به گزارش راهبرد معاصر؛ رافائل گروسی به سفر جنجال برانگیز خود به تهران پایان داد. آنچه مسلم است اینکه مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی کماکان مشغول پیگیری ماموریت غیراعلامی خود در خصوص اعمال فشارهای ظاهرا حقوقی بر ایران جهت تاثیرگذاری سلبی بر مذاکرات وین می باشد. در حالی که گروسی خود نیز نسبت به ملاحظات امنیتی-حقوقی ایران در قبال نظارتهای پادمانی و فراپادمانی مدنظر آژانس آگاه است، سعی دارد نهاد متبوع خود را به مثابه «نهاد مطالبهگر» و تهران را به مثابه «نهاد تعهد گریز» جلوه دهند! این همان رویکرد معمول و رویه متعارفی است که رافائل گروسی از ابتدای حضور خود در آژانس در تقابل با کشورمان درپیش گرفته و تازگی ندارد.
به نظر می رسد هر اندازه به مذاکرات حساس وین نزدیکتر میشویم، اضلاع مثلث نامرئی «آمریکا-آژانس-اروپا» در مواجهه با کشورمان پررنگتر می شود. این مثلث، حتی در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز تشکیل شد. در ابتدای سال 2020 میلادی، تروییکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دستور دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا، قطعنامه ای را در شورای حکام علیه کشورمان تصویب کردند که هدف از آن، تحت فشار قرار دادن تهران جهت بازگشت یکجانبه به برجام بود.
پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، رافائل گروسی این بار بازی ضد ایرانی خود را بر اساس طرح ارائه شده از سوی جیک سالیوان مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا تنظیم کرده است. تاکید ویژه رافائل گروسی در خصوص دسترسی به مجوعه تحقیقاتی «تسا» در کرج و حتی دسترسی های فراپادمانی به برخی نقاط کشورمان بر اساس «ادعا» یا «مطالعات ادعایی» صورت میگیرد. این در حالیست که آژانس در اساسنامه اش، خود را سازمانی بین المللی و حقوقی می داند .بدیهی است که در قاموس نهادهای حقوقی و بین المللی، «اطلاق» موضوعیت دارد نه «ابهام و ادعا»!
فراتر از آن، رافائل گروسی در یک فرار رو به جلوی آشکار در قبال جاسوسی بازرسان قبلی این نهاد از فعالیتهای هستهای ایران و ارائه مختصات مکانهای بازرسی شده به نهادهای امنیتی غرب و رژیم صهیونیستی، مدعی شده است که درز این اطلاعات از سوی منابعی غیر از بازرسان آژانس صورت گرفته و در این خصوص مسئولیتی متوجه آژانس نمی باشد!
مقامات آژانس از یک سو تاکید دارند که انحرافی در فعالیتهای هستهای کشورمان وجود ندارد و از سوی دیگر،تلاش میکنند یکی از خواستههای اصلی آمریکا و تروییکای اروپایی یعنی دسترسی به همه اماکن نظامی و هستهای ایران در هر زمان ممکن را عملیاتی کنند.آژانس زمانی که از دسترسی به این هدف عاجز می ماند ، شانتاژ ظاهرا حقوقی و در حقیقت سیاسی جدیدی را علیه کشورمان طراحی و اجرا می کند که سفر مدیر کل آژانس به ایران، نقطه آشکارساز این بازی محسوب می شود.
در تحلیل رفتارهای مشترک و حتی مجزای آژانس ، تروییکای اروپایی و آمریکا در مذاکرات وین، می توان پیوستگی آنها را در تقابل با کشورمان نادیده انگاشت. یکی از اصلی ترین خطاهای محاسباتی و راهبردی، مستقل دانستن هر یک از این بازیگران می باشد.