به گزارش خبرگزاری فارس، فرهیختگان نوشت: «باید تو کتاب گینس ثبت بشه» این جمله ممکن است به دفعات در مکالمات روزانه مورد استفاده قرار بگیرد. در برنامههای استعدادیابی هم از این تعبیر استفاده زیاد یا حتی سوءاستفاده هم میشود. یکی از برنامههایی که در آن از این عبارت استفاده میشود و برخی از شرکتکنندگانش مدعی هستند در کتاب گینس، رکوردشان ثبت شده، «عصر جدید» است. با اشکان دشمنزیاری، مشاور در حوزه گینس که خودش هم دو رکورد ثبتشده در این کتاب دارد، درباره صحت و سقم چنین ادعاهایی همصحبت شدیم. او درحالحاضر مشاور ایرانیان برای ثبت رکوردهایشان در کتاب گینس است. تا به امروز حدود 20 رکورد در گینس را پیگیری و ثبت کرده است.
گینس از کجا آمده است؟
آنطور که در سایت گینس آمده است و رسانهها هم منتشر کردهاند در سال 1951، آقایی به نام هوگ بیور که مدیرعامل کارخانه گینس بود، به یک میهمانی تیراندازی در اسلوب شمالی در نزدیکی رودخانه اسلانی در ایالت وکسفورد در ایرلند رفت. او درگیر این بحث شد که کدام پرنده بازی در اروپا از همه سریعتر است، سلیم طلایی (نوعی پرنده) یا خروس سیاه، (که البته سلیم طلایی سریعتر است). آن شب در خانه کاستلبریج، او متوجه شد در کتب مرجع، تایید اینکه آیا سلیم طلایی سریعترین پرنده اروپاست یا نه غیرممکن است. بیور میدانست که سوالات بسیار دیگری نیز در سراسر ایرلند، مورد بحث قرار میگیرد، ولی هیچ کتابی در دنیا برای پاسخ به این سوالات وجود ندارد. او به این نتیجه رسید کتابی که به اینگونه سوالات پاسخ دهد، احتمالا مورد پسند همگان قرار خواهد گرفت. برای این کار، کریستوفر چتوی، دانشجویان دوقلویی به نامهای نوریس و راس مکویرتر را پیشنهاد داد که یک آژانس جستوجوی اطلاعات را در لندن اداره میکردند. این دو برادر مامور شدند آن چیزی را جمعآوری کنند که بعدها در آگوست سال 1954بهصورت کتاب رکوردهای گینس درآمد. هزار نسخه از این کتاب چاپ و منتشر شد. بعد از تاسیس دفتر کتاب رکوردهای گینس در خیابان 107 فلیت شهر لندن، اولین نسخه 197 صفحهای در 27 آگوست سال 1955 صحافی شد و تا کریسمس در راس فهرست بهترین فروشهای بریتانیا قرار گرفت. سال بعد، این کتاب در آمریکا چاپ شد و 70 هزار نسخه از آن بهفروش رفت.
مشاور گینس در ایران: ادعاهای گینسی عصر جدید صحیح نیست
تعدادی از شرکتکنندگان «عصر جدید» ادعاهایی داشتند که رکوردشان در کتاب گینس ثبت شده است. چقدر این ادعاها درست است؟
نمیگویم همه شرکتکنندگانی که در عصر جدید شرکت کردند و گفتند رکوردشان در گینس ثبت شده است، دروغ گفتند؛ به جز یکی از میهمانانی که در خاک امارات رکورد ثبت کرده و در ایران آن رکورد ثبت نشده است، بقیه موارد صحیح نیست.
طبق قانون گینس، هرکس در کشوری رکوردی ثبت کند به نام آن کشور ثبت میشود. همه کسانی که در عصر جدید گفتند رکورددار جهانی هستیم، سندی در گینس ثبت نکردهاند. تنها مرجعی که ثبت رکوردهای جهانی را انجام میدهد و همه کشورها قبولش دارند، شرکت گینس است که خصوصی است و سازوکار خودش را دارد و همه دنیا قبولش دارند. مثل جایزه نوبل و بقیه جایزههایی که برای کشورها ارزشمند است. ارزشمندی به این لحاظ به چشم میآید که تمام کشورهایی که پیشرفته هستند، از لحاظ اقتصادی و به هر لحاظ دیگر، بیشترین تلاش را برای ثبت رکوردهایشان در گینس انجام میدهند. یعنی شما اگر تعداد بالایی رکوردهای گینس را در یک کشور میبینید، آن کشور از لحاظ رشد و پیشرفت هم در درجه بالایی قرار دارد.
چقدر این حرف اعتبار دارد؟ یعنی پیشرفت از هر لحاظ و در هر رشتهای؟
کلی عرض میکنم. همه رکوردهای جهانی شامل انسانی، غیرانسانی، عمرانی، طبیعی و هر چیزی را ثبت کرده و حتی درمورد گذشته هم صدق میکند. درمورد عصر جدید هم باتوجه به اینکه خیلی اتفاق خوبی است که چنین برنامهای اجرا میشود و جذب استعداد میکند، ولی نیاز است تغییراتی در زمینه داوران داده شود. یک داور اگر بخواهد قضاوت خوبی کند که حتی ممکن است با سرنوشت یک فرد هم ارتباط داشته باشد، باید شرایطش مهیا باشد. مثلا یکی کار جدیدی را انجام میدهد و جواب مثبت میگیرد، ولی نفر بعد همان کار را با کیفیت بهتر انجام میدهد ولی چون داور برای دومینبار میبیند، برایش جذابیتی ندارد و آن را نمیپذیرد.
پیشنهاد بنده با توجه به اینکه 14 سال است که کار رکوردهای جهانی را پیگیری میکنم و بعضا به خود دفتر گینس هم راهنمایی میدهم و در مقابل هیچکدام از رکوردهای عصر جدید هم احساساتی نمیشدم این است که به داوران دو روز قبل اطلاعات زیادی درمورد شرکتکنندهها و نوع رکوردهایشان بدهند که مطالعه کنند و تسلط کاملی برای قضاوت داشته باشند. مثلا از رکوردهای جهانی، سوابق رکورد، چگونگی انجام رکورد، شرایط اولین رکورد انجام شده و شرایط مشابه آن، اطلاعات لازم را داشته باشند.
در چندین مورد خانم یا آقایی آمدند و ادعا کردند میخواهم رکورد گینس را بزنم، همه تشویق کردند و دست زدند و وقتی آن اجرا از یک عددی گذشت، رکورد زده شد؛ درصورتیکه واقعا اینطور نبود و کسی که ادعا میکرد در اصل رکورد خودش را که قبلا زده بود، شکست. درصورتیکه میشود همه اینها را با استعلام پیگیری کرد.
اسم کسی را نمیآورم اما میدانم شما منظور من را متوجه میشوید و طوری وانمود میکنید که برای خواننده هم قابل درک باشد. خیلی جاها در فضای مجازی این را عنوان کردم و گفتند من با آنها دشمنی یا حسادت دارم، گفتم من دلیلی بر حسادت نمیبینم فقط میخواهم مردم را آگاه کنم.
شما چه سمت رسمیای در گینس دارید؟
هیچ سمتی در هیچ ادارهای ندارم. فوقلیسانس عمران و دانشجوی دکتری هستم و استاد دانشگاه هم هستم و قبلا با فدراسیون کار میکردم. تنها بهعنوان یک مشاور که ارتباط خیلی خوبی با گینس دارد به کل ایرانیها و چند کشور اطراف کمک میکنم و گینس هم این را پذیرفته که بهعنوان مشاور در کنار ایرانیها باشم. در چند ماه آینده هم برنامهای با گینس داریم. بر حسب علاقه، 14 سال است که کار میکنم و هیچ سمت ورزشی در هیچ جای ایران ندارم و بهعنوان مشاور ایرانیان برای ثبت در گینس و از زمانی که اینها (افراد) را بشناسم و استعدادشان را پیدا کنم، پیگیری میکنم و راهنمایی و مشاوره میدهم و درنهایت تا زمانی که رکوردی از آنها به ثبت برسد، در کنارشان هستم.
از این مشاورهها سود مالی میبرید؟
نه، درآمد مالی من از شرکتهای عمرانیام است که خیلی هم راضی هستم. اما پنج نفر کنارم هستند که یک نفرشان آیلتس 8 دارد که اگر بخواهم راضیاش کنم باید حقالزحمهای از ورزشکار بگیرم و به او بدهم. یک نفر دیگر کارهای فیلمبرداری و ویرایش را انجام میدهد که نمیتواند رایگان این کار را انجام دهد و من مجبورم از ورزشکار پولی بابت فیلمبرداری بگیرم. ورزشکار این مقدار هزینهای که میکند بسیار کمتر از چیزی است که بخواهد در کشور دیگری رکوردش را ثبت کند. مثلا ممکن است این پروسه از یکماه تا یکسال طول بکشد و شاید نهایتا بخواهد 8 تا 10 میلیون تومان خرج کند که اینها را به آن پنج نفر که کار انجام میدهند، پرداخت میکنم.
میانگین قیمتی همین است و ربطی به رشته و بقیه چیزها ندارد؟
توافقی است. مثلا کسی میخواهد سه روز استقامتی مشت بزند، بنابراین نمیتوانم به طور ساعتی فیلمبردار به همراه داشته باشم، پس مجبورم پول بیشتری از این ورزشکار بگیرم و به فیلمبردار بدهم چون سه روز باید با ما باشد. البته بستگی به این دارد که ورزشکار چه آپشنی از گینس را انتخاب کند، مثلا آپشنهایی هستند که از 30 میلیون شروع میشوند و به 500 میلیون هم میرسند.
موردی داشتیم که میخواستیم یکی از محصولات کشاورزی ایران را بهعنوان بیشترین محصولات ایران ثبت گینس کنیم، چون هیچ کشوری این برند را نداشت و گینس دوماه در رسانهها تبلیغ میکرد، 30 هزار پوند از ما طلب کردند و درجلسه با مدیران ارشد مطرح کردم و کمترش کردیم که به 26 هزار پوند رساندیم، ولی هر دو طرف ذینفع بودند. درست است که پول کلانی از وزارت جهاد کشاورزی به گینس ارجاع میشد، ولی تصور کنید محصولی که در دنیا خیلی بوده و ارزآور است به مدت دو ماه در رسانههای گینس مطرح شود. چراکه نهاد کوچکی نیست و قراردادهای مالی سنگین با بهترین رسانههای دنیا دارد. علاوهبر ثبت اقتصادی این محصول را به نام ایران به کل دنیا نشان میداد و این محصول که هم استفاده دارویی و هم غذایی دارد و اسمش را بهخاطر بعضی مسائل نمیآورم، به سرانجام نرسید.
اما موارد اینچنینی زیاد داریم تا به جهانیان معرفی کنیم. بهعنوان مثال خود معاون گینس به من ایمیل داد و گفت چند رشته وجود دارد که حیف است ایران نتواند در آن رکورد ثبت کند؛ یکی رکورد علی دایی و دیگری رکورد تیمملی ایران که بیشترین کلینشیت در دوره مقدماتی جامجهانی بود. رکورد دوم چون دوباره برای ایران بود، هزینههایی داشت مثلا ترجمهها و روابط بینالملل که از جیب خودم دادم و گفتم به نام ایران باشد. با فدراسیون روابط برقرار کردند که فدراسیون گفت پول نداریم و باز خودم متقبل شدم و در پیجم گذاشتم و در زمان کیروش ثبت کردم. ایشان هم این رکورد را در صفحهاش گذاشت و ما را تگ کرد و از ما تشکر هم کرد. پیج ما بعد از آن تقریبا 4 هزار فالوور پیدا کرد و مدرک همه اینها هم موجود است.
ممکن است فردی خودش خبر نداشته باشد و شما بابت علاقهتان سراغ آن فرد بروید؟
نه، با توجه به تجربیات تلخی که در این موارد داشتم سعی میکنم جوری رفتار کنم که حتما بهصورت کتبی از من این کار را بخواهند. دو ماه پیش جلسهای با رئیس گینس داشتیم و اتفاقات خوبی برای ایران افتاد. زمانی که اولینبار تقریبا 10 سال پیش به دفتر گینس رفتم.
شباهت عصر جدید با رکوردهای بیفایده گینس
شاید هیجان ابتدایی مخاطب از تماشای یک حرکت محیرالعقول مانع از دقتنظر به مسائل دیگری شود، اما شاید بعد از چند دقیقه از خودش بپرسد که چه؟ اینکه یک خواننده نوجوان بیاید و با صدای زیبایی بخواند، جذاب است و البته هدفمند حتی برای استندآپ و تقلید صدا هم میتوان چنین جایگاهی متصور شد. اما برخی از کارها که حتی در گینس ثبت شده است و ما هم نوعی دیگر از آن را در تلویزیون خودمان و در عصر جدید میبینیم، چه هدفی را دنبال میکند؟ این به تغییر معیارها کمک نمیکند؟ اینکه یک نفر بتواند خودش را آتش بزند یا داخل آب بماند و هر کار دیگری که فایدهای نه برای آن فرد دارد و نه برای جامعهاش. در کتاب گینس هم رکوردهایی را میبینیم که بهشدت سطحی است و مشخص نیست چه افتخاری برای آن فرد یا کشورش دارد؟ برخلاف حرفهای دشمن زیاری، از نگاه منطقی نمیتوان رابطهای بین پیشرفت یک کشور و تعداد رکوردهایش در گینس برقرار کرد. ثبت بزرگترین دماغ یا جای گرفتن بیشترین تعداد نی در دهان یا گشادکردن چشم، نماد پیشرفت یک کشور است؟ اینها به جز سرگرمی در کوتاهمدت و تغییر معیارهای ذهن مخاطب در بلندمدت، چه هدف دیگری را دنبال میکند؟ استفاده ابزاری از انسان و تبدیلش به وسیلهای برای کسب درآمد و دیدهشدن بیشتر، نهایت این راهی است که الان در شروع آن هستیم. راهی که باید از روندگان و سازندگانش پرسید که آخرش به کجا ختم میشود؟
فضای بادکرده سلبریتیستی موجود در کشور ما، یکی از مهمترین دلایل تحقق چنین وضعیت استثنایی و میل به تمایزخواهی از طریق ثبت رکورد است و البته که این روزهای تلویزیون و برنامه عصر جدید در موردی خفیفتر از گینس، اسباب نمایشهای توهمی مبتنیبر سلبریتیپروری را فراهم کرده است. در این میان فرآیندی در تلویزیون قوت مییابد که بهراحتی انسان و همه متعلقاتش از جمله بدن و استعدادش را مصرف میکند تا در مسیری دیگر به پول تبدیل شود و گویا همهچیز باید ارتباطی با عنصر «پول» داشته باشد! مولفهای که مهمترین عنصر تمایزبخش در جهان کالایی-مصرفی-سرمایهداری است.