به گزارش «راهبرد معاصر»؛ هفته گذشته تام نایدز، سفیر آمریکا در اسرائیل در اظهاراتی بیان کرد، ایران تا زمانی که به سرکوب معترضان ادامه دهد و در ارائه کمک های نظامی به روسیه اصرار ورزد، رد مذاکره با ایران اجتناب ناپذیر است. اگر اظهارات این سفیر بیانگر موضع واشنگتن باشد، این یعنی آمریکا به طور مطلق مذاکرات با ایران را برای آینده قابل پیش بینی نادیده گرفته است. آمریکا با گره زدن مذاکرات به موضوعات دیگری که هیچ ارتباطی با برنامه هسته ای ندارد، استانداردی غیرممکن برای ازسرگیری مذاکرات تعیین می کند.
همیشه رفتاری از سوی دیگر کشورها وجود خواهد داشت که دولت آمریکا آن را غیرقابل قبول می داند. اگر این مستلزم خودداری از مذاکره در زمینه موضوعات دیگر باشد، هیچ شانس واقعی برای پیشرفت دیپلماتیک وجود ندارد. البته در این جا مهم نیست اعتراض واشنگتن به رفتار دولت ایران در سایر زمینه ها چقدر موجه باشد؛ اما مشروط کردن مذاکرات هسته ای به سایر رفتارها منطقی نیست. اگر دولت باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا از همین استاندارد استفاده می کرد، اصلاً توافق هسته ای وجود نداشت.
اگر ایران و آمریکا که به یکدیگر بی اعتماد هستند بتوانند بر سر موضوعی مورد رضایت دو طرف سازش کنند، باید موضوعات مهم را از بقیه روابط جدا کرد
در واقع یکی از اهداف اصلی خرابکاران توافق هسته ای در هشت سال گذشته این بود که موضوع هسته ای را به موضوعات غیرمرتبط ربط دهند تا این توافق برهم بخورد. هرچه موضوعات بیشتری با هم مرتبط شوند، برای هر یک از آنها آسانتر است که فرآیند را منفجر کند. به همین دلیل است مذاکرات اولیه هستهای منتهی به برجام به شدت بر موضوع هسته ای متمرکز بود، نه چیز دیگر؛ زیرا سایر موضوعات بهانه ای برای خروج از مذاکرات می شد.
نکته عجیب اینکه دولت بایدن بیشتر دو سال گذشته را صرف اصرار بر این کرد هیچ موضوع خارجی وارد مذاکرات نشود. آنها بارها درخواست های ایران را که به نظرشان بی ربط به موضوع هسته ای است، رد کردند. اکنون که مذاکرات اساساً رو به نابودی است، به نظر می آید دولت خوشحال است که موضوعات غیرضروری را به عنوان بهانه ای برای دست کشیدن از مذاکرات مطرح کند.
اگر ایران و آمریکا که به یکدیگر بی اعتماد هستند بتوانند بر سر موضوعی مورد رضایت دو طرف سازش کنند، باید موضوعات مهم را از بقیه روابط جدا کرد. برخی روابط میان دولت ها آنقدر تنش آمیز است که پیشرفت در موضوعی کار بسیار دشواری است. اگر آن موضوع از بقیه روابط جدا نباشد، هرگونه بحث منطقی با خصومت محض میان دو دولت مغلوب خواهد شد.
میان سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ میلادی پیشرفتی که آمریکا و ایران در زمینه هسته ای داشتند تا حدی به این دلیل به دست آمد که هر دو ترجیح دادند در دام دهه ها خصومت گرفتار نشوند و اجازه ندادند دیگر اختلافات عمده بر انعطاف پذیری آن ها در این موضوع تأثیر بگذارد.
اظهارات نایدز در زمینه مذاکرات درست لحظاتی پس از آن بیان شد که وی بار دیگر به حاضران در اسرائیل اطمینان داد آمریکا دست تل آویو را در رابطه با ایران نخواهد بست و از اسرائیل حمایت و پشتیبانی خواهد کرد. سفیر آمریکا عملاً حمایت بی قید و شرط از هر اقدامی را که اسرائیل انتخاب می کند، تکرار و در اقدام بعدی، مذاکرات با ایران را مرده اعلام و شرایط غیرواقعی برای احیای آن تعیین کرد.
همان گونه که تریتا پارسی از مؤسسه کوئینسی نوشت: به نظر می آید این مسیری است که تیم بایدن (شاید به طور سهوی) به موضع دیرینه اسرائیل برای تقابل نظامی با برنامه هسته ای ایران قدم برخواهد داشت. به نظر آشکار است دولت آمریکا عملاً هیچ کاری برای منصرف کردن اسرائیل از اقدام نظامی و نیز ازسرگیری مذاکرات هسته ای انجام نمی دهد؛ این در حالی است که دیپلماسی تنها چیزی است که می تواند به موضوع هسته ای پایان دهد.
میان سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ میلادی پیشرفتی که آمریکا و ایران در زمینه هسته ای داشتند تا حدی به این دلیل به دست آمد که هر دو ترجیح دادند در دام دهه ها خصومت گرفتار نشوند
اطمینان دادن مداوم به اسرائیل مبنی بر اینکه آمریکا در تمام مسیر پشت سر آنهاست، بیش از حد به نظر می آید و می تواند بی احتیاطی از سوی متحدان را تشویق کند که در گذشته مشکلات و چالش زیادی برای آمریکا ایجاد کرده بود. در شرایط کنونی عقلانی است به اسرائیل نشان دهیم واشنگتن از کاربرد زور در ایران حمایت نمی کند و همچنین اعلام اینکه مذاکرات مرده است، کار بسیار اشتباهی بود.
دولت بایدن میگوید خواهان راهحل دیپلماتیک برای موضوع هستهای است، اما مشکل اصلی اینکه نشان داده حاضر نیست حتی کوچکترین خطرهای سیاسی را برای دستیابی به راهحلی که میخواهد، انجام دهد. اگر قرار است آمریکا بتواند منافع خود را در دهه های آینده حفظ کند، باید شیوه پیچیده دیپلماسی با دولت های غیردوست را بیاموزد.