به گزارش «راهبرد معاصر»؛ موضوعات متعددی را برای نوشتن در ذهنم مرور می کردم و میپروراندم اما تماشای لحظههای ناب و بیاد ماندنی اجتماع بزرگ «سلام فرمانده» در ورزشگاه آزادی تهران، راه را بر همه آنها بست تا قدری به این موضوع بپردازم.
یک گروه سرود بنام «ماح» در یکی از شهرستانهای استان گیلان این کار را طراحی و برای نخستین بار با ۳۱۳ نفر، ۲۷ اسفند ۱۴۰۰ در جوار حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا میکند.
این کار به شبکه ۳ رسانه ملی راه پیدا میکند و فراگیر شدنش با شیبی تند آغاز میشود تا سرانجام پس از حدود هفتاد روز به ایستگاه ورزشگاه آزادی میرسد.
در این فاصله، همه دشمنان دست بکار شدند تا با برچسبهایی مثل طرحی برای «سربازگیری»، «تربیت کودک سرباز ایدئولوژیک»، «پروپاگاندای نظام»، «عملیات شبه نازی» و امثال آن، مانع نفوذ و گسترش این سرود شوند.
از سوی دیگر، عدهای هم حتی بعضا به درستی بر ضعفهای شعری آن متمرکز شدند اما هر چه مخالفتها بیشتر شد، این سرود بیشتر گسترش پیدا کرد!
برخی موافقین نیز در تبیین دلایل گسترش این سرود، نکات مختلفی از جمله ملودی آن، همراه بودن با حرکات جذاب برای نوجوانان و متضمن محتوای تشخص دهنده به نوجوانان را برشمردند.
دشمنیها، عصبانیتها و حسادتها نسبت به این سرود، در زمان اجرای اجتماع شگفتانگیز در ورزشگاه آزادی ابعاد تازهتری هم پیدا کرد!
برخی یک مرتبه، شاید برای نخستین بار در زندگیشان، یاد شهادت امام صادق علیه السلام افتادند و با جعل عنوان «جشن» برای این مراسم، آنرا مغایر با تعظیم شعائر ارزیابی کردند و برخی دیگر، همزمانی این مراسم با حادثه تأسف بار متروپل آبادان را برجسته کردند و آنرا بیتوجهی به عزاداری هموطنان عزیز آبادانی دانستند! اما اینها نیز نه مانع برگزاری این اجتماع بزرگ شد و نه کوچکترین آسیبی به شکوه آن زد؛ بخصوص اینکه در این مراسم این مناسبتها نیز مورد توجه قرار گرفت و هم با مصیبت دیدگان آبادان همدلی شد و هم شب شهادت رئیس مکتب جعفری(ع) محترم نگه داشته شد.
واقعا این همه حقد و عصبانیت نسبت به این سرود علتش چیست؟
دلايل متعددی را میتوان در پاسخ به این پرسش برشمرد که من فقط به دو مورد آن اشاره میکنم؛
۱) این سرود دارای محتوای مذهبی و انقلابی است.
۲) سرود با استقبال گسترده روبهرو شد.
این سرود با این دو ویژگی آن هم در شرایطی که بوقهای تبلیغاتی دشمن و مخالفین دائم بر جدایی و تقابل مردم با نظام میدمند، عصبانیت آنها را برانگیخت و برای تخریب آن هر چه داشتند به میدان آوردند ولی نشد که نشد!
دقت کنید! در فرازی از سرودی که میلیونها نفر در کشور با آن همراهی میکنند آمده است:
«عهد میبندم که میمونم پای کار این نظام»
«کاشکی مثل حاج قاسم من به چشم تو بیام»
معلوم است که چنین سرودی دشمن را عصبانی میکند.
و سخن پایانی هم اینکه، صرف نظر از آهنگ زیبای این سرود و جذابيتهای کلامی و حرکتیاش بخصوص برای نسل نوجوان و جوان ولی یک حسی میگوید عامل دیگری هم در این استقبال مؤثر بوده؛ عاملی که این شعر ماندگار مرحوم قیصر امینپور آنرا قابل درک میکند.
«گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود»
«گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود»
«گاهی بساط عیش خودش جور میشود»
«گاهی دگر، تهیه بدستور میشود»
«گه جور میشود خود آن بیمقدمه»
«گه با دو صد مقدمه ناجور میشود»
«گاهی هزار دوره دعا بیاجابت است»
«گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود»
«گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست»
«گاهی تمام شهر گدای تو میشود»
«گاهی... »