به گزارش راهبرد معاصر؛ «هناس» یکی از جسورانه ترین فیلم های چهلمین جشنواره فیلم فجر در انتخاب موضوع و سوژه است؛ برای درک اهمیت این فیلم و جسارت در ساخت آن باید اشاره کرد که سینمای ایران سال هاست که با مسائل ملی و راهبردی قهر است، هم به دلیل فضای خاص حاکم بر سینمای حرفهای کشور و هم پیچیدگیها و دشواریهای پرداختن به چنین سوژههایی، معمولا فیلمسازان کمتر سراغ چنین موضوعاتی برای ساخت فیلم می روند، مگر تعداد انگشت شماری! به بیانی بهتر، موضوعات تاریخی، انقلابی و استراتژیک، در سینمای ما دچار سانسور هستند، درحالی که در تمام کشورهای دارای صنعت سینما، این گونه موضوعات در اولویت اول فیلمسازان قرار دارد. خوشبختانه در چهلمین جشنواره فیلم فجر، تعداد آثاری درباره این گونه موضوعات، به ویژه از سوی کارگردانهای جوان افزایش یافته است.
فیلم «هناس» یکی از این آثار است که به بخشی از زندگی و ماجرای ترور دانشمند هستهای شهید داریوش رضایی نژاد می پردازد. این أثر، دومین تجربه کارگردان بعد از فیلم «مصلحت» است. هناس، در زبان کردی به معنای نفس است و این نام با مرور خاطرات شخصیت محوری این فیلم از دوران کودکی اش در مناطق کردنشین ارتباط دارد. داستان فیلم از دوران اوج شکوفایی مهندس داریوش رضایی نژاد شروع می شود. وی قصد سفر کاری به یک کشور اروپایی را دارد، اما در آخرین لحظه، او را از این سفر منع می کنند. همسر این مهندس، متوجه می شود که این مسئله به ترور دانشمندان هسته ای مرتبط است. درنتیجه، اضطراب و ترس، بر وی چیره می شود و این باعث اختلال در زندگی خانوادگی آنها می شود و ...
«هناس» یک ملودرام خانوادگی است که وارد حریم شخصی یکی از دانشمندان هسته ای شده است و از این طریق به این شهید و خانواده وی ادای دین می کند. نقطه قوت فیلم «هناس» روی پرده آوردن یک موضوع مهم اما مغفول در روایت و ساختاری است که می تواند برای خانواده ها و زنان ملموس و جذاب باشد. چون سویه اصلی کار، خانوادگی و زنانه است. «هناس» از زاویه دید و احساسات همسر یک نخبه علمی در حوزه صنعت هسته ای، به این موضوع پرداخته است و نشان می دهد که مجاهدتهای خانواده دانشمندان و به ویژه شهدای هستهای کمتر از خود آنان نیست. باید به سازندگان فیلم، به ویژه کارگردان و بازیگران به خاطر توجه به چنین سوژهای و طرح بخشی از تاریخ پیشرفت علمی و صنعتی کشورمان خداقوت گفت و از آنها تقدیر کرد. تجربه نشان داده که طرح نام بزرگان و اسطوره های علمی در آثار هنری، باعث برانگیخته شدن توجه بخشی از جامعه به آن شخصیتها میشود و درنتیجه، شناخت بیشتر این گونه شخصیت ها را در پی دارد.
اما «هناس» می توانست ساختاری تأثیرگذارتری داشته باشد! اولین مسئله فیلم «هناس» تفاوت بسیار زیاد بین داریوش این فیلم با شهید رضایی نژاد است! البته در فیلم های سینمایی، شباهت دقیق و جزء به جزء کاراکترهایی که ما به ازای بیرونی دارند، الزامی نیست، اما مشکل این است که در این فیلم، چهره و ظاهر طراحی شده برای این دانشمند هستهای، کاملا با واقعیت در تعارض است! بهروز شعیبی یکی از بازیگران و فیلمسازان خوب سینما و تلویزیون در ایران است، اما متأسفانه به دلیل عدم شباهت وی به شهید رضایی نژاد، گزینه مناسبی برای ایفای این نقش نبوده است و عجیب است که کارگردان نیز هیچ تلاشی نکرده تا با گریم و چهرهپردازی، این بازیگر را به آن دانشمند شبیه کند!
شخصیت پردازی ضعیف داریوش هم باعث شده تا دست شعیبی برای ثبت یک شخصیت ماندگار و تأثیرگذار در این فیلم بسته بماند. در چنین فیلم هایی که بهانه و سوژه اصلی، یک قهرمان ملی است، بیش از هر چیزی باید برای تعمیق و تبلور شخصیت وی در فیلم، کوشش کرد. مخاطب برای همراه شدن با فیلم و درک دنیای برساخته در آن، ابتدا باید به شخصیت محوری و سوژه فیلم علاقهمند شود و در طول فیلم، نسبت به وی احساس نگرانی کند. اما فیلم «هناس» چنین کاری با قهرمانش نکرده است؛ درواقع، فیلم فاقد قهرمان پردازی به معنای واقعی کلمه است!
فیلم استراتژیک، لزوما به معنی برخورداری از پروداکشن عظیم و صحنه های محیرالعقول نیست. اما با به کارگیری برخی تمهیدات حتی می توان یک فیلم ساده آپارتمانی یا ملودرام خانوادگی را هم تبدیل به فیلمی راهبردی کرد. به طور مثال، خیلی از مخاطبان فیلم «هناس» علاقه مند هستند که بدانند اساسا چرا یک جوان گمنام، آرام و سر به زیر مثل داریوش رضایینژاد، باید هدف ترور بیرحمترین مراکز امنیتی برخی دولت های غربی و شبکه های تروریستی بینالمللی قرار بگیرد؟ مگر این مهندس چه کار بزرگی انجام می دهد که عده ای برای حفظ منافع خودشان تصمیم به حذف فیزیکی آن گرفتند و این تصمیم را عملی کردند؟ حتی فیلم، اطلاعات چندانی هم درباره فضای کاری و دستاوردهای علمی این دانشمند شهید به ما نمی دهد. در فیلم «هناس» بجای پرداختن به این مسائل، شاهد داستان پردازی درباره مسائلی مثل رقابت و حسادت و زیرآبزنی و ... هستیم! درنتیجه بجای یک دانشمند هستهای، می توان هر دانشمند دیگری را قرار داد، حتی می توان او را یک قاضی وفادار به حق و قانون تصور کرد که از طرف مجرمان هدف ترور قرار می گیرد و یا حتی یک فعال اقتصادی موفق که رقیبان قصد حذف او را دارند؛ فضای زیست و شغل یک دانشمند هسته ای در این فیلم پدیدار نشده است! درنتیجه، هناس بیشتر از آنکه یک فیلم بیوگرافیک درباره یکی از نخبگان علمی ما باشد، پیرامون همسر این شهید و دغدغهها و رنجهای اوست. داستان و تصاویر فیلم، در اغلب مواقع بر «شهره پیرانی»، همسر شهید متمرکز است. برخلاف نقش داریوش، کاراکتر شهره به همسر شهید رضایی نژاد نزدیک است و مریلا زارعی نیز از پس ایفای این نقش و بازنمایی احساسات و واکنش های یک همسر دلسوز و نگران برآمده است.