جای خالی سریال های استراتژیک در ماه مبارک رمضان-راهبرد معاصر
نگاهی به مجموعه های درحال پخش از سیما

جای خالی سریال های استراتژیک در ماه مبارک رمضان

برخی از کشورهای اسلامی و عربی، باکس پخش سریال در ماه رمضان را به آثار استراتژیک اختصاص داده اند. به طور مثال امسال در سوریه سریال هایی چون «النهایه» و «حارس القدس» پخش می شود و در تلویزیون عربستان سعودی نیز سریالی چون «ام هارون» را پخش کرده که در جهت سازش با رژیم صهیونیستی است. با این اوصاف، جای چنین سریال هایی در ماه مبارک رمضان در صداوسیما خالی است. سریال هایی که هم جذابیت و قدرت تأثیرگذاری داشته باشند، هم به مسائل روز توجه کنند
آرش فهیم؛ منتقد سینما
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۸ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ - 2020 May 21
کد خبر: ۴۳۴۵۲

جای خالی سریال های استراتژیک در ماه مبارک رمضان

 

به گزارش راهبرد معاصر، ماه مبارک رمضان را باید طلایی ترین موقعیت تلویزیون برای تاثیرگذاری فرهنگی و همچنین جذب مخاطب دانست. تجربه نشان داده است که سریال هایی که در این مقطع پخش می شوند، ضریب موفقیت بیشتری در جذب مخاطب خواهند داشت. به همین دلیل هم رمضان برای تلویزیون را با اکران نوروزی برای سینما مقایسه می کنند. چرا که تماشای سریال های ماه رمضان نزد بسیاری از مردم در کشورمان به یک مناسک رسانه ای تبدیل شده است. یعنی خیلی از هموطنانمان به عادت یا تمایل علاقه مند هستند که همراه جمع، سریال هایی که در ساعات پس از افطار پخش می شوند را دنبال کنند. این وضعیت در نتیجه مجموعه هایی که در دهه هشتاد از شبکه های مختلف پخش می شدند و خاطرات خوشی را در ذهن عموم مردم به جا گذاشتند به وجودآمده است. از طرفی، بخش قابل توجهی از مردم ایران در ماه رمضان تحت تأثیر عبادات و حال و هوای این ماه آمادگی بیشتری برای دریافت مفاهیم و معانی معنوی و مذهبی و اخلاقی دارند. به همین دلایل، ماه مبارک رمضان یک ظرفیت راهبردی برای صداوسیما محسوب می شود که می تواندبا بهره گیری از آن هم نفوذ خود را در جامعه افزایش دهد و هم اینکه تأثیر مثبت تری بر جامعه بگذارد. اما سریال های مناسبتی سیما در ماه رمضان سال 99 چگونه بود؟ در این ایام تلویزیون چهار سریال را روی آنتن برد. نکته مهم این است که برخی از این سریال ها به این مناسبت تولید نشده اند و بنا نبود که در ماه رمضان پخش بشوند. اما شیوع ویروس کرونا و تعطیلی و کندد شدن برخی از پروژه ها، شرایطی را به صداوسیما تحمیل کرد که انتخاب هایش محدود شود.

 

ضدِ تبلیغِ سربازی

بهترین زمان و شبکه برای پخش سریال های ماه رمضان، دقایق پس از افطار و شبکه سوم سیماست. با توجه به اینکه در این دقایق، اغلب مردم برای صرف افطار در خانه و در کنار خانواده، گردهم می آیند و استراحت می کنند، به طور قطعی ضریب برنامه هایی که در این ساعت روی آنتن می روند بیشتر می شود. شبکه سوم سیما هم نیز به طور معمول، قدرت جذب مخاطب را دارد. اما در ماه مبارک رمضان امسال، دقیقا سریالی برای بعد از افطار و شبکه سه انتخاب شده که نه تنها تناسبی با این زمان ندارد بلکه در برقراری ارتباط با مخاطب نیز ناتوان است.

سریال «سرباز» که هر شب در ساعت پس از افطار روی آنتن شبکه سه می رود، اولین سریال تولید شده به کارگردانی هادی مقدم دوست است. سریالی که قرار بود درباره عشق، ازدواج و خدمت سربازی باشد، اما درواقع درباره هیچ یک از این موضوعات نیست. ازقضا خدمت سربازی یک سوژه بسیار خوب برای تولید سریالی جذاب و پر از نکات راهبردی و استراتژیک است. دوران سرباری قابلیت دراماتیک بالا و پرباری دارد که یک فیلمساز، می تواند به راحتی أثری پرفراز و نشیب و مملو از کشمکش های درونی و بیرونی بار بیاورد. برای بسیاری از مردان در ایران، خدمت سربازی دورانی پر از خاطرات تلخ و شیرین است. به همین دلیل هم از قدیم می گفتند «دو سال سربازی است و یک عمر خاطره» کارگردان سریال «سرباز» اگر بدون به کارگیری تخیل، سراغ واقعیت می رفت و آنچه در بسیاری از پادگان ها و سربازخانه ها را همان طور که هست به تصویر می کشید، یک سریال جذاب و تأثیرگذار را می دیدیم. هادی مقدم دوست، نویسنده فیلمنامه سریال «وضعیت سفید» هم بود. یکی از سریال های موفق و پربیننده تلویزیون در دهه 90 که بخشی از موفقیت خود را مدیون نمایش تصویری نزدیک به واقعیت از جامعه ایران در دوران جنگ تحمیلی و موشک باران بود. اما وضعیت سریال «سرباز» برعکس است؛ در این سریال، تصویری فانتزیک و دور از واقعیت از مقطع آموزشی خدمت سربازی نمایش داده شده است. به همین دلیل هم با نمایشی بسیار سرد و تصنعی مواجه هستیم که بیش از تبلیغ برای خدمت نظام وظیفه، یک ضدتبلیغ است.

مهم ترین مشکل سریال «سرباز» این است که هیچ گره یا معمایی که مخاطب را پای تماشای این سریال نگه دارد را ندارد. همه سریال هایی که از قسمت های زیادی تشکیل شده اند باید یک یا چند معمای ناگشوده را تا پایان نگه دارند و کنجکاوی مخاطب را برانگیزند. حتی یک سریال ضعیف هم اگر بتواند چنین گرهی ایجاد کند، احتمالا پربیننده خواهد شد. اما داستان سریال «سرباز» بسیار تخت و ساکن است. هیچ نقطه تعلیق و گره و معمایی در آن وجود ندارد. به همین دلیل هم با اینکه در ساعت و شبکه ای پربیننده پخش می شود اما کم بیننده است.

شخصیت های محوری سریال «سرباز»، افراد شکم سیر و رفاه زده اما آشفته ای هستند که مسئله ای بعید از اغلب جوانان دارند. به طور مثال، همه دغدغه یحیی در قسمت های اول سریال این است که مادرش را به منطقه ای خوش آب و هوا ببرد اما همسرش مخالف است! چرا در دورانی که نسل جوان این همه مسئله و دغدغه مثبت و منفی دارند، باید نقطه شروع یک سریال تلویزیونی در شبکه جوان و با محوریت جوانان، چنین موضوع پیش پا افتاده ای باشد؟!

 

درامِ مهندسی شده

مجموعه تلویزیونی «بچه مهندس 3» گرچه تناسب چندانی با ماه مبارک رمضان ندارد اما در مقایسه با سایر آثار در حال پخش، از ساختار و محتوایی قابل تأمل برخوردار است. با وجود ضعف هایی که در این سریال وجود دارد اما «بچه مهندس 3» توانسته هم به یک سریال استراتژیک نزدیک شود و هم اینکه توان جذب مخاطب را یافته است. آنچه فصل سوم بچه مهندس را نسبت به سایر سریال های درحال پخش متفاوت کرده است، مهندسی درام در این سریال است. به این ترتیب که روایت این سریال با ترکیب چند ژانر و تقاطع چند داستان شکل گرفته است. برخلاف ضعف اصلی بسیاری از سریال های سیما در سال های اخیر، در «بچه مهندس 3» شاهد روایتی پربار هستیم و اینکه در هر قسمت، چند اتفاق و حادثه رخ می دهد و ماجراهای تازه ای پیش می آید.

این سریال ادامه قصه زندگی جواد جوادی است. در فصل اول، دوران خوردسالی وی و در فصل دوم، دوران نوجوانی اش روایت شد. اما در فصل سوم، دوره جوانی جوادی و زندگی دانشجویی او به تصویر کشیده شده است. در این فصل، جوادی و دو دوست صمیمی اش قصد شرکت در مسابقه پرواز پهپاد را دارند و در این مسیر با مشکلات و توطئه هایی مواجه می شوند. برخلاف دو فصل اول این سریال که ساختاری ملودرام داشت، «بچه مهندس 3» به سمت معما، اکشن و تقابل هم رفته است. این سریال، فرازها و مقاطع مختلفی دارد. اما شروع پرکشمکش و اکشن سریال، یک راهبرد خوب برای تأثیرگذاری و جذب مخاطب بود. در قسمت های اولیه فصل سوم «بچه مهندس» شاهد درگیری ناخواسته جوادی و گروه دوستانش با نیروهای نظامی و امنیتی بودیم. چون پهپاد ساخت آن ها وارد محدوده ممنوعه شده بود.

این سریال در ادامه وارد فاز دانشگاهی می شود و فضای نخبگانی را به تصویر می کشد. در این بخش، ضمن ادای دین به دانشمندان و فن سالاران جوان کشورمان اما باز هم همه چیز در بستر درام تعریف می شود. یعنی هم یک کشمکش بین دو گروه از دنشجویان در مسابقه پرواز هواپیمای بدون سرنشین شکل می گیرد که بعد مشخص می شود، هواپیمای یکی از گروه ها هک و به عمد ساقط شده است. از طرفی برای استاد این دانشجوها چالش هایی پیش می آید و با ورود یک تیم تروریستی و خرابکاری به کشور، مسائلی پیش می آید. از سوی دیگر، جوادی و گروه دوستانش وارد یک شرکت می شوند که در آنجا نیز با مفاسد و مسائل تازه ای روبرو می گردند. همه این ماجراها، موجب شکل گیری یک داستان معمایی تو در تو و چند وجهی در این سریال شده است. اتفاق مثبت سریال «بچه مهندس 3» این است که در آن، به ندرت زمان هدر می رود و تقریبا هر لحظه شاهد یک حادثه، تقابل یا گره و معمای جدید هستیم.

با این حال، «بچه مهندس 3» نیز دچار ضعف هایی است؛ برخی از صحنه های کلیدی سریال، مثل صحنه سوء قصد به استاد دانشگاه، غیرحرفه ای طراحی و اجرا شدند. در شرایطی که برای این استاد، یک محافظ تعیین شده بود و این گونه افراد معمولا در مکان های خلوت، به سوژه خود نزدیک تر می شوند اما در این بخش بدون هیچ دلیلی، محافظ فاصله ای بسیار داشت و در نهایت نیز نتوانست جلوی سوء قصد را بگیرد. او حتی متوجه فرد مشکوکی که در لباس نظافتچی وسط پارکینگ با چاقویی در دست در حال نزدیک شدن به دکتر توفیقی بود هم نشد!

 

کمدی تاریخی با موضوعات کلیشه ای!

سریال «زیرخاکی» در ادامه آثار قبلی جلیل سامان بخش هایی از تاریخ انقلاب اسلامی را به تصویر کشیده است. با این تفاوت که برخلاف سریال های «ارمغان تاریکی»، «پروانه» و «نفس» این سریال در قالب کمدی ساخته شده است. خلق سریال طنز تاریخی،یک نوآوری است اما این سریال برپایه الگویی تکراری و کلیشه ای یعنی کمدی جابجایی شکل گرفته است؛ یعنی آدم هایی که اشتباهی وارد فضاهایی می شوند که از جنس خودشان نیست. در «زیرخاکی» نیز یک فرد بیگانه و بی اطلاع از سیاست، ناخواسته و به خاطر اشتباهاتی به عنوان زندانی سیاسی بازداشت می شود و در بند زندانیان گروهک ها قرار می گیرد. روبرو شدن این فرد با ساواکی ها و کمونیست ها باعث ایجاد موقعیت های طنز در این سریال شده است.

«زیرخاکی» به رغم لحن تازه اش در روایت بخشی از تاریخ انقلاب اما در محتوا اسیر کلیشه هاست! این سریال نیز مانند بسیاری دیگر از مجموعه هایی که طی سال های اخیر درباره انقلاب ساخته شده اند، به بازنمایی گروهک های مارکسیستی و ساواک، محدود مانده است. باز هم مبارزان خط امامی در حاشیه قرار دارند. حتی در «زیر خاکی» تصویر چپی ها تکراری و تصویر ساواکی ها ساده انگارانه است.

همچنین حال و هوای مردمی و اجتماعی دوران انقلاب در «زیرخاکی» حس نمی شود. هر چند که بازسازی شکل و شمایل شهر، خانه ها و ظاهر و لباس آدم ها با همه جزئیاتش در دهه 50 موفق است، حتی فقر و زندگی حقیرانه اغلب مردم در آن دوران نیز نزدیک به واقعیت است اما شور و حماسه انقلاب اسلامی –به ویژه در روزهای پس از پیروزی- دیده نمی شود.

 

گزارش اقلیت با رنگ ابتذال!

شبکه پنج سیما همچنان به تولید و پخش سریال های سری دوزی شده، خنثی و آنتن پر کن مشغول است. متأسفانه سال هاست که این شبکه، حتی یک سریال متوسط را هم روی آنتن نبرده است. این درحالی است که در زمانی نه چندان دور، موقعی که هنوز شبکه پنج را با نام تهران می شناختند، این شبکه محل پخش سریال های پربیننده و نسبتا خوبی چون «داستان یک شهر» و «روزگار جوانی» بود. اما مدتی است که سریال هایی چون «پدر پسری» از این شبکه پخش می شود؛ سریال هایی که معمولا حتی نزد وفادارترین مردم به صداوسیما نیز ارج و قربی ندارند! حتی در نظرسنجی های رسانه ملی نیز همیشه با درصدی بسیار پایین، کم بیننده ترین مجموعه ها در زمان پخش خودشان هستند. در این میان «پدر پسری» یک اتفاق عجیب محسوب می شود. انتخاب این سریال برای پخش درماه مبارک رمضان، یک کج سلیقگی بارز است. چون این سریال هم مانند بسیاری دیگر از مجموعه های اخیر شبکه پنج سیما به زندگی اقشار تازه به دوران رسیده و رفاه زده می پردازد که دغدغه هایی بسیار مبتذل دارند. اما «پدر پسری» از آنجا انتخابی ناشایست برای پخش در این ایام مبارک به حساب می آید که فضایی متمایل به مبتذل یافته است. طوری که برخی از مردان در این سریال به ویژه کاراکتر محوری آن مردانی با روحیات مونث هستند! البته «پدر پسری» هم مانند خیلی دیگر از سریال های شبکه پنج سیما ظاهرا درباره زندگی آپارتمانی و آداب شهروندی ساخته شده است. اما جای سوال است که چرا همه این سریال ها به قشر بی هویت و مرفه اختصاص دارند؟ مگر در این کلان شهر، گروه دیگری زندگی نمی کند؟ آیا فقط همین گروه اقلیت شمال شهر نشین حق دیدن زندگی خود در این سریال ها را دارند؟ چرا در شهری پر از هزارتوهای پیدا و پنهان و مسائل مختلف اجتماعی و شهروندی، فقط موضوعات پیش پا افتاده یک گروه اقلیت، آن هم با رنگ و بویی از ابتذال سوژه سریال های این شبکه می شود؟

 

چه باید کرد؟

بدون تردید از صداوسیما انتظار می رود که در ماه مبارک رمضان سریال هایی متناسب با حال و های این ایام را روانه آنتن کند. یعنی سریال هایی که بازتولید کننده فضای عبادی و معنوی ماه صیام باشد. به طور طبیعی هر چقدر نگاه به معنویات در سریال ها با سوژه های روز جامعه تلفیق شود، ضریب موفقی بالاتر می رود. اما گروه های فیلم و سریال شبکه های مختلف سیما دچار نوعی بی سیاستی و سرگردانی در تولید این سریال ها هستند. به نظر می رسد که این گروه ها بر مدار روزمرگی و با شعار «هر چه پیش آید، خوش آید» پیش می روند. وگر نه در این شرایط که جامعه ایران مملو از سوژه های مهم و جذاب است، تولید سریال هایی اغلب به دور از مسائل مبتلابه روز جامعه، نشانه ای از تنبلی و بی سیاستی است. این درحالی است که در سال های اخیر، برخی از کشورهای اسلامی و عربی، باکس پخش سریال در ماه رمضان را به آثار استراتژیک اختصاص داده اند. به طور مثال امسال در سوریه سریال هایی چون «النهایه» و «حارس القدس» پخش می شود و در تلویزیون عربستان سعودی نیز سریالی چون «ام هارون» را پخش کرده که در جهت سازش با رژیم صهیونیستی است. با این اوصاف، جای چنین سریال هایی در ماه مبارک رمضان در صداوسیما خالی است. سریال هایی که هم جذابیت و قدرت تأثیرگذاری داشته باشند، هم به مسائل روز توجه کنند و هم رویکردی راهبردی و منطقه ای در جهت سیاست ها و منافع ایران داشته باشند و بتوانند توجه و واکنش دیگر کشورهای جهان را برانگیزنند.

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده