به گزارش راهبرد معاصر؛ تلاش برای احیای برجام که در شش دور مذاکرات وین توسط دولت روحانی به نتیجه ای نرسید، نشان دهنده زیاده خواهی طرف غربی در مذاکرات بر اثر "گذاره وابستگی" دولت تدبیر و امید بود. بدین معنی که اظهار نظرها و رفتار دولت یازدهم و دوازدهم بنحوی بود که حل مشکل آب خوردن کشور و رونق اقتصاد کشور، به برجام گره خورده بود. بطوری که شرطی سازی اقتصاد ایران باعث جسارت بیشتر آمریکا و سه کشور اروپایی درعدم اجرای تعهدات برجامی شده بود.
مذاکرات وین در اثر انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان و وقفه چهار ماهه در آن باعث فشار سیاسی- رسانه ای غرب برای از سرگیری مذاکرات وین شد. تا اینکه "علی باقری کنی" معاون سیاسی وزیر امور خارجه روز چهارشنبه پنجم آبان (۲۷ اکتبر) پس از دیدار با انریکه مورا معاون دبیر کل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و هماهنگ کننده کمیسیون مشترک برجام در بروکسل اعلام کرد: "گفت وگویی جدی و سازنده در مورد عناصر ضروری مذاکرات موفق داشتم و توافق کردیم پیش از پایان ماه نوامبر (نهم آذر) مذاکرات را شروع کنیم.
در نگاه غرب بخصوص آمریکا، برجام و مذاکره برای احیای آن بستری برای "محدودسازی ایران" در حوزه صنعت هسته ای می باشد. علاوه بر این، مقامهای دولت آمریکا تصریح کردهاند که قصد دارند از ورود به برجام به عنوان "سکویی" جهت پرداختن به سایر موضوعات از جمله مسائل موشکی و منطقهای استفاده کنند. بنحوی که آمریکایی ها برای رسیدن به اهداف خود تنها سلاح تحریم ها را در دست دارند و از این طریق بدنبال رسیدن به خواسته های خود می باشند. هدفی که در بازی " امنیتی- نظامی " طراحی شده، توسط محور عبری- عربی- غربی بدست نیاوردند.
در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز برای ورود به میز مذاکره به دنبال رفع تحریم های اقتصادی و ضد بشری ایالات متحده علیه خود می باشد. در دولت روحانی برای رسیدن به این موضوع، محدودیت های بسیاری پذیرفته شد و حتی قبل از اجرای تعهدات طرف مقابل، ایران همه تعهدات خود را عملی کرد.
نتیجه آن شد که ایالات متحده با تصور پایان صنعت هسته ای بر اثر محدودیت های برجام، از توافق نامه هسته ای خارج شد و نزدیک به 1500 تحریم بر تحریم های قبلی اضافه کرد. حال که سیاست فشار حداکثری به اذعان اندیشکد های آمریکایی با شکست روبرو شده است و جمهوری اسلامی ایران در حال گذر از مشکلات داخلی خود می باشد. در حالی که گزارش های متعدد نشان می دهد سلاح تحرمی آمریکا کارکرد اولیه خود را از دست می دهد، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و مقامهای ارشد کشورهای غربی عضو برجام در روزهای گذشته بارها درباره ضرورت بازگشت زودهنگام ایران به مذاکرات وین درباره برجام اظهارنظر کرده و به زبان ارعاب و انذار روی آوردهاند.
محوری که در موضعگیریهای هماهنگ کشورهای غربی بر آن تأکید میشود این است که گذشت زمان بیشتر بهدلیل پیشرفت بیشتر برنامه هستهای ایران ممکن است کار را به جایی برساند که برجام دیگر حائز همان منافع توافق اولیه هم برای آنها نباشد.
مذاکره هسته ای و رویکرد دولت سیزدهم
بنظر می رسد دولت سیزدهم با نگرش انقلابی خود، درصدد تغییر قواعد بازی در مذاکرات آتی باشد. دولتمردان جدید بارها اعلام کردهاند که به دنبال مذاکرات"نتیجه محور" که به "رفع واقعی تحریمها" منتهی شود، تاکید دارند و از بازگشت صوری آمریکا به برجام استقبال نخواهند کرد. ریل گذاری دستگاه سیاست خارجی کشورمان نشان می دهد از رویکرد "هر توافقی بهتر از بی توافقی" بسمت "توافق در صورت لغو تحریمها" شیفت پیدا کرده است.
دولت سیزدهم برای رسیدن به یک توافق نتیجه محور، بایدنگرش موجود در تفکر مذاکره کنندگان برجام را تغییر دهد و با در نظر گرفتن این موضوع که زمان و شرایط به نفع جمهوری اسلامی ایران است و سلاح تهدید غرب کارگرد واقعی خود را از دست داده است، به مذاکره نتیجه محور بیندیشد. البته باید توجه کرد که چند اقدام عملی قبل از شروع مذاکرات در آذرماه ضروری بنظر می رسد:
الف: جدا سازی اقتصاد از مذاکره: از دید آمریکایی ها، یکی از مهمترین معیار برای موفقیت تحریم ها، آماده سازی جامع هدف از لحاظ روانی می باشد. ریچارد نفیو فردی که به عنوان معمار تحریم ها علیه ایران در زمان اوباما شناخته می شود، در کتاب «هنر تحریمها: نگاهی از درون میدان» مشخص کرده که چگونه موفقیت تحریمها در دستیابی به هدفشان جنگ شناختی و روانی" است. او هدف تحریم اقتصادی را تحمیل درد به جامعه هدف میداند، اما این درد را باید به مستمسک جنگ روانی تشدید و تقویت کرد تا بتوان از آب تحریم ماهی صید کرد. شرطی شدن اقتصاد از لحاظ روانی باعث شد تا غرب بخصوص در چند سال اخیر بر گزاره تحریم تاکید کنند و با سلاح تحریم به دنبال مذاکره و امتیاز گیری از ایران باشند. بنابراین تاثیر مذاکره بر "معیشت مردم" باعث فشار سیاسی غرب در روند مذاکرات می شد.
دولت انقلابی باید اقتصاد و معیشت را از مذاکره جدا کند و با انجام اصلاحاتی روند بهبود اقتصاد و معیشت را در داخل دنبال کند. این موضوع باعث خواهد شد که از لحاظ روانی کارگرد اصلی تحریم ها از بین برود. اقدام انقلابی دولت در واردات واکسن کرونا و واکسیناسیون عمومی جامعه را باید در راستای بهبود اوضاع کشور دانست که نتیجه آن می تواند در مذاکرات خود را نشان دهد. البته باید توجه کرد که مهمترین خاصیت تحریم، زمانمند بودن آن است، به این معنا که هر نظام تحریمی، در یک بازه زمانی مشخص میتواند اثر ضربتی خودش را اعمال کند و به مرور مستهلک شده و دچار فروپاشی شود. لذا تحریم های اعمال شد علیه ایران موفقیت خود را از دست داده است. «وندی شرمن»، زمانی که ترامپ مدام تهدید میکرد تحریمها علیه ایران را تشدید میکند گفت: "چیزی که او (ترامپ) نمیفهمد این است که ایران دارای فرهنگ مقاومتی است که کوتاه آمدن مقابل چنین تهدیدهای علنی را با تسلیم شدن برابر میداند؛ لذا آنها (ایرانیها) هرگز تسلیم نمیشوند" لذا دولت با سامان دادن اوضاع داخلی بدون شک موفق در مذاکرات خواهد بود.
ب: پیشرفت هسته ای: متغیر دیگری که می تواند قاعده بازی را در مذاکرات پیش رو تغییر دهد، تلاش برای رساندن ایران به " نقطه بازدارندگی هسته ای" است. غرب بخصوص آمریکا و دولت بایدن نگران است که دستیابی ایران به دانش هستهای از یک طرف دست این کشور را در مذاکرات بالا میبرد و از سوی دیگر به افزایش توانمندیهای ایران در حرکت در مسیر استقلال منتهی شود که کار را برای آنها در " مهار ایران" سخت میکند. طبق گفته سخنگوی سازمان انرژی اتمی هماکنون "ایران بیش از ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۲۰ درصد و ۲۵ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد را در اختیار دارد". بنظر می رسد با آهنگ فعلی غنیسازی، ایران تا تاریخ اعلام شده برای مذاکره به میزانی از سوخت هستهای دست یابد که از آن به عنوان بازدارندگی هستهای یاد میشود. سوختی که میتواند زمین بازی را عوض کند و ایران به یک بازیگر قوی و پیشرو در صنعت هسته ای تبدیل کند.
ج: نگاه به شرق: عضویت ایران در سازمان شانگهای موجب نگرانی کشورهای غربی به جهت عدم تغییر رویکرد از غرب گرایی صرف به " توازن گرایی" در سیاست خارجی ایران شده است. اندیشکده مطرح انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک این هشدار را مطرح کند که عضویت ایران میتواند تا حد زیادی تلاشهای کشورهای غربی جهت منزوی سازی ایران را تضعیف کند و اهرمهای قدرتِ قابل توجهی را در اختیار ایران جهت مقابله با چالشهای بینالمللی قرار دهد. آن هم در شرایطی که گمانهزنیهای زیادی در مورد آینده مذاکرات هستهای ایران مطرح میشود، به مثابه یک پیروزی قابل توجه برای ایران ارزیابی شود". بنابراین تقویت منطقه گرایی و نگاه به شرق، غرب را مجبور لبه بازنگری در رفتارهای خود علیه ایران خواهد کرد.
بنظر می رسد اصرار غرب بر مذاکره با ایران را باید با نگاه " توطئه غرب" به جهت تلاش آنها برای اثر گذاری تحریم ها با شرطی نگه داشتن اقتصاد ایران و "نداشتن پلن B" آنها برای مقابله با ایران نگریست. پس از حوادث ۱۱سپتامبر، تهدید به حمله نظامی علیه ایران یکی از گزینههای ثابت آمریکا و رژیمصهیونیستی بوده است؛ گزینهای که قدرت بالای نظامی ایران و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی میان ملتهای مسلمان منطقه، باعث شده هیچگاه عملیاتی نشود و در حد یک بلوف سیاسی باقی بماند. ناتوانی آمریکا در اداره جنگ افغانستان و عدم مدیریت جنگ یمن و ... باعث شده است این کشور بیش از پیش ناتوان باشد و برای مقابله با ایران هیچگاه به پلن B فکر نکند. نباید اجازه فرسایشی شدن مذاکرات را داد و جمهوری اسلامی ایران باید بدنبال مذاکره نتیجه محور حول آنچه در برجام به توافق رسیده است، باشد. به نتیجه رسیدن مذاکرات و یا اصرار غرب بر رفتار قبلی خود، در هر دو صورت باعث موفقیت جمهوری اسلامی خواهد بود. اینکه اقتصاد ایران بدون برجام مدیریت شود و نگاه به منطقه و شرق ، جایگزین نگاه غرب گرایی شود و ... برای غرب هیچ آورده ای نخواهد داشت.