به گزارش راهبرد معاصر ، انواع مینهای دریایی بر اساس نحوه انفجار و مورد استفاده رده بندی میشوند. این دسته بندی معمولاً بر اساس موقعیت نهایی آنها یا با عبارت دیگر جایی که آنها در دریا مستقر شده و انتظار منفجر شدن را میکشند تعیین میشود. بدین ترتیب میتوان گفت که مینهای دریایی در سه دستی بندی کلی قرار میگیرند: کف دریا، لنگری و شناور.
مینهای کف دریا
مینهای کف دریا آن دسته از مینهای دریایی هستند که در بستر دریا قرار گرفته و معمولاً در آبهای کم عمق از آنها استفاده میشود. این مینها خاصیت شناوری بسیار منفی دارند (غرق میشوند)، بدین معنی که به محض رها شدن به عمق آب رفته و در کف دریا مستقر میشوند. برخی از انواع این مینها در آبهای عمیقتر به کار گرفته میشوند که اغلب زیردریاییها را هدف میگیرند.
مینهای لنگری
مینهای لنگری برای از بین بردن کشتیها و زیردریاییهای دشمن به کار گرفته شده و معمولاً به خاطر وزن و لنگری که دارند در فاصلهای خاص از کف دریا شناور میمانند. مین در داخل یک بسته قرار گرفته که به یک ابزار لنگری که خود در کف دریا قرار میگیرد وصل شده است. این نوع مین معمولاً برای آبهای عمیقتر و دیگر استفادههای خاص مورد استفاده قرار میگیرد. مینهای که معمولاً در سواحل یافت شده و خبر ساز میشوند در واقع اکثراً مینهای دریایی قدیمی لنگری هستند که از لنگر جدا شده و به سطح آمده اند.
مینهای شناور
مینهای شناور آن دسته از مینهای دریایی هستند که روی سطح آب شناور مانده و معمولاً در صورت تماس با کشتی هامنفجر میشوند. به دلیل ماهیت غیرقابل کنترلشان، استفاده از این نوع مینها در سال ۱۹۰۷ و به دنبال امضای پیمان Hague ممنوع اعلام شده است، اما تاکنون در مواردی به شکل غیرقانونی در نبردها از آنها استفاده شده است.
شیوه های کاشت مین
اکنون که از انواع مینهای دریایی صحبت کردیم باید بگوییم که هر یک از انواع مینها میتواند به سه شکل کارگذاری شود: با استفاده از هواپیما، زیردریایی یا کاشت سطحی.
مینهای کارگذاری شده با هواپیما
مینهای کارگذاری شده با هواپیما معمولاً در ذات خود تهاجمی بوده و به خاطر سریع بودن عملیات کاشتشان مورد توجه قرار میگیرند، درست مانند همان چیزی که از یک بمب انتظار میرود. بدین ترتیب میتوان از هواپیماهای خاص برای ایجاد یک میدان مین یا تقویت آن بدون فرستادن کشتیهای مین گذار آسیب پذیر به خطوط مقدم نبرد استفاده کرد. امروزه هواپیماها ایده آلترین ابزار در زمین کاشت مین در نظر گرفته میشوند که با ریسک کمتر و سرعتی بسیار بیشتر عملیات مین کاری را انجام میدهند. اصولاً هر هواپیمایی که بتواند بار حمل کند و بمب پرتاب نماید میتواند برای این منظور به کار گرفته شود.
مینهای کارگذاری شده با زیردریایی
مینهای کار گذاشته شده با زیردریایی، مانند نمونههایی که توسط هواپیما کار گذاشته میشوند، معمولاً در عملیاتهای تهاجمی مخفی مورد استفاده قرار میگیرند. این نوع از مینها به راحتی در محفظه پرتاب اژدرهای زیردریایی قرار گرفته و میتوانند در اعماق آب کارگذاری شوند. البته زیردریاییها فضای زیادی برای حمل مقادیر زیادی مین دریایی ندارند و به همین دلیل استفاده از این روش برای ایجاد میدانهای مین دریای بزرگ موثر نیست. در طول جنگ جهانی دوم، زیردریایی ها، تا جایی که میدانیم، در کل تنها ۵۷۶ مین در عمق دریا کاشتند که به طور مستقیم در غرق شدن ۲۷ کشتی و آسیب به ۲۷ فروند دیگر موثر بودند.
مین گذاری سطحی
مین گذاری به شیوه سطحی که با استفاده از ابزارهای سطحی مانند کشتیها کاشته میشوند معمولاً به صرفهترین تکنیک مین گذاری است، زیرا مقادیر قابل توجهی مین را میتوان در یک کشتی داشته و به سرعت نصب نمود. اما این روش به این موضوع وابسته است که کشور مورد نظر بر آبهای مذکور کنترل داشت و هیچ خطر غریب الوقوعی کشتیهای مین گذار را تهدید نکند. بدین ترتیب استفاده از هواپیما و زیردریایی، بیش از روش اخیر برای مین گذاری به کار گرفته میشود. معمولاً این سبک از مین گذاری در موقعیتهای دفاعی و پیشگیرانه مورد استفاده قرار میگیرد، برای مثال برای دفاع از سواحل و بندرها. در طول جنگ جهانی دوم، استفاده از مین دریایی به این منظور بسیار رواج داشت. در دوران جنگ جهانی دوم هیچ اسنادی مبنی بر اینکه کشتیهای کشوری توانسته باشند از میان این مینهای دریایی بگذرند وجود ندارد. بدین ترتیب این موضوع بر یکی از کیفیتهای حیاتی مینهای دریایی، توانایی شان در ترساندن نیروهای دشمن بدون درگیری مستقیم، و به عنوان یک سلاح روانی تاکید دارد.
نحوه تحریک و عمل کردن مین دریایی
یادگیری این که مینهای دریایی چگونه تحریک میشوند برای درک مکانیزم جلوگیری از برخورد با آنها و همچنین نحوه استفاده از آنها موثر است. هر نوع تحریک بسته به سنسوری است که در داخل ابزار شناسایی هدف مین استفاده میشود، ابزاری که در نهایت انفجار مین را بر عهده دارد. همانطور که گفته شد مینها از ۴ تکنیک عمده برای عمل کرده استفاده میکنند: مغناطیسی، فشاری، آکوستیک (انعکاسی) و سیسمیک.
تحریک مغناطیسی
در گزینه تحریک مغناطیسی، سیستم شناسایی هدف حاوی یک جاذبه یا مغناطیس سنج کوچک و یا سنسورهایی است که میدانهای مغناطیسی را شناسایی میکنند که معمولاً مغناطیس سنجهای سه محوره بودند و در هر جهت میتوانند یک میدان مغناطیسی را انتخاب نمایند. هر کشتی یک ردپای مغناطیسی از هر نوع دارد که بر اساس اندازه و نوع فلز به کار رفته در آن و حتی مکانی که آن کشتی در آن ساخته شده متمایز است. در هنگام عبور کشتی، مغناطیس سنج سیگنال آن را گرفته و آنچه که دریافت میکند را به پالسهای الکتریکی کوچکی تبدیل میسازد. این پالسها در ادامه توسط یک مدار داخلی پردازش شده و ابزار شناسایی هدف در مورد انفجار یا عدم انفجار تصمیم گیری مینماید. وقتی که این بخش از مین تصمیم بگیرد که پالسهای دریافتی برای فعال کردن مین کافی است، مین منفجر میشود.
تحریک فشاری
سنسورهای تحریک فشاری، فشارهای منفی را شناسایی و آنها را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکنند. این عمل مشابه کاری است که مغناطیس سنجها در مورد قبل انجام میدهند، اما این بار محرک اصلی فشار ایجاد شده در آب است. مانند ردپای مغناطیسی کشتی ها، هر کشتی یک ردپای فشاری خاص خود نیز دارد که به شکل، اندازه و وزن کشتی مربوط میشود. در شرایطی که کشتی از درون آب عبور میکند، مقدار خاصی آب را جابجا میسازد. تغییرات در فشار آب که در اثر حرکت بدنه کشتی ایجاد میشود بر اساس اصل برنولی (Bernoulli’s Principle) تعیین میگردد. بعد از آن که ابزار شناسایی هدف این ردپای فشاری را تحلیل کرده و در مورد فعال کردن مین تصمیم گیری نمود، از طریق دنباله انفجاری سیگنالهای برای نهایی کردن فرآیند انفجاری ارسال میکند که انفجار مین را در پی دارد.
سنسورهای آکوستیک
سنسورهای آکوستیک، امواج صوتی که زیر دریا جریان دارند را به سیگنالهایی الکتریکی تبدیل میکنند که ابزار شناسایی هدف میتواند آنها را درک و پردازش نماید. این صدا از طریق نویز تولید شده هنگام حرکت کشتی در آب، نویز ناشی از پروانههای سیستم پیشرانه که به تولید حبابها (cavitation) منجر میشود و حتی سروصدای خدمه در داخل کشتی نشأت میگیرد. تمامی این محرکها پژواکهایی صوتی ایجاد کرده که در درون آب جریان یافته و میتوانند به اندازهای باشند که ابزار شناسایی هدف مین دریایی را متقاعد به فعال کردن و انفجار مین نماید.
سنسورهای سیسمیک
سنسورهایی سیسمیک یا لرزشی بسیار شبیه سنسورهای آکوستیک هستند که از ورودیهای آکوستیک مشابهی برای فعال کردن مین استفاده میکنند. این سنسورها میتوانند حرکات بدنه که در نتیجه محرک آکوستیک ایجاد میشوند را درک کرده و در واقع حساستر از سنسورهای آکوستیک هستند.
چگونه مین دریایی میتواند یک کشتی را غرق کند؟
اکنون که با مین دریایی، انواع و رویکرد انفجاری آن آشنا شده ایم، میخواهیم به اتفاقاتی که پس از انفجار آنها رخ میدهد بپردازیم. شاید فکر کنید که مینهای دریایی منفجر شده و یک سوراخ بزرگ در داخل بدنه کشتی ایجاد میکنند. شاید این موضوع در مورد مینهای دریایی سطحی بسیار قدیمی صحت داشته باشد، اما مینهای دریایی مدرن که معمولاً زیر سطح آب قرار میگیرند عملکرد متفاوتی دارند. وقتی که یک مین دریای زیر آب منفجر میشود، انرژی موجود در آن به سه شکل آزاد میشود:
۵۳ درصد به شوک انفجاری تبدیل میشود
۴۶ درصد به گرما تبدیل میشود
۱ درصد نیز به شکل نور رها میشود
آسیب عمده و اصلی مینهای دریایی از طریق شوک انفجاری اولیه و پالسهای حباب گازی تولید شده در اثر آن ایجاد میشود. شوک انفجاری ناشی از انفجار مین در درون آب منتشر شده و در صورتی که به اندازه کافی قدرتمند باشد میتواند شکافهایی در بدنه کشتیها ایجاد کرده یا صدماتی به آن وارد نماید. بعد از انفجار مین، یک حباب گازی بسیار بزرگ در زیر دریا ایجاد و تا جایی بزرگ میشود که فشار آب اطراف باعث ترکیدن آن در سرعتی بسیار قابل توجه میگردد.
بعد از ترکیدن این حباب گازی غول پیکر، حباب بارها و بارها توسعه یافته و منفجر میگردد و هر بار بخشی از انرژی خود را از دست میدهد. این ترکیدگیهای متوالی در واقع یک فرآیند حباب سازی در مقیاس گسترده است که باعث ایجاد شکاف در بدنه کشتی شده و در نهایت میتواند باعث دو نیم شدن کشتی و غرق شدن آن گردد. این ترکیب تاثیرات، موج انفجاری و پالسهای حبابی متوالی، باعث بروز صدماتی قابل توجه به یک کشتی میشود که باعث وحشت بزرگترین و محکمترین کشتیهای مدرن از مین دریایی شده است. البته روشها و تکنیکهای موثر و مدرن زیادی برای شناسایی مین دریایی وجود دارد که در این مطلب به آنها اشارهای نشده است.