ماجرای قتل نوعروس ۱۶ ساله در مزرعه گندم-راهبرد معاصر

ماجرای قتل نوعروس ۱۶ ساله در مزرعه گندم

جسد نوعروس 16ساله به پزشکی قانونی انتقال یافت و نام برادر او در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت. اما تحقیقات نشان می‌داد که سعید پس از قتل، قاچاقی از ایران خارج شده و به افغانستان گریخته است.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۵ - ۰۱ آذر ۱۴۰۰ - 2021 November 22
کد خبر: ۱۱۰۶۹۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ ، شامگاه بیست و هفتم اردیبهشت امسال جسد دختری 16ساله که بر اثر خفگی به قتل رسیده بود در یک مزرعه گندم حوالی کهریزک پیدا شد. برادر مقتول که در محل جنایت حضور داشت به ماموران پلیس گفت: قاتل، برادر دیگرم به نام سعید است.

 

وی ادامه داد: خواهرم چند‌ماه قبل عقد کرد، اما با شوهرش مشکلاتی داشت. به همین دلیل در خانه پدرم زندگی می‌کرد. با این حال برادرم سعید به‌خاطر رفتارش همیشه به او گیر می‌داد و با هم اختلاف داشتند. سعید می‌گفت که همه فامیل و آشنایان پشت سر خواهرم صحبت می‌کنند و آبرویمان رفته است و سرانجام یک روز خواهرمان شیوا را می‌کشد.

 

جوان افغان ادامه داد: حدود ساعت 9شب بود که سعید به من زنگ زد و با گریه گفت که خواهرمان شیوا را در مزرعه گندم به قتل رسانده و تلفن را قطع کرد. فورا خودم را به مزرعه رساندم و با جسد خواهرم مواجه شدم، اما برادرم فرار کرده بود.

 

جسد نوعروس 16ساله به پزشکی قانونی انتقال یافت و نام برادر او در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت. اما تحقیقات نشان می‌داد که سعید پس از قتل، قاچاقی از ایران خارج شده و به افغانستان گریخته است. او 6ماه فراری بود تا اینکه چند روز پیش به ایران برگشت و در حالی که در اصفهان مخفی شده بود، از سوی پلیس دستگیر شد.

 

 

مرد جنایتکار دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافت و وقتی پیش روی قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت به قتل خواهرش اعتراف کرد. او گفت:‌ شیوا از وقتی با شوهرش دچار اختلاف شد به خانه پدرم برگشت اما اهمیتی به حرف‌های ما نمی‌داد و آبرویمان را نزد فامیل و همشهریانمان برده بود. مثلا 2‌ماه غیبش می‌زد و وقتی به خانه برمی‌گشت می‌گفت که در این مدت به سفر رفته یا در جست‌و‌جوی کار بوده است. بارها به او تذکر داده بودم که رفتارش را اصلاح کند اما گوشش به حرف‌های من بدهکار نبود.

 

وی ادامه داد:‌ شب حادثه با خواهرم به مزرعه گندم رفتیم که حرف بزنیم. به او گفتم رفتارش را اصلاح کند اما با تندی جوابم را داد. من هم عصبانی شدم و خفه‌اش کردم و به افغانستان فرارکردم اما به خاطر عذاب وجدان برگشتم و دستگیر شدم. با اعترافات این مرد پرونده در اختیار دادگاه کهریزک، یعنی محلی که جرم در آنجا رخ داده بود قرار گرفت./ همشهری

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار