مداخلات شکست‌خورده غرب در افغانستان، عراق و لیبی-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش سایت روزنامه «گاردین»؛

مداخلات شکست‌خورده غرب در افغانستان، عراق و لیبی

تجربه دو دهه مقابله نظامی غرب با افراطی‌گری در افغانستان، عراق و لیبی به شکست انجامیده است. درمقابل، شبه نظامیان ضدغربی در خاورمیانه و آفریقا به پیروزی اخیر طالبان در افغانستان به‌عنوان نشانه و نقطه‌ای الهام‌بخش برای آینده‌ای متفاوت نگاه خواهند کرد.
«پول راجرز»؛ استاد دانشگاه برادفورد
تاریخ انتشار: سه‌شنبه ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ - 24 August 2021

مداخلات شکست‌خورده غرب در افغانستان، عراق و لیبی

 

به گزارش راهبر معاصر؛ هرچند در سال ۲۰۰۲ با آغاز تحرکات جورج. دبلیو. بوش رئیس‌ جمهور آمریکا در مقابله با رژیم مستقر در عراق، تمایلات ضد جنگ در انگلستان تشدید شد؛ اما تا قبل از آن هم  نگرانی‌هایی در قبال جنگ افغانستان وجود داشت. در یکی از سیاست‌نامه‌ها که من نویسنده آن بودم، به مسئله تشدید اجتناب‌ناپذیر و خطرناک «جنگ بی‌پایان» اشاره کردم؛ با این حال در بیشتر موارد نیروی نظامی انگلستان از ایالات متحده حمایت میکرد.

 

طالبان در چنین وضعیتی ظرف چند هفته سقوط کرد تا در سال ۲۰۰۲ بوش بتواند در سخنرانی پارلمانی خود، درباره جنگ گسترده علیه «محور شرارت» صحبت کند. این در حالی است که علائم اولیه نمایش وی درباره عراق در حال ظهور بود. حتی در اواسط سال ۲۰۰۲ ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و سایر کشورها با خارج شدن از افغانستان خلا امنیتی ایجاد کردند تا طالبان دوباره در مسیر بازگشت در مناطق روستایی قرار بگیرد. در نهایت آنها چیزی را شروع کردند که در چند روز گذشته به اوج خود رسید.

 

هم‌اکنون کل جنگ افغانستان یک شکست وحشتناک تلقی میشود؛ اما حقیقت این است که این جنگ، تنها یکی از چهار جنگ شکست‌خورده آمریکا است. جنگ هشت ساله عراق که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ به طول انجامید با عقب نشینی نیروهای آمریکایی در دوران اوباما با تلفات شدیدی همچون ۲۸۸۰۰۰ کشته (اکثر قربانیان غیر نظامی)، صدها زخمی و هزاران آواره به پایان رسید.

 

همچنین در سال ۲۰۱۱ سومین جنگ ناموفق از سوی فرانسه و انگلیس برای سرنگونی معمر قذافی در لیبی آغاز شد. این حمله هوایی که شش ماه به طول انجامید با پشتیبانی آمریکا و ایتالیا در نهایت با کشته شدن قذافی پایان یافت. انتظار آن بود که در این کشور غنی از منابع نفتی، انتقال قدرت به سرعت صورت بگیرد و دولتی طرفدار غرب به روی کار بیاید که هم زمان یک بازار مستعد برای شرکت‌های اسلحه‌ساز غربی باشد. در عوض ما شاهد یک دهه ناامنی و بی‌ثباتی عمیق هستیم که لیبی را تبدیل به مأمن انتقال سلاح به گروه‌های جهادی متعدد در سراسر منطقه «ساحل» کرده است.

 

با شکل‌گیری داعش، این گروه شروع به پیش‌روی در خاک عراق و سوریه کرد که همین واقعه منجر به چهارمین جنگ ناموفق [غرب] شد. در سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ ما شاهد حملات هوایی نیروهای متحد به رهبری آمریکا با مشارکت بریتانیا، فرانسه و سایر شرکای عضو ناتو علیه مواضع داعش بودیم.

 

در سال ۲۰۱۱ داعش پس از خروج آمریکا از عراق و از بقایای القاعده متولد شد و با سرعتی چشم‌گیر گسترش یافت و خلافت ۶ میلیون نفری را در سراسر عراق و سوریه تشکیل داد و حتی بغداد را هم تهدید کرد. این اقدام غرب همزمان با برخی حمایت‌های منطقه‌ای، نمونه‌ای کلاسیک از روند جدید جنگ از راه دور بود. راهبرد «نیروی زمینی» به وضوح در عراق و افغانستان شکست خورده بود؛ بنابراین کشورهای غربی در این جنگ با استفاده از هواپیما‌های تهاجمی، تسلیحات هدایت‌شونده، هواپیما‌های بدون سرنشین و با استفاده گزینشی از کمک برخی ‌نیروهای کرد و شبه نظامیان مورد حمایت ایران جنگیدند.

 

در پایان سال ۲۰۱۸، تمام قلمروی داعش پاکسازی شده بود و حداقل این جنگ موفقیت آمیز به نظر می‌رسید. اما اکنون درگیری‌ها به در سراسر منطقه «ساحل» و فراتر از موریتانی، بورکینافاسو، مالی، نیجر، چاد، سومالی، موزامبیک و جمهوری دموکراتیک کنگو گسترش یافته و بی‌پایان به نظر میرسد. شاخه های داعش و القاعده در لیبی، مصر، اندونزی، تایلند و فیلیپین حضور دارند. هنوز ۱۰ هزار شبه نظامی در عراق و سوریه وجود دارد و میان داعش و القاعده در افغانستان ارتباط پایداری شکل گرفته است.

 

سال گذشته مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی مستقر در واشنگتن در (گزارشی آماری) تخمین زد که حدود ۲۳۰ هزار نیروی شبه نظامی اسلام‌گرا در نزدیک به ۷۰ کشور حضور دارند که نسبت به سال ۲۰۰۱ چهار برابر بیشتر شده است. امروز هرآنچه در افغانستان اتفاق بیافتد؛ ایجاد امارت اسلامی موجب تقویت شگرف یک جنبش جهانی خواهد شد.

 

طالبان در حال پیشروی است و هیچ تضمینی وجود ندارد که به جنبش‌های اسلام‌گرای فراملیتی اجازه رشد ندهد و مانع از تشدید عملیات خارج از مرزهای افغانستان شود. در سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱ طالبان به دلیل جنگ‌های داخلی پرهزینه و پیکار با نیروهای اتحاد شمال، به کمک خارجی القاعده و بن لادن نیاز و انگیزه بیشتری برای اجازه دادن به عملیات‌های برون مرزی داشت. البته امروز این احتمال وجود دارد که طالبان پس از پیروزی، از لحاظ سیاسی ملاحظاتی را در نظر بگیرد و از تکرار این اقدامات اجتناب کند. همچنین ممکن است طالبان مشروعیت بالقوه بین‌المللی خود را در نظر بگیرد. سه هفته پیش چین میزبان یک هیأت بلندپایه طالبان برای مذاکرات چند روزه در سطوح بالا بود که در آن هر یک از طرفین چیزهای زیادی برای به دست آوردن داشتند.‌

 

برای طالبان باز شدن مرز با چین در انتهای کریدور واخان و جذب منابع مالی از چین برای توسعه، ‌همانند به رسمیت شناخته شدن در نظام بین‌الملل بسیار مطلوب است. چین به نوبه خود میتواند از منابع عظیم افغانستان استفاده کرده و مسیرهای جدید تجاری ایجاد کند. همچنین چین ممکن است  از طالبان بخواهد تا گروه‌های شبه نظامی ایغور را که هم‌اکنون در صفوف طالبان هستند، مهار کند.

 

ایدئولوژی داعش و القاعده نماینده بخش کوچکی از عقیده مسلمانان سراسر جهان است؛ اما بقا و رشد احتمالی آن به سهولت تهدیدی برای مجتمع‌های نظامی-صنعتی غرب تلقی می‌شود و عملیات نظامی غرب علیه آنها، اولین پاسخ قابل پیشبینی است. هم‌اکنون این اتفاق با عملیات نظامی ایالات متحد، فرانسه و انگلیس به وسیله استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین مسلح و نیروهای ویژه در خط مقدم عملیات در سراسر منطقه «ساحل» رخ داده ست.

 

تاثیر بلند مدت حوادث جاری در افغانستان هرچه باشد، دو مورد را میتوان درباره موفقیت طالبان به طور قطعی بیان کرد.‌ نخست آنکه حقوق بشر در افغانستان بشدت تضعیف شده است و مورد دیگر آنکه در سراسر خاورمیانه و بسیاری از مناطق آفریقا و آسیا -هر کجا که خشم و کینه‌‌ای نسبت به آمریکا و انگلیس (غرب) وجود داشته باشد- پیروزی اخیر طالبان (که نشان دهنده دو دهه مداخلات ناموفق بوده) از سوی شبه نظامیان به عنوان نشانه و نقطه‌ای الهام بخش برای آینده‌ای متفاوت دیده خواهد شد.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
احمد صالحی، کارشناس مسائل پولی و بانکی در گفت‌وگو با «راهبرد معاصر» مطرح کرد: / ۲ روز پیش

سیاست‌های غلط گذشته، عامل رکود اقتصادی