تقویت مناسبات تهران-ریاض یک ضرورت است-راهبرد معاصر
حسن دانایی فر، سفیر پیشین ایران در عراق در گفت‌و‌گو با راهبرد معاصر مطرح کرد؛

تقویت مناسبات تهران-ریاض یک ضرورت است

حسن دانایی فر، سفیر پیشین ایران در عراق در گفت‌و‌گویی پیرامون آینده مناسبات تهران و ریاض گفت: برقراری رابطه میان ایران و عربستان یک ضرورت است. برای کاهش تنش‌ها و همچنین از بین بردن عدم اطمینانی که در عراق و منطقه وجود دارد، بویژه پس از خروج آمریکایی‌ها از منطقه، ما باید بتوانیم بعنوان دو کشور همسایه به تعامل بپردازیم. بر این باورم که تحولات منطقه سعودی‌ها را به این مسئله می‌رساند که با ایران بتوانند تعاملات سازنده‌ای را شروع کنند.
حسن دانایی فر؛ سفیر پیشین ایران در عراق
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۵ - ۱۳ آبان ۱۴۰۰ - 2021 November 04
کد خبر: ۱۰۷۵۴۷

تقویت مناسبات تهران-ریاض یک ضرورت است

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ عراق پس از سقوط صدام روزهای سخت زیادی را می گذارند روزهایی که برخی از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌کوشند تا با مداخله در امور داخلی عراق بر دامنه‌ی نفوذ خویش در این کشور بیافزایند. با توجه به چنین چیدمانی که عراق به خود گرفته انتخابات پارلمان برگزار شد انتخاباتی که حاشیه های زیادی را در برگرفت از جمله اعتراضات مردمی که براین باور هستند تقلب صورت گرفته است. جریان مقتدا صدر بر مبنای نتایج اعلامی توانست آرا بالایی را در پارلمان کسب کند. مهمترین نکته ای که در مقطع فعلی مطرح هست اینکه، آیا مقتدی صدر با مصطفی الکاظمی شخصیتی که به ایالات متحده امریکا نزدیک است می تواند به توافق سیاسی برسد؟


در همین باره حسن دانایی فر سفیر پیشین ایران در عراق با خبرنگار راهبرد معاصر به گفتگو پرداخته است. دانایی فر با توجه به مشی جریان صدری معتقد است: مقتدی صدر ممکن است مصطفی کاظمی را بعنوان نخست وزیر معرفی کند که این بستگی به توافقات سیاسی داخل عراق دارد. ممکن هم هست مقتدی صدر شخصی را که بعنوان نخست وزیری معرفی کند، نتواند نظر مساعد پارلمان را کسب نماید.

 

با توجه به انتخابات اخیر عراق که در پی این انتخابات، اعتراضات شدید مردمی را با خود به همراه داشت، شرایط کنونی را چگونه تحلیل می کنید؟

انتخابات عراق در دهم ماه جاری میلادی برگزار شد، برخی قبل از انتخابات نگرانی احتمال وقوع تخلفاتی در این انتخابات را مطرح کرده بودند و پیرامون آن خیلی اظهار نظر و صحبت شده بود که اعتقاد داشتند این مکانیسمی تعریف شده و این روشی که وجود دارد احتمال تقلب را بالا می برد. متاسفانه این پیش بینی ها درست بود. انتخابات که صورت گرفت این اختلاف در عدد و رقم ها و اختلاف بین آمار برخی از جریانات را در داخل عراق به این رساند که تخلفی صورت گرفته که همین امر باعث اعتراض مردمی شد. ابتدا بیش از 360 شکایت به کمیساریای عالی انتخابات فرستاده شد که واکنش هایی در این باره صورت گرفت منتها کمیساریای انتخابات عملاً نتایج اعلام شده را تأیید کرد و خود این تأیید مجددا باعث شد که اعتراضاتی را به نتایج در بین جامعه عراق به بار بیاورد..

 

آیا طرح اتهام مداخله برخی کشورها در وقوع اعتراضات سندیت دارد؟

شاید خود این سؤال به نوعی برگزارکنندگان تظاهرات را، چه از رهبرانشان و چه از کسانی که شرکت می کنند را زیر سؤال ببرد و به نوعی اتهام زنی به آنها کنیم که بگوییم آیا عوامل خارجی هم در این تظاهرات دخالت داشته اند یا خیر؟ به نظر می رسد که یک خواست خودجوشی است که احزاب و اشخاص، چون می دانند این انتخابات برای اولین بار بود بعد از سقوط صدام که جدای از احزاب، اشخاص هم می توانستند شرکت کنند. قانون های انتخابات چهار دوره گذشته به گونه ای بود که جایی عملاً برای رقابت افراد باز نمی گذاشتند و افراد نمی توانستند عملاً خارج از لیست احزاب خودنمایی کنند. یک موردی یادم هست و در دوره سوم اتفاق افتاد که برنده نیز شد، شرایط بسیار ویژه و خاص داشت که آن یک نفر توانست خارج از چهارچوب احزاب رأی بیاورد. در این دوره برای تصدی 329 کرسی پارلمان بیش از 3264 نفر کاندید شدند. یعنی به ازای هر کرسی تقریباً 100 نفر کاندید شدند که این مقدار گستردگی انتخابات را در جامعه عراق بیشتر می کند.


نقش مقتدی صدر و جریانش را در آینده عراق چطور تحلیل می کنید؟

مقتدا صدر و جریان صدر یک جریانی است که بخش قابل توجهی از جامعه عراق را شامل می شود. این جریان از سقوط صدام تا الان در محافل اجتماعی و سیاسی عراق بعنوان یک واقعیت وجود دارد و من فکر می کنم همین روند در جامعه عراق ادامه پیدا خواهد کرد. اما اینکه آیا جریان مقتدی، نخست وزیری و پست های کلیدی را خواهند گرفت یا خیر می توان گفت نسبت آراء در داخل پارلمان تعیین کننده است.


تعامل جریان مقتدی با الکاظمی را چطور می بینید؟

مقتدی صدر ممکن است که آقای کاظمی را معرفی کند که این بستگی به توافقات سیاسی داخل عراق دارد. ممکن هم هست مقتدی صدر شخصی را بعنوان نخست وزیری معرفی کند ولی شخص یاد شده ناتوان از کسب آرای پارملمان باشد، لذا بستگی به توافقات سیاسی درون پارلمانی دارد. بااین حال بنده معتقدم که نخست وزیر باید یک گزینه توافقی باشد و گزینه یک حزب نمی تواند اتفاق باشد. چرا که اگر نخست وزیری متکی به یک حزب خاص باشد، جامعه عراق دچار التهاب و مشکلات خاص خودش خواهد بود.


با توجه به اتفاقاتی که در داخل عراق افتاد موضع محور مقاومت را چگونه می بینید؟

محور مقاومت هم بعنوان یک مجموعه که در انتخابات بود. یک مقدار رأی آورد و آنها هم مسیر انتخابات را تأیید کردند. البته ممکن است یک سری سؤالات و ابهامات هم داشته باشند ولی من محور مقاومت را در بحث انتخابات در داخل عراق جدا از مسیر عمومی عراق نمی بینم. همینطور که در جامعه عراق یک بخشی خوشحال شدند و احساس می کنند موفق شدند و بخشی هم احساس می کنند رأی که دادند از بین رفته است. لذا من آن را در روند کلی جامعه عراق پیش بینی میکنم. قطعا محور مقاومت برخوردشان عاقلانه و منطقی داشت. هر کسی عاقلانه و حکیمانه رفتار نکند ماندگار نمی شود. اصلاً دلیل ماندگاری هر مجموعه ای به همین دلیل است.


خروج نیروهای آمریکا از منطقه را چطور تحلیل می کنید؟

آمریکایی ها ناچارند از منطقه خارج بشوند. اما این ناچاری یک دلایلی و یک عواملی دارد، بحثی که می تواند چند وجهی باشد. آن چیزی که مسلم است آمریکایی ها با توجه به سناریورهای مشخص نمی توانند دیگر در منطقه ماندگار باشند. آمریکایی‌های لااقل به واسطه اولویت‌ها، تهدیدها که در جاهای دیگر برایشان بوجود آمده و همچنین هزینه هایی که ترامپ از آنها یاد می کرد بعنوان هزینه های بی فایده و مشکلاتی که در داخل جامعه آمریکا برای آمریکایی ها دارد بوجود می آید و دوقطبی شدن جامعه آمریکا یک واقعیت است که این دو قطبی اثار منفی دارد. دوقطبی ای نیست که بتوانند نوعی مصالحه بین خودشان داشته باشند. یا یک نقطه اشتراک جدی داشته باشند که این نقطه اشتراک جدی نگه دارنده باشد.


در گزارشات خیلی از اندیشمندان و مراکز دانشگاهی آمریکایی این امر وجود دارد. با توجه به حضور آمریکایی ها در منطقه و با توجه به شرایطی که برای خودشان رقم زده اند مجبورند بروند. شاهد بودیم از افغانستان فرار کردند، که خیلی ها این نوع فرار را با ویتنام مقایسه می کنند. ولی به نظر من، این نوع فراری که امریکا از کابل داشت مثل فرار از ایران در سال 1979 بود. یعنی آمریکایی ها از ویتنام عقب نشینی اجباری کردند ولی در ایران و افغانستان فرار کردند. اینها با وجود آن همه دستگاه عظیم اطلاعاتی که داشتند قدرت تحلیل انقلاب اسلامی را به این گستردگی و آثار آن را نداشتند. همه آنها هم این را بیان کردند و 37 هزار مستشار چه در قالب نظامی و چه غیرنظامی در ایران بودند.


آمریکایی ها با این همه هژمونی و هیبت و هیمنه کاذبی که در منطقه داشتند به مشکل خوردند و باید از منطقه خارج شوند حتی برای اینکه بازبینی داشته باشند باید از منطقه خارج شوند. من اعتقاد دارم، آمریکایی ها از منطقه بیرون خواهند رفت. حالا ادعایشان هم این است که ما تا پایان امسال از عراق خارج می شویم و فقط نیروهای آموزشی و اطلاعاتی را نگه می داریم. البته به نظر می اید که علاقه ای به این ندارند منتها به دلایل دیگری مجبورند برگردند و نیروهای امنیتی و نیروهای اطلاعاتی هم باید منطقه را ترک کنند و منطقه به اهل منطقه سپرده شود. ممکن است با خروج امریکا از منطقه یکی دو سال حوادثی در برخی کشورهای منطقه بوجود بیاید اما با حالت اعتماد به نفس مردمان منطقه و اتکای به خودشان می توانند جلوی آن حوادث بایستند کمااینکه ما ایستادیم. من فکر میکنم اگر مسائلی هم بوجود بیاید بعد از مدتی این مسائل جمع و جور خواهد شد. آمریکا باید منطقه را ترک کند.


رابطه ایران و عربستان را چطور تحلیل می کنید؟

رابطه ایران و عربستان یک ضرورت است. هم برای آنها و هم برای ما. برای کاهش برخی از تنش‌ها و همچنین از بین بردن عدم اطمینانی که در عراق و منطقه وجود دارد بخصوص با نگاه پسا آمریکایی. با نگاه پسا آمریکا طبیعتاً ما باید بتوانیم بعنوان دو کشور در منطقه با هم زندگی کنیم. من اعتقاد دارم، تحولات منطقه سعودی ها را به این خواهد رساند که با جمهوری اسلامی ایران بتوانند تعاملات جدی و سازنده ای را شروع کنند. ما هم آماده ایم خیلی جدیتر از گذشته تعاملات سازنده و همکاری های سازنده ای با هم داشته باشیم. ما خودمان تصمیم می گیریم و امیدواریم سعودی ها هم خودشان تصمیم بگیرند. امیدوار هستیم اختلافی که در داخل عربستان در خصوص رابطه با ایران وجود دارد از میان رفته و روابط بین دو کشور به حالت عادی و سازنده ای برگردد.

 

ارسال نظر