به گزارش راهبرد معاصر؛ وقتی میگوییم جریان حزب اللهی دچار سیاست زدگی شده در واقع داریم از یک جفای بزرگ به جریان راهبری و رهبری انقلابی صحبت میکنیم که مهمترین گزاره های هدایتی و تمدن ساز اندیشهی مترقی او به جهل یا تعمد مورد بی توجهی قرار میگیرد!
اینجاست که جملهی فرعی و توصیهی صرفا اخلاقی رهبر معظم انقلاب در دفاع از یک حق تضییع شده آنچنان برجسته میشود که چه بسا این عمق و وسعت پرداخت به آن در سرنوشت اصل انقلاب، به جای راهبردهای کلان اصلی ایفای نقش کند.
رهبر معظم انقلاب در سالروز رحلت امام عزیز به بازخوانی نظریه انقلاب اسلامی از جنبهی ماهوی و ماهیتی پرداختند و به لحاظ شکلی در جنبهی مدل حکمرانی، تصویری دقیق از آنچه در تمدن پیشرویی که محصول همین انقلاب است ارائه دادند. این خوانش مجدد که مبتنی بر دو گزارهی فوق العاده برجسته «جمهوریت» و «اسلامیت» است از دو جنبه قابل تحلیل به نظر میرسد.
اولا؛ در این برههی زمانی و در آستانهی انتخابات سرنوشت ساز ریاست جمهوری و بالا گرفتن دعوای قدیمی مشارکت حداکثری یا مشارکت حداقلیِ بصیرت محور و همچنین صف بندی جناح ها و جریان های مختلف سیاسی کشور در مواجهه با انتخابات و همچنین پیشبینیهای موجود در خصوص نحوه مشارکت مردم در انتخابات پیش رو پیامی روشن دارد و آن هم این است که لزوم تجدید نظر در رویههایی که به هر کدام ازین دو گزاره خدشه وارد میکنند فوری و غیرقابل چشم پوشی است. مثال های واضح رهبر معظم انقلاب درخصوص کسانی که مردم را در حکومت اسلامی هیچ میانگارند و تشبیه آنان به داعش و یا کسانی که اندیشهی مبتنی بر مردم را فارغ از مبانی اسلامی مطرح میکنند و تصویرسازی دقیق ایشان از جریان سکولاری که سالها در این نظام محل تصمیم گیری و تصمیم سازی بودهاند مبین همین نکته است و نقطهی طلایی این بحث نفی ضمنی دخالت و نفوذ این دو جریان در دولت آینده به عنوان مظهر جمهوریت و مسئول هدایت اسلامی مردم است.
دوماً اینکه اگر امروز به جای ترسیم نقشههای پیشرفت انقلاب اسلامی در حوزهی حکمرانی، رهبر انقلاب ناگزیر از بازخوانی مبانی اولیه تشکیل جمهوری اسلامی میشود محل سر دادن آه و فغان است نه آن جملاتی که میتواند منجر به احراز صلاحیت فلان کاندید بشود یا نشود! در واقع این دستپخت جریان های مختلف سیاسیای است که امروز یا در انتخابات حاضرند یا بیرون از انتخابات هستند اما سوار بر فضای انتخاباتی کشور «عِرض خود میبرند و زحمت انقلاب میدارند!»
قطعا معنای دقیق تحولی که چندیست از امام حیّ انقلاب میشنویم در عرصهی سیاسی همین است. بازگشت به اصل جمهوریت و اسلامیت با همهی شاخصه های اصیل آن از جمله «عدالت اجتماعی»، «کاهش فاصله فقیر و غنی»، «مبارزه بدون ملاحظه با فساد» و ... آنقدر اهمیت دارد و فوریست که نهادهای نظارتی به سوال و مواخذهی دولت ها در مورد این اصول فراخوانده میشوند.
در بخش دوم تحلیل میتوان تکلیف جریانهای مختلف کشور را مشخص شده دانست. مثلا جریان بهار یا مشارکتی های سابق که رسما علیه انتخابات اعلام جنگ کرده اند به عنوان کسانی که به تجلیگاه تحقق اصل جمهوریت خدشه وارد میکنند فاقد محل اعتبار در نگاه راهبر انقلابند! همچنین آن دسته از اصولگرایانی که فضای محدود انتخابات پیش رو را فرصتی برای مشروع نمودن تصرفات ناحق خویش در نظام اجرایی کشور میدانند!
فارغ از آنچه در روزهای پر ماجرای و التهاب آینده رخ خواهد داد آنچه که رهبر انقلاب بسیار واضح و مبرهن به تصویر کشیدند لزوم سیطرهی گفتمان اصیل انقلاب اسلامی بر دولت آینده و انتخاب یک رئیس جمهور کاملا گفتمانی است که بتواند اصول اساسی انقلاب اسلامی را اعم از عدالت و پیشرفت و نفی ظلم و مقاومت و مبارزه با فساد و ... را در نگاه تمدنی در همهی عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به وضوح و به دقت تعریف کند.