به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پس از قریب به یک دهه تخاصم و منازعه سیاسی میان کشورهای غرب آسیا، حال قطبهای منطقه سیاست تنشزدایی و مدیریت اختلافات را انتخاب کردند. عادیسازی روابط ایران و ترکیه با کشورهای بلوک محافظهکار عرب (سعودی، امارات و مصر) نشان دهنده آغاز دورانی جدید در معادلات سیاسی- امنیتی جهان اسلام است. در چنین دورانی قدرتگیری مجدد بنیامین نتانیاهو و راستگرایان در تلآویو موجب در دستور کار قرار گرفتن طرحهای توسعهطلبانهای همچون یهودی سازی قدس اشغالی با تصرف زمینهای اعراب ساکن کرانه باختری شده است.
با توجه به روند صعودی این سیاست و مهار نشدن این رژیم از سوی قدرتهای فرامنطقهای، ضرورت اتحاد و اتخاذ موضع واحد از سوی جهان اسلام برابر تلآویو بیش از پیش احساس میشود.
مطالعه روند مواضع سیاسی نتانیاهو در قبال موضوع «پایتخت رژیم صهیونیستی»، طرح دو دولتی و شهرکسازیها در کرانه باختری نشان دهنده مواضع افراطی وی بدون توجه به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل متحد، خواست افکار عمومی جامعه جهانی و حقوق فلسطینیان است. با اتحاد «بیبی» با عناصر افراطی همچون بن گویر، سیاستهای تهاجمی نتانیاهو رنگوبوی تازهای به خود گرفته و به راهبرد نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی در برخورد با اعراب ساکن کرانه باختری بدل شده است.
افزایش تنشها در بیت المقدس میتواند سبب ورود جنبش های مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جهاد اسلامی به مناقشه برای مقابله با تجاوزات صهیونیستها شود
در این راستا در جدیدترین دور از تجاوزات رژیم صهیونیستی، نظامیان این رژیم به نابلس حمله و 11 فلسطینی را شهید کردند. همچنین لغو قانون موسم به «جدایی» کنست (مجلس رژیم صهیونیستی) به صهیونیستها اجازه میدهد به شهرکهای تخلیه شده در سال 2005 در شمال کرانه باختری و نواز غره بازگردند.
تداوم این روند مقدمهای برای افزایش اعتراضات در سرزمینهای اشغالی و شکلگیری «انتفاضه سوم» خواهد بود. همچنین افزایش تنشها در بیت المقدس میتواند سبب ورود جنبش های مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و جهاد اسلامی به مناقشه برای مقابله با تجاوزات صهیونیستها شود. در صورت تحقق این سناریو ملتهای مسلمان در سراسر جهان ساکت نخواهند ماند و قطعاً نسبت به حوادث فلسطین واکنش نشان خواهند داد.
در شرایطی که امروز مواضع کشورهای اسلامی بسیار به یکدیگر نزدیک شده است و دیگر تنش قابل توجهی در جهان اسلام وجود دارد، بهترین فرصت برای ایجاد کمپین فشار بر صهیونیستها برای تغییر سیاستهای نژادپرستانه آنها در فلسطین اشغالی فراهم آمده است.
در کنار هم قرار گرفتن ظرفیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای کشورهایی همچون جمهوری اسلامی ایران، سعودی، ترکیه، قطر، پاکستان، مصر و ... میتواند علاوه بر ایجاد وضعیت انزوای سیاسی برای اشغالگران صهیونیست، پروژه عادیسازی روابط با کشورهای عربی را با اخلال مواجه کند و سبب توقف آن شود. البته برای شکلگیری چنین اتحادی لازم است در ابتدا موضوعات و اختلافات باقی مانده در جهان اسلامی همچون پرونده یمن، سوریه، لبنان و عراق حلوفصل و به این وسیله فضا برای دخالت صهیونیستها در امور داخلی جهان اسلام مسدود شود.
شاید هیچ زمانی به اندازه امروز رژیم صهیونیستی درگیر بحران منطقهای و بینالمللی نبوده است. موضوعاتی همچون اختلاف میان قوه مجریه و قوه قضائیه، افزایش شکاف سکولار- مذهبی، سلسله اعتراضات خیابانی، اوج گیری تنشها میان عربها با صهیونیست ها و ... نشان دهنده فضای سیاسی شکننده داخل فلسطین اشغالی است.
سیاست خارجی این رژیم نیز وضعیت متفاوتی ندارد. پس از تشدید جنگ سرد میان واشنگتن و پکن و آغاز بحران اوکراین، صهیونیستها دیگر مانند قبل نمیتوانند سیاست گسترش همزمان روابط با بلوکهای قدرت را دنبال کنند. آنها سرانجام در پرونده اوکراین مجبور به انتخاب میان مسکو و کی یف خواهند شد و این موضوع میتواند تأثیر مستقیمی بر روی آینده و حیات سیاسی این رژیم برجای بگذارد.
اگر آنها گزینه انتقال تجهیزات آفندی- پدافندی برا ی تجهیز ارتش اوکراین را انتخاب کنند؛ آنگاه علاوه بر افزایش کارایی سامانههای پدافندی روسیه در سوریه، دست مقاومت در بلندیهای جولان برای اقدام علیه رژیم صهیونیستی و بازپسگیری مناطق اشغالی بازتر خواهد شد.
پس از تشدید جنگ سرد میان واشنگتن و پکن و آغاز بحران اوکراین، صهیونیستها دیگر مانند قبل نمیتوانند سیاست گسترش همزمان روابط با بلوکهای قدرت را دنبال کنند
فهم محیط جدید منطقهای- بینالمللی این فرصت را برای کشورهای مسلمان منطقه فراهم خواهد کرد با تضعیف رژیم صهیونیستی بر ژئوپلیتیک منطقه راهبردی دریای سرخ و کانال سوئز در حوزه مدیترانه شرقی مسلط شوند و بتوانند نقش پر رنگتری در ابر طرحهایی همچون جاده ابریشم چین ایفا کنند. در سوی مقابل، هرگونه شکلگیری ائتلاف نظامی- اقتصادی میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی میتواند زمینه صفآرایی بلوکهای منطقهای را در برابر یکدیگر و شعلهور شدن آتش جنگ فراهم کند.
تغییر در نظم جهانی سبب ایجاد تحولات معناداری در منطقه غرب آسیا شده است. پس از یک دوره تنش طولانی میان قدرتهای منطقهای حال این فرصت فراهم آمده تا کشورهای اسلامی به دور از رقابتهای ژئوپلیتیکی یا نزاع بر سر منافع کوتاه مدت، چشم به قبله نخست مسلمانان در آستانه حوزه مدیترانه بدوزند.
حمایت از آرمان فلسطین و مقاومت در برابر تجاوزات صهیونیستها سبب مهار رژیم صهیونیستی و افزایش امنیت کشورهای منطقه خواهد شد. دست اندازی صهیونیست ها به خاک بلندیهای جولان سوریه، کرانه باختری رود اردن و صحرای سینا مصر نشان دهنده طمع آنها به خاک کشورهای منطقه است. برهمین اساس لزوم اتحاد میان کشورهای مسلمان منطقه برابر طرحهایی همچون یهودی سازی قدس یا افزایش تعداد شهرکهای صهیونیستنشین بیش از پیش احساس میشود.