به گزارش راهبرد معاصر؛ آمریکا به بهانه ایجاد امنیت به ویژه امنیت تجاری در آبهای منطقه خلیج فارس به عنوان ائتلاف نظامی بود، ائتلافی که با پیشنهاد آمریکا و همراهی نکردن کشورها حتی اروپایی ها همراه شد تا جایی که برخی رسانه های آمریکایی هم عنوان ائتلاف یک نفره بر آن نهادند؛ حال آنکه دلیل اصلی آمریکا از چنین پیشنهادی آن هم در خلیج فارس بیشتر در تنگه هرمز چه بود و چرا با استقبال همراه نشد، موضوعی است که ما را پای تحلیل های «سعدالله زارعی»، تحلیلگر بین المللی مسائل سیاسی نشانده است.
* جناب زارعی ! پیشنهاد ائتلاف نظامی آمریکا در آبهای منطقه ای خلیج فارس با موفقیت همراه نبود و کشورهای منطقه استقبالی از آن نکرده و با آمریکا همراه نشدند؛ علت این شکست را در چه می دانید و چرا اصولا آمریکا چنین پیشنهادی داده بود؟ و چرا کشورهای مختلف منطقه و حتی متحدان وی این امر را دنبال و همراهی نکردند؟
نشریه آمریکایی پولیتیکو چند روز قبل در یادداشتی نوشت که ائتلاف یک نفره و اشاره کرد به اینکه هیچ کشوری در اروپا و غیر اروپا حاضر نشده کنار آمریکا قرار بگیرد و مهمتر این است که شاید خود آمریکایی ها هم در ارائه این پیشنهاد در جلسه بروکسل جدی نبودند و همه حرفشان این بود که حرف و پیشنهاد و طرح آمریکا در این زمینه مبهم است. خود آمریکایی ها هم به صراحت اعلام کردند که از آنجا که ما کمترین میزان صادرات نفت از تنگه هرمز را داریم و در اینجا این چینی ها هستند که 90 درصد نفت شان را در از تنگه هرمز می برند ویا این ژاپنی ها هستند که 70 درصد نفتشان را از تنگه هرمز می برند و این اروپایی ها هستند که 30 درصد از نیازهایشان از تنکه هرمز تامین می شود بنابراین آنها بایستی در این ائتلاف محور باشند و هزینه ها را هم اینها باید بپردازند.
این موضوع نشان داد که خود آمریکایی ها هم در این قضیه چندان جدیتی ندارند و امیدی هم وجود ندارد که حتی اگر اینها کنار هم هم قرار می گرفتند، قادر نبودند باز هم صحنه را در تنگه هرمز و آب های خلیج فارس مدیریت کنند. یک مثال خیلی مهم در این زمینه مسئله افغانستان است ببینید جنگیدن روی زمین خیلی راحت تر از جنگیدن روی دریا است و آمریکایی ها، انگلیسی ها، فرانسوی ها، کانادایی ها، کشورهایی مانند هلند، اسپانیا، ژاپن وکره و بسیاری حتی از کشورهای مسلمان آمدند کنار آمریکا در صحنه افغانستان در سال 2000 و یک ائتلافی موسوم به ایساف تشکیل شد که این ائتلاف قرار بود بعد از اسقاط طالبان امنیت را به وجود بیاورند و حداقل خود نیروهایی که ائتلاف کرده بودند در وضعیت امنیتی قرار داشته باشند.
امروز از آن زمانی که آنها وارد شدند و این ائتلاف را تشکیل دادند دست کم 19 سال می گذرد و نخست آنکه ائتلاف ایساف کاملا از هم پاشیده و جز یک تعدادی نیروی آمریکایی و تعدادی هم نیروی انگلیسی در آن باقی نمانده اند به عبارتی دیگر ائتلافی وجود ندارد و همین الان هم طالبان لااقل بر 60 درصد خاک افغانستان سیطره دارد و این سیطره در این 19 سال به وجود آمده است. بنا براین با یک چنین تجربه شکست خورده ای از ائتلاف، آمریکایی ها نمی توانند طرح مشابهی را به صحنه بیاورند و حال آنکه ائتلاف علیه گروه غیر مشروعی مانند طالبان چندان پیچیده نیست و غلبه بر گروه کم شمار و دارای ظرفیت های محدودی چون طالبان چندان دشوار نیست اما وقتی در مواجهه با جمهوری اسلامی قرار می گیرند صحنه از هر لحاظ کاملا تفاوت می کند. اولا اینجا بحث دریا و نبرد دریایی وجود دارد چنانچه نبرد دریایی بسیار سخت تراز نبرد زمینی است و در نبرد دریایی ما امکانات بزرگی داریم و حدود 2500 کیلومتر ساحل ما در شمال خلیج فارس و در دریای عمان برای ما موقعیت های ویژه ای ایجاد می کند و در ثانی اصلا امکان ائتلاف در عمل وجود ندارد و ائتلافی که بتواند پیروزی به دست بیاورد در حد صفر است.
* فارغ از تمام موانعی که برسر راه این ائتلاف وجود داشته و انجام نشد و به عبارتی با شکست مواجه شد آیا خود ایران می تواند با همکاری کشورهای همسایه مانند روسیه و چین که ارتباط بیشتری به لحاظ سیاسی و امنیتی با هم دارند ، ابتکار عمل را در دست گرفته و برای امنیت آبهای منطقه ای و سرزمینی ائتلافی ایجاد کند؟ آیا این امر از منظر حقوق بین الملل اشکالی ایجاد نمی کند؟
من اینطور به نظرم می آید که الان فضای بسیار خوبی فراهم شده که ما با تک تک کشورها عرب جنوب خلیج فارس وارد گفتگو شویم و به آنها یادآور شویم که تجربه گذشته و عقل و منطق ایجاب می کند که ما بنشینیم در خصوص منطقه به یک توافقاتی برسیم چرا که امنیت منطقه امنیت ما است و ما به عنوان جمهوری اسلامی علاقه ای به تهدید امنیت کشورهای برادر عرب خودمان نداریم و یادآوری کنیم که ما در طول این 40 سال بسیاری از رفتارهای سوء کشورهای عربی جنوب را نادیده گرفتیم .
در جنگ 8 ساله که کویتی ها جزایر وربه و بومیان را به صدام داده بودند و این شرکت مستقیم کویت در جنگ علیه ایران بود، ایران واقعا هیچ کاری تلافی جویانه ای حتی تا بعدها و تا الان هم انجام نداده است یا مثلا کاری که صعودی ها علیه حجاج ما کردند و بیش از 470 نفر حاجی ما در سال 1394 به شهادت رسیدند و ایران کاملا صبوری به خرج داد؛ مشارکت صعودی ها در توطئه های ضد امنیتی علیه ما در مرز های جنوب شرقی ایران و در مرز جنوب غربی ایران کاملا توسط ایران نادیده گرفته شده است، بایستی اینها را یادآوری کرد و بعد بگوییم خب! حالا که شما می دانید پاسخ ندادن ما از ضعف نبوده اینکه ما جواب آمریکا را دادیم و جواب شما را ندادیم نشان می دهد که جواب ندادن ما از ضعف نبوده بلکه بر مبنای ملاحظاتی بوده که ما داریم و این ملاحظات هنوز هم وجود دارد؛ به نظرم با بیان روشنی که ترکیبی از قاطعیت و عقلانیت است ما می توانیم وارد گفتگو با کشورهای عربی بشویم و در واقع یک روابط تازه ای در میان خودمان تعریف کنیم و الان بهترین زمان این است و آمادگی خوبی هم در سطح منطقه برای این مسئله وجود دارد.
* یعنی با این گفتگوها به سمت ائتلاف های منطقه ای دو یا چند جانبه قدم برداریم؟
ببینید ما نیاز به ائتلاف نداریم ما باید گفتگوهای دوجانبه با کشورهای جنوب را فعال کنیم و توافقات دوجانبه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بین همدیگر داشته باشیم و جمع اینها خود به خود یک مفهوم ائتلاف را می آورد ولی از آنجایی که این کشورها در متن خودشان یک ائتلاف هایی مانند شورای همکاری یا اتحادیه عرب دارند ممکن است پاسخ به ائتلاف ندهند ولی پاسخ به همکاری های دوجانبه قطعا می دهند لذا پیشنهاد من ائتلاف منطقه یا نیست بلکه فعالسازی روابط دوجانبه با همه کشورهای جنوب است که وقت آن فرارسیده است.
*فرمودید شرایط مساعدی برای این روابط با کشورهای عرب منطقه در حال حاضر ایجاد شده است؛ توضیح بیشتری در این خصوص می دهید؟
الان شرایط این است که ما در قضایای منطقه ای پیروز شده ایم و این در حالی است که جواب بسیاری از جسارت های کشورهای منطقه را نداده ایم و ضعف آمریکا بر اینها الان روشن شده و اینکه با آویزان شدن به قدرت های بین المللی نمی توانند امنیت برقرار کنند این هم روشن شده است که با جنگ نمی توان در منطقه به اهداف رسید هم روشن شده است و اینها فاکتورهایی است که می توانند در مذاکرات دوجانبه مورد استفاده دیپلمات های ما برای فعالسازی روابط دوجانبه با این کشورها قرار گیرد.