به گزارش راهبرد معاصر؛ اتحاد استراتژیک با ایالات متحده مهمترین دارایی روابط خارجی رژیم صهیونیستی است. واشنگتن همواره بستر توسعه اقتصادی و حمایت دیپلماتیک بینالمللی را برای اسرائیل فراهم کرده است. به عنوان بخشی از روابط تاریخی بین دو بازیگر، ایالات متحده برای دههها اسلحهی پیشرفته به اسرائیل فروخته است، قبل از آنکه رژیم صهیونیستی به ثبات اقتصادی برسد، کمکهای اقتصادی سخاوتمندانهای به آنها داشته و بارها پیشنویس قطعنامههای علیه رژیم در شورای امنیت سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی را ناکام گذاشته است.
در نتیجه یکی از مهمترین تهدیدات پیش روی اسرائیل تغییر مواضع دولت ایالات متحده و کنگره نسبت به تلآویو است. در واقع اگر ایالات متحده دیگر مانع قطعنامههای ضد اسراییلی نشود، فراهم کردن اسلحه متوقف شود، و برتری نظامی کیفی اسرائیل را نسبت به سایر کشورهای منطقه حفظ نکند، جایگاه بین المللی رژیم صهیونیستی میتواند آسیب ببیند.
این یادداشت در تلاش است تا با توجه به رویکرد دموکراتها نسبت به رژیم صهیونیستی، به بررسی عوامل مختلفی پرداخته که میتواند آینده حمایتهای واشنگتن از تلآویو را تحت تاثیر قرار داده دهد.
ساختار جمعیتی ایالات متحده دائماً به خصوص به دلیل مهاجرت میلیونها نفر از آمریکای لاتین و افزایش بار آنها در سیستم سیاسی آمریکا در حال تغییر است. نگرش مهاجران آمریکای لاتین نسبت به رژیم صهیونیستی به طور کلی و نسبت به منازعه اعراب-اسرائیل به طور خاص با سایر اقشار جامعهی آمریکا متفاوت است، و بعضا نگاهی منفی نسبت به یهودیان در جامعه آمریکای لاتین وجود دارد. در سال 2018، نمایندگان با اصالت لاتین، و همچنین دو مسلمان، که منتقد جنبههای مختلف سیاست اسرائیل هستند، به نمایندگی کنگره انتخاب شدند. این در حالیست که نامزدهای ریاست جمهوری دموکرات همواره ظاهرا منتقد سیاستهای اسرائیل بوده و هستند.
سیاست اسرائیل در دوره ی نخست وزیری بنیامین نتانیاهو نیز به تقویت روندهای فوق کمک کرده است. از سوی دیگر، این دوره از روابط پیشرفته بین دولتهای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده همچنین نشان دهنده یک چالش فزاینده در حفظ حمایت سیاسی و عمومی دو جانبه از رژیم صهیونیستی است که تا چند سال گذشته به عنوان یک ستون اصلی در روابط بین دو بازیگر عمل میکرد. روشی که دولت اسرائیل و شخص نتانیاهو در کمپین ضد توافق هستهای ایران در کنگره آمریکا استفاده کردند و اعتراض در حزب دموکرات را برانگیخت و یکی از پایههای سیاست خارجی آمریکا در قبال اسرائیل یعنی حمایت دو جانبه از اسرائیل در آمریکا و افکار عمومی آمریکا را تضعیف کرد.
با روی کار آمدن دونالد ترامپ، اختلافات بین دو قطب سیاسی در ایالات متحده عمیقتر شد. اقدامات انجام شده توسط ترامپ، مانند انتقال سفارت ایالات متحده به بیت المقدس غربی، پایان دادن به بودجه اونروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی)، و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر ارتفاعات جولان، مورد استقبال برخی از نمایندگان دموکرات در کنگره قرار نگرفت.
این در حالیست که به ادعای دانشگاه تلآویو؛ در جامعه یهودیان آمریکا نیز تغییراتی در حال وقوع است. ازدواج با قومیتهای دیگر، نسلهای جوان را از جامعه سازمان یافته یهودیان و علاقه به آنچه سرزمین موعود خوانده میشود دور کرده است. رفتارهای دولت اسرائیل در مورد مسائل مذهبی و دولتی، مانند تغییر دین یا نماز زنان در دیوار غربی، به اندازه کافی نگرش یهودیان دیاسپورا را در نظر نمیگیرد که منجر به خشم در میان اقشار غیر ارتدوکس جامعهی یهودیان آمریکا شده است که 70 درصد آنها را میتوان لیبرال-دموکرات دانست. نتیجه آن یک بحران بین اکثر یهودیان آمریکا بوده است.
علاوه بر این، با کمرنگ شدن چهرهی سنتی رژیم صهیونیستی، به دلیل روابط نزدیک اسرائیل با دولت ترامپ و جامعه انجیلی، اسرائیل به یک موضوع قطبی در میان یهودیان آمریکا تبدیل شده است، و این روند به طور عمده نسل جوان آمریکا را تحت تاثیر قرار داده است. فاصله گرفتن یهودیان از دو جامعهی بزرگ یعنی اسرائیل و ایالات متحده، یکی از جدیترین تهدیدهای استراتژیک موجود علیه رژِیم صهیونیستی است.
نکته دیگر آنست که نفوذ یهودیان آمریکایی در سیاستهای ایالات متحده و تأثیر آنها، بسیار بیشتر از میزان جمعیت آنها است. اگر شکاف بیشتر شود و باعث شود روابط بین یهودیان آمریکایی و اسرائیل بیش از پیش تحت تاثیر قرار گیرد، انتظار میرود حمایت دولت ایالات متحده از اسرائیل کاهش یابد.
یادآوری این نکته مهم است که روابط رژیم صهیونیستی با قدرتهای سنتی جهان، مانند روسیه و اتحادیه اروپا، و با قدرتهای نوظهور مانند چین و هند، و حتی کشورهای عربی سازشکار مانند مصر، اردن و امارات متحده عربی، تا حدی به روابط اسرائیل با ایالات متحده وابسته است.
تغییر روند موضع واشنگتن در قبال اسرائیل میتواند به مراحل مشخصی منجر شود، در گذشته، ایالات متحده تحریمهایی را علیه اسرائیل اعمال کرده است، مانند تعلیق تهیه تجهیزات نظامی یا جلوگیری از کمکهای مالی و دیپلماتیک، اما نه در سطحی که بتوان آن را به عنوان تهدیدی برای رژیم صهیونیستی تعریف کرد. به عنوان مثال، این اتفاق در سال 1975 رخ داد، هنگامی که ایالات متحده اعلام کرد که در حال ارزیابی مجدد روابط خود با اسرائیل است تا خروج جزئی اسرائیل از کوه سینا را به عنوان بخشی از توافق موقت بین اسرائیل و مصر با میانجیگری ایالات متحده تسریع کند. این ارزیابی مجدد شامل تعلیق تحویل سلاح از ایالات متحده به اسرائیل و برداشته شدن چتر حمایت دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل بود. مثال دیگر در دهه 1980 بود، زمانی که رونالد ریگان به این دلیل که کمیسیون تحقیق کنگره به این نتیجه رسید که اسرائیل در زمان جنگ اول لبنان از بمبهای خوشهای استفاده نادرست کرده است، فروش آنها را به مدت شش سال به اسرائیل ممنوع کرد.
دولتهای قبلی آمریکا همچنین تحریمهایی اقتصادی علیه اسرائیل اعمال کردهاند. در سال 1957، آیزنهاور تهدید کرد که در صورت عدم خروج اسرائیل از سینا، کمکهای مالی یهودیان آمریکایی به اسرائیل را متوقف خواهد کرد. در همین راستا در طول سالهای 1991-1992، جورج بوش پدر ضمانت وامهایی که رژیم صهیونیستی برای جذب مهاجر از روسیه درخواست کرده بود را رد کرد. رد این درخواست به دلیل امتناع نخست وزیر وقت، ییتزاک شامیر از توقف ساخت و ساز در شهرکهای یهودینشین بود. همچنین در سال 2000، كنگره آمريكا تهديد كرد كه در صورت لغو معامله پالكون (فروش هواپيماهاي جاسوسی) به چين، كمك هاي نظامي به اسرائيل را قطع خواهد كرد.
تهدید بالقوه دیگری که میتواند از تغییر در سیاست دیپلماتیک ایالات متحده نشات گیرد، مربوط به قطعنامههای شورای امنیت به خصوص مواردی که براساس فصل 7 منشور سازمان ملل متحد است. بندهای این فصل منشور اقدامات مختلفی را برای رسیدگی به تهدیدات صلح و امنیت در جهان به شورای امنیت ارائه میدهد. از سال 1967، ایالات متحده مانع از تصویب قطعنامههای شورای امنیت به ویژه پیشنویس قطعنامههای مبتنی بر فصل 7 منشور سازمان ملل شده است که میتواند صدمه بزرگی به اسرائیل وارد کند. در مواردی که ایالات متحده از این سیاست فاصله گرفته است - مانند پرهیز از رای دادن به قطعنامه 2334 شورای امنیت (در 23 دسامبر 2016) ، که به گفته صهیونیستها قانونی بودن شهرکسازی در کرانه باختری را زیر سوال میبرد و مخالفت با تغییرات یک جانبه در مرزهای 4 ژوئن 1967 را بیان میکند، مربوط به فصل 7 نبودند. لازم به ذکر است که کنگره ایالات متحده توانایی جلوگیری از دستور یا لغو رایگیری رئیس جمهور در سازمان ملل را ندارد؛ به عبارت دیگر، اگر شرایطی ایجاد شود که رئیس جمهور بر اساس فصل 7 منشور سازمان ملل دستور رأی گیری در شورای امنیت را صادر کند، حتی دوستانهترین کنگره نسبت به اسرائیل نیز قادر به جلوگیری از این امر نخواهد بود.
عوامل متعددی میتوانند با فاصله گرفتن آمریکا از رژیم صهیونیستی تهدیدات جدی علیه این رژیم را رقم زند. در این رابطه اوفیر وینتر، استراتژیست مشهور صهیونیست در بخشی از گزارش خود به موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، پنج عامل را به عنوان نمود عینی تغییر موضع ایالات متحده نسبت به رژیم صهیونیستی مطرح میکند: آغاز روند الحاق کرانه باختری انتقادات بین المللی را افزایش داده و باعث شده نهادهای بین المللی مربوطه اقداماتی علیه رژیم صهیونیستی اتخاذ کنند. این امر میتواند صدمه جدی به اسرائیل وارد کنند. در وهله اول قطعنامههای ضد اسرائیلی که توسط سازمانهای اقتصادی تصویب شدهاند و در آن ایالات متحده حق وتو ندارد، میتواند عواقب اقتصادی سخت و جدی برای تلآویو به همراه داشته باشد. این امر شامل سازمانهای تجاری یا موسسات مالی بین المللی، و همچنین ارگانهایی مانند سازمان بین المللی هواپیمایی کشوری هستند. این در حالیست که کاهش یا توقف کامل پروازهای بین المللی به رژیم صهیونیستی میتواند پیامدهای مخربی برای اقتصاد اسرائیل به دنبال داشته باشد. همچنین تأثیر ادامه ساخت و ساز اسرائیل در کرانه باختری بسیار گسترده شده است، و انتشار برنامهها و مناقصات برای ایجاد جوامع جدید یا ساخت و سازهای گسترده در جوامع موجود، به ویژه اگر این طرح ها شامل اشغال زمین باشد میتواند انتقادات از اسرائیل را تقویت و تشدید کند.
در ادامه باید در نظر داشت که سرپیچی مداوم از اقدامات ابتکاری و دیپلماتیک جهانی میتواند منجر به اقدامات تنبیهی برای رژیم صهیونیستی شود. دولت آمریكا در گذشته سعی كرده كه اسرائیل را مجبور به پذیرش برنامه های صلح آمریكا مانند طرح ریگان در سال 1982 کند که اسراییل از آن خودداری کرده است. اگر دولت ایالت متحده ابتكاری را كه مورد قبول فلسطینیان، کشورهای عربی طرفدار آمریكا و گروه چهار جانبه (ایالات متحده ، روسیه ، سازمان ملل و اتحادیه اروپا) – باشد ارائه دهد و اسرائیل به عنوان تنها طرف ممانعت از اجرای آن تلقی شود - دولت آمریكا می تواند نارضایتی خود را از اسرائیل ابراز كند و (در صورت وجود اراده) عوامل بین المللی را به تصمیماتی كه می تواند به اسرائیل آسیب برساند تشویق كند.
همچنین ادامهی قوانینی که باعث تبعیض علیه اقلیتها در اسرائیل میشود، میتواند بر وضعیت بین المللی اسرائیل تأثیر بگذارد. تاکنون هیچ اقدام مخربی صورت نگرفته است که جایگاه بین المللی اسرائیل را در پاسخ به تصویب قانون دولت توسط پارلمان اسرائیل، تهدید کند. با این وجود، ادامه این روند، همراه با اقدامات دیگر، به ویژه در کرانه باختری، میتواند بر روابط اسرائیل با اتحادیه اروپا سایه افکند و روابط این رژیم با جامعه یهودیان ایالات متحده را بیش از پیش کم رنگ کند.
در آخرین مورد، تغییر سیاستها در مورد تهیه سلاحهای متعارف و غیر متعارف توسط تامینکنندگان مختلف میتواند به رژیم صهیونیستی آسیب رساند. به عنوان مثال، این تهدید در صورت تغییر رهبران چین و روسیه یا در صورت معتبر دانستن تامین تجهیزات و فناوری برای رقبای اسرائیل امکان پذیر است. تغییرات احتمالی شامل بی توجهی آمریکا به فروش اسلحه به دشمنان اسراییل، کاهش نفوذ رژِیم صهیونیستی در میان فروشندگان احتمالی و تضعیف کنوانسیونهای هستهای و رژیمهای بین المللی در این مورد است.