به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دولت جو بایدن رقابت آمریکا و چین در غرب آسیا را به عنوان بازی با حاصل جمع صفر در نظر نمی گیرد که یک طرف آن به هزینه دیگری از مزایا بهره مند شود. با وجود این، پاسخ سنجیده به نفوذ چین می تواند تغییر کند و عواملی وجود دارد که می تواند سیاست آمریکا را به سمت رویارویی قدرت های بزرگ در منطقه بکشاند.
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین در دسامبر 2022 سفری سه روزه به عربستان داشت که شامل دیدار دوجانبه با مقام های سعودی، شرکت در نشست خلیج فارس و چین و نشست سران عرب و چین بود. پینگ و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان قرارداد همکاری بلندپروازانه ای امضا کردند که همکاری در زمینههای مالی، نوآوری، علم و فناوری، هوافضا، انرژی، زبان و فرهنگ را تضمین میکند. به دنبال آن، توافقات عالی مشابهی در هر دو اجلاس انجام شد که چین و شرکای غرب آسیای آن متعهد شدند همکاریها و روابط تجاری خود را به طور قابل توجهی گسترش دهند.
سخنگوی وزارت امور خارجه چین سفر رئیس جمهور کشورش را تاریخ ساز خواند و رسانه دولتی پکن این سفر را بزرگترین و عالی ترین اقدام دیپلماتیک چین با جهان عرب از زمان تأسیس جمهوری خلق چین توصیف کرد.
یکی از سخنگویان کاخ سفید در پاسخ به سؤالی درباره اهمیت دیدار رئیس جمهور چین به عربستان گفت: به نفوذ چین و تلاش آنها برای توسعه روابط در سراسر جهان توجه داریم
رهبران چین به طور فزاینده خواهان حفظ احترام متقابل در خارج از کشور هستند و استقبال از شی جین پینگ در عربستان غرور ملی را در داخل این کشور برانگیخت. با وجود این، تنها در داخل چین نبود که دیدار پینگ مورد توجه قرار گرفت. ناظران تحولات غرب آسیا سفر رئیس جمهور چین را نشانهای از تغییر جغرافیای سیاسی منطقه از سلطه آمریکا و آغاز روند چند قطبی شدن ارزیابی کرده اند.
در آمریکا، دیدار پینگ توجه رسانهها را جلب نکرد و به سختی در این رسانه ها بازتاب داشت. رسانه های آمریکایی هم زمان با این سفر بر روی موضوعاتی همچون مبادله زندانیان، ازجمله بسکتبالیست زن آمریکایی با تاجر روسی و پیامدهای نتیجه انتخابات میان دوره ای آمریکا متمرکز شدند.
یکی از سخنگویان کاخ سفید در پاسخ به سؤالی درباره اهمیت دیدار رئیس جمهور چین به عربستان گفت: به نفوذ چین و تلاش آنها برای توسعه روابط در سراسر جهان توجه داریم.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز به همین ترتیب محتاط بود و عنوان کرد، وظیفه آمریکا نیست درباره روابط دوجانبه میان عربستان و چین اظهار نظر کند، در حالی که واشنگتن یک طرف آن نیست. دولت بایدن هیچ کشوری را مجبور به انتخاب میان آمریکا و چین نمیکند، بلکه به دنبال این است به کشورها گزینههایی برای بهترین راه برای پیگیری منافع خود ارائه دهد.
بخشی از احتیاط آمریکا در سفر پینگ ممکن است نشان دهنده تمایل به افزایش ندادن اهمیت نفوذ چین در منطقه باشد. در دوران بایدن، رویکرد آمریکا در قبال عربستان نیز تغییر کرد و آن را کمتر به عنوان جایزه ای ارزش پیگیری و بیشتر به عنوان شریکی پیچیده که باید مدیریت شود، تلقی می کند.
آمریکا سخت تلاش کرده است از فعالیت چین در زمینههای خاص مانند زیرساختهای مخابراتی منطقهای و به دست آوردن کنترل بیشتر بر بنادر در آبراههای راهبردی جلوگیری کند. هرگونه تلاش چین برای محدود کردن دسترسی آمریکا به منطقه یا تضعیف نقش امنیتی سنتی آن موجب رویارویی خواهد شد. با وجود این، تاکنون نفوذ چین در منطقه جاه طلبی های آمریکا را تهدید نکرده است.
همان گونه که برت مکگورک، هماهنگکننده کاخ سفید در امور غرب آسیا عنوان کرد: تاکنون شاهد نوع خاص روابط میان چین و کشورهای خلیجفارس نیستیم که مانعی برای ایجاد آنچه در منطقه انجام میدهیم باشد.
گرچه به نظر میرسد طرز فکر کنونی در واشنگتن هرگونه پیشرفت چین در جهان را تهدیدی برای رهبری آمریکا میداند، اما دولت بایدن (دست کم به طور علنی) نگرانی مشابهی درباره نفوذ فزاینده چین در غرب آسیا ندارد و دلایل بالقوه متعددی برای نگران نبودنش دارد که عبارتند از؛
نخست، اینکه دولت بایدن موضعی جهانی اتخاذ کرده که به دنبال رقابت با چین برای نفوذ به وسیله ارائه پیشنهادهای جذاب تر به شرکای خود است، نه با اعمال فشار بر شرکای خود برای رویگردانی از چین.
حتی در حالی که بایدن بیشتر از مبارزه جهانی میان دموکراسی ها و حکومت های استبدادی برای نفوذ در قرن بیست و یکم صحبت می کند، او و اعضای دولتش نیز به طور مرتب از آمریکا و چین می خواهند رقابت بدون توسل به درگیری را ادامه دهند.
گرچه به نظر میرسد طرز فکر کنونی در واشنگتن هرگونه پیشرفت چین در جهان را تهدیدی برای رهبری آمریکا میداند، اما دولت بایدن نگرانی مشابهی درباره نفوذ فزاینده چین در غرب آسیا ندارد
دولت بایدن هیچ راه حل کوتاه مدتی برای رقابت آمریکا و چین متصور نیست. در عوض، سیاستگذاران آمریکایی از نیاز آمریکا به برتری بر چین در بلندمدت صحبت می کنند.
دوم، دولت بایدن درباره آنچه می تواند با عربستان سعودی به دست آورد، انتظارات کاهشی دارد. روابط آمریکا و عربستان سعودی در سال های اخیر سرد شده است. بایدن با دیدگاه های سخت در زمینه یمن و نقش ادعایی ولیعهد عربستان در قتل جمال خاشقجی، فعال مخالف سعودی وارد قدرت شده بود و بعداً در جریان سفری که در ژوئیه 2022 داشت، به دنبال تعامل مطلوب با رهبری سعودی بود.
تصمیم عربستان در اکتبر 2022 برای کاهش 2 میلیون بشکه نفت در روز در سهمیه تولید اوپک پلاس، سه ماه پس از سفر بایدن و یک ماه قبل از انتخابات میان دوره ای آمریکا، شکاف رو به رشد میان هر دو کشور را افزایش داد. در این شرایط، رهبران عربستان اگر تصور کنند گرم شدن روابط با چین اهرم فشاری در روابط آنها با آمریکا ایجاد می کند، دچار توهم خواهند شد.
سوم، اینکه هیچ خطر واقعی کوتاه مدتی وجود ندارد که چین نقش امنیتی آمریکا را در منطقه به چالش بکشد. واشنگتن مجموعه ای از پایگاه های نظامی را در سراسر منطقه اداره می کند و پکن در کنار تأسیسات نظامی فرانسوی، ایتالیایی، ژاپنی و آمریکایی در جیبوتی حضور نظامی دارد.
چین در حال افزایش صادرات دفاعی به منطقه است، اما حجم آن در مقایسه با صادرات تجهیزات و خدمات دفاعی آمریکا کمرنگ است. همچنین در حال افزایش حضور دریایی و رزمایش مشترک با عربستان و سایر کشورهای منطقه است، اما باز هم سطح حضور چین با سطوح حضور آمریکا قابل مقایسه نیست.
چهارم، اینکه آمریکا در حال دستیابی به فضای راهبردی بیشتری برای مانور در غرب آسیاست، در حالی که نیازهای چین بیشتر به منطقه مرتبط میشود. در سال 2021، 72 درصد از مصرف نفت خام چین وارداتی بود که تقریباً 50 درصد آن از غرب آسیا تأمین می شد. چین به طور فزاینده ای به جریان های امن انرژی از منطقه و حفظ دسترسی به وسیله بسیاری از تنگه ها ازجمله خلیج فارس، خلیج عمان، دریای سرخ، تنگه باب المندب، تنگه هرمز، تنگه مالاکا و دریای چین جنوبی که منابع انرژی این کشور باید در مسیر چین از آنها ترانزیت شود، وابسته است. چین اکنون بزرگترین واردکننده و آمریکا بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است.
پنجم، اینکه منافع حیاتی آمریکا و چین در غرب آسیا در تنش اساسی نیست. چین تعریف محدودی از منافع خود در منطقه دارد و به دنبال حفظ دسترسی بلامانع به انرژی و بازار، حفاظت از شهروندان خود در منطقه است و اطمینان حاصل می کند روابطش در منطقه تأثیر منفی بر نقش این کشور در جهان اسلام یا جهان در حال توسعه نگذارد.
برخلاف امریکا که در گذشته اولویت خود را ارتقای دموکراسی میدانست، چین هیچ جاهطلبی ایدئولوژیکی در منطقه ندارد. چین باید در منطقه به گونه ای سرمایه گذاری کند که تولید نفت را افزایش دهد یا توسعه انسانی را بهبود بخشد و از اهداف راهبردی خود حمایت کند.
هیچ کدام از این موارد به این معنی نیست که آمریکا درباره دستیابی چین به نفوذ راهبردی بیشتر در غرب آسیا خوش بین است. تاکنون آمریکا به اقدامات خاص چین پاسخ داده است و سیاستگذاران آمریکایی استدلال میکنند ظرفیت بیشتری برای اعمال نفوذ با ایجاد محدودیتها (به عنوان نمونه در زمینه فناوری و زیرساختهای حیاتی) خواهند داشت.
رویکرد دولت بایدن تحت تأثیر سیگنالهای تقاضا از بقیه کشورهای منطقه و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2024 خواهد بود. در نهایت، مسیر رقابت آمریکا و چین در غرب آسیا ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا چین به نفوذ خود ادامه می دهد یا خیر. تا زمانی که هر دو قدرت بزرگ منافع حیاتی خود را به شیوههای سازگار تصور کنند و منطقه از هر دو قدرت بزرگ برای کمکهای مکمل به امنیت و توسعه استقبال کند، خطر رویارویی مستقیم کم است.
اگر چین تصمیم بگیرد که وضعیت موجود دیگر قابل تحمل نیست، رویارویی آمریکا و چین در جاهای دیگر تشدید و به منطقه سرازیر شود، یا اگر کشورهای منطقه اولویتهای چین را به هزینه آمریکا ترجیح دهند، در این صورت ممکن است نیاز به بررسی مجدد خطرات رویارویی قدرت های بزرگ در منطقه باشد.