروپا پيش خواهد رفت تا آنچه در جريان جنگ جهاني اول از دست داد و به اين روز از وابستگي رسيد را جبران كند. در آن وضعیت خاموش کردن خیزش مردم ترکیه تقریبا غیر ممکن خواهد بود.
در گذشته آمریکا سپس آلمان تلاش کردند تا این کشور را به سنگری برای جلوگیری از پیشروی راهبردی مسکو در دریای سیاه تبدیل کند و موفق هم بودند. به واقع غرب همواره از ترکیه به مانند سرباز پیاده خود استفاده می کرد اما پس از فروپاشی شوروی سابق دیگر آنکارا برای غرب ارزش راهبردی خود را نداشت و تنها مساله این بود که ترکیه اسلامی نشود یا به سمت ایران گرایش نیابد. اتفاقا در دوران نجم الدین اربکان دولت ترکیه به مبنای همگرایی اسلامی تبدیل شد، روابط خود را با ایران گسترش داد که امضای قرارداد گازی با تهران بخشی از آن بود. هر چند دولت یک ساله اربکان کوتاه بود اما وحشت غرب را برانگیخت.
کشورهای غربی از جمله فرانسه و یونان دولت وفاق لیبی مستقر در طرابلس را كه مورد تاييد سازمان ملل و بيشتر كشورهاي جهان بوده به رسمیت شناختند اما امضای قرارداد همکاری میان ترکیه با آن دولت را قبول نکردند. علت مساله در همان خواست غرب برای محصور نگه داشتن ترکیه در سواحلش نهفته است. غرب و رژيم صهيونيستي نه ثبات در لیبی را دوست دارند و داشتن متحد برای ترکیه در آن سوی سواحل مدیترانه.
از طرف دیگر اتحاد آنکارا – طرابلس تنها برگ برنده ترکیه برای اعمال فشار به غرب و رژیم صهیونیستی است که می تواند زمینه کسب منافع این کشور را برای سالیان طولانی تضمین کند. ترکیه امروز دو سناريو بيشتر پيش رو ندارد؛
تركيه كه در دو دهه گذشته با بي اعتنايي غرب به ويژه آمريكا مواجه شده است در وضعيت بد اقتصادي به سر مي برد؛ كاهش ارزش لير ترك و نيز نارضايتي هاي فزايند در سطح نخبگان و رسانه ها هر روز ابعاد بيشتري می یابد. ارزش لير ترك به كمتر از يك هفتم ارزش خود در برابر دلار امريكا رسيده است. اين وضعيت خوبي براي حكومت اردوغان نيست.
در سال 2005 تركيه به رتبه هفتمين اقتصاد جهان دست یافت اما در سال قبل به سیزدهمین اقتصاد سقوط کرد. افت فزاینده ارزش لیر ترک از تابستان 2019 شروع شد که ضعف ساختاری اقتصاد این کشور را نشان میدهد و این در حالیست که ترکیه هنوز تحریم نشده است.
اروپا تلاش کرده تا ترکیه نقش یک چین کوچک را برای قاره سبز بازی کند؛ تولید انبوه محصولاتی که طراحی آن در اختیار شرکت ها غربی است، بر این کشور تحمیل شد. ترکیه در دوران حاضر به قطعه ساز بزرگ غرب تبدیل شد. اکنون اردوغان در جستجوی اصلاح این مسیر در اقتصاد کشورش است.
در عين حال آنکارا تلاش مي كند تا به سمت تضمين درآمدهاي پايدار حركت كند به جاي آنکه به روابط لرزان اقتصادی با اروپا وابسته بماند. درآمدهاي سرشار از مبحث انرژي چه با تبديل شدن به گذرگاه اين كالاي مهم در منطقه و چه كشف منابع نفت و گاز در آبهاي پيرامون ترکیه موضوعي است كه آنكارا به شدت آن را دنبال مي كند. امری که درگیری ژئواستراتژیک با غرب را در پی دارد.