به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مردم ایران در حالی از رژیم پهلوی عبور و به جمهوری اسلامی «آری» گفتند که به دنبال عبور از فضای بسته دوران رضاخانی و حرکت به سمت نوعی مردم سالاری دینی مبتنی بر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بودند.
اصول قانون اساسی ایران از آرمانهای مدنی- اسلامی ملتی سخن میگوید که به دنبال ایجاد سازگاری میان آرمانهای دوران مدرن و اصول دین مبین اسلام بودند. بر این مبنا تمامی کارگزاران دولت به وسیله مردم انتخاب میشوند و باید در پیشگاه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی پاسخگو باشند.
در این مدل حکمرانی تمام حقوق مدنی همچون حق آزادی بیان، آزادی مطبوعات، فعالیت احزاب، آزادی برگزاری تجمع و درخواست تغییر قانون اساسی، به شرط مغایرت نداشتن با مبانی اسلام و غیر خشونت آمیز بودن، به رسمیت شناخته می شود و به حکم قانون دارای مشروعیت است.
در روزهای اخیر فیلمها و عکسهایی از شهرهای ایذه، مشهد، اصفهان و ... در رسانهها و فضای مجازی در حال انتشار است که نشان میدهد برخی افراد فرصتطلب با نفوذ میان معترضان به دنبال حمله به نیروهای انتظامی- امنیتی و از بین بردن فرصت گفتوگوی سازنده میان دولت و مردم هستند
بازگو کردن این اصول به معنای نبود نقط ضعف و کاستی در قوانین کشور نیست. جامعه ایرانی همانند تمام جوامع زنده و پویا پس از تغییر هر نسل نیازمند نغییرات اساسی، مطابق با عرف و شرع مقدس در حوزههای مختلف است. حال این وظیفه نهادهای مدنی مانند دانشگاهها، احزاب، تشکلهای مدنی-مذهبی، شخصیتهای علمی و ... است تا با روشهای مسالمتآمیز زمینه تغییر قوانین و تزریق خون تازه به پیکر کشور را فراهم کنند. به عبارت دیگر، نخبگان جامعه باید مسیر سخت اما مسئولانه تغییرات مدنی و صلح آمیز را ترویج کنند.
با گذشت دو ماه از فوت دختر سقزی به نظر میآید ناآرامیهای داخل ایران با تحریک برخی دولتها و سرویس های جاسوسی خارجی و همکاری برخی عناصر داخلی به تدریج رنگوبوی خشونت به خود گرفته و در حال حرکت به سمت فضای غیرمدنی «جنگ داخلی» است. در روزهای اخیر فیلمها و عکسهایی از شهرهای ایذه، مشهد، اصفهان و ... در رسانهها و فضای مجازی در حال انتشار است که نشان میدهد برخی افراد فرصتطلب با نفوذ میان معترضان به دنبال حمله به نیروهای انتظامی- امنیتی و از بین بردن فرصت گفتوگوی سازنده میان دولت و مردم هستند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که حافظه تاریخی مردم ایران وقایعی همچون سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و تلاش برخی گروهکها برای تجزیه ایران و ترور مقام های سیاسی را به عنوان واقعهای تلخ و عبرت آموز ثبت کرده است.
به وجود آمدن بن بست در مذاکرات رفع تحریم ها و شکست میانجیگریهای جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در وین موجب ایجاد وضعیت تعلیق در مناقشه هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و غرب شد. در چنین شرایطی هر یک از بازیگران میکوشند با حرکت دادن مهرهها نتیجه بازی را به نفع خود تمام کنند.
یکی از شگردهای معمول دموکراتها و متحدان اروپاییشان برای اعمال فشار به کشورهای غیر غربی استفاده از اهرمهای دموکراسی و حقوق بشر برای به آشوب کشاندن فضای داخلی کشورها، ایجاد فضا برای حمله به تأسیسات راهبردی و درنهایت اخذ امتیاز از دولت زیر فشار است. در حالی هر روز سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا از ناآرامیهای داخل ایران حمایت میکند که وزیران امور خارجه قطر، عمان و عراق از عجله واشنگتن برای بازگشت به برجام میگویند. به عبارت دیگر آمریکاییها با همراهی تلآویو، کلید پایان اعتراضات در ایران را تن دادن تهران به خواستههای کاخ سفید و بازگشت به برجام اعلام میکنند.
چند سال پیش هنگامی که ائتلاف سعودی در شکست دادن جنبش انصارالله ناکام ماند، محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی وعده کشاندن جنگ به داخل خیابانهای ایران داد. پس از بیان این وعده، ریاض اقدام به خرید رسانههای به اصطلاح مستقل مستقل همچون ایندیپندنت فارسی، افتتاح بخش فارسی در رسانههایی همچون العربیه و تأسیس اتاق عملیات روانی همچون ایران اینترنشنال کرد. گام بعدی در سال 2017 افتتاح مرکز مبارزه با تروریسم و افراط گرایی موسوم به «اعتدال» بود. این مرکز با هدف رصد حسابهای کاربری مجازی، حمله به مخالفان داخلی بن سلمان و هدف قرار دادن دشمنان پادشاهی سعودی مانند محور اخوانی و محور مقاومت تأسیس شد.
گام سوم پادشاهی سعودی فعال کردن گسلهای قومی- مذهبی در نقاط محروم و کمتر توسعه یافته همچون استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان بود. اعلام موجودیت، تسلیح و سازماندهی گروهکهایی همچون الاحوازیه، جیش الظلم و پژاک بدون حمایت مالی، رسانهای و تسلیحاتی بسیار سخت و حتی میتوان گفت غیر ممکن بود. ازهمینرو برخی کارشناسان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور مسئول خونهای ریخته شده را ریاض عنوان کردند و به پاسخگو کردن آل سعود در زمان و مکان مناسب قائل هستند.
ایران در منطقه ای از جهان واقع شده که اخبار جنگ، ترور، شورش، کودتا، جنگ داخلی و ... بخش لاینفکی از زیست روزمره آن است. داستان تکراری منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، روایت قدرتهای غربی برای سلطه آسان بر کشورهای منطقه، با فراهم کردن زمینه تضعیف قدرت مرکزی (با روشهای مختلفی همچون حمله نظامی، انقلاب، حمایت از گروههای تروریستی، جنگ داخلی و ...) و ایجاد نقاط زیر نفوذ است.
گام سوم پادشاهی سعودی فعال کردن گسلهای قومی- مذهبی در نقاط محروم و کمتر توسعه یافته همچون استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان و خوزستان بود
ابتدا صدای دموکراسی و حقوق بشر به گوش میرسد، سپس سایه جنگنده و بمبافکنهای ناتو آسمان منطقه را سیاه می کند و در نهایت شرکتهای چد ملیتی شروع به غارت منابع و فتح بازارهای تشنه بازسازی میکنند. شاید اگر روایت افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، لبنان، یمن، پاکستان و ... برای نوجوانان و جوانان به درستی بیان میشد، آن وقت به جای آرمانخواهی احساسی شاهد نوعی خردورزی مدنی بودیم.
موضوعات داخلی ایران تنها به دولت و ملت این جغرافیای سیاسی ارتباط دارد و نباید اجازه سوءاستفاده و مداخله قدرتهای خارجی در سرزمین مادریمان را بدهیم. بیشک مشکلات اقتصادی، تحقق نیافتن کامل اصل عدالت، شکاف بین نسلی، عقب ماندن کشور در برخی شاخصهای توسعه و ... سبب نارضایتی بسیاری از مردم و مسئولان شده است؛ اما آیا مسیر حل مشکلات کشور از دل اسلحه خارج میشود؟