به گزارش راهبرد معاصر ، مدافع تیم ملی با سودای لژیونر شدن اولین بازیکنی بود که جداییاش از استقلال در پایان لیگ هجدهم را اعلام کرد و با شور و شوق زیادی که چشمی برای حضور در لیگهای خارجی نشان میداد تصور میشد خیلی سریع تیم آیندهاش را انتخاب کند. اولین پیشنهادش هم از لیگ ستارگان قطر رسید اما با وجود مذاکرات اولیه با باشگاه الاهلی که خوب و مثبت پیش میرفت توافقی حاصل نشد و چشمی و مدیر برنامههایش اعلام کردند اولویتشان لیگهای اروپایی است.
اما پیشنهادهای تیمهای ترکیهای، روسی، بلژیکی، آلمانی و اسپانیایی هم بنا به دلایل متعدد و متفاوت به عقد قرارداد منجر نشد تا اینکه صحبت حضور چشمی در لیگ برتر و باشگاههای تراکتور، سپاهان و استقلال جدی شد و با هر سه باشگاه هم مذاکراتی صورت گرفت. با اینکه تصور میشد چشمی هر چه زودتر یکی از این سه تیم را انتخاب کند و تمریناتش را از سر بگیرد اما کماکان مدیر برنامه او تاکید داشت که او پیشنهاد خوب خارجی دارد و باید بررسی شود.
حالا مشخص نیست اگر پیشنهادهای خارجی این اندازه خوب بودهاند چرا چشمی به یکی از آنها برای ادامه فوتبالش پاسخ نداده و دوباره به ایران برگشته است؟ حال که او لیگ برتر ایران را برای ادامه فوتبالش انتخاب کرده چرا این همه وسواس به خرج میدهد و چندین روز را برای یک توافق تلف میکند و هنوز هم بر سر مدت قراردادش با استقلال چانه میزند؟ شاید اصلا زیبنده باشگاه استقلال نباشد که پای میز مذاکره با بازیکنی بنشیند که دورهایش را زده و حالا دوباره به نقطه اول برگشته آن هم با کلی شرط و شروط. در واقع این باشگاه است که باید برای بازیکنی که از تیم رفته و حالا دوباره سر جای اولش برگشته شرط و شروط بگذارد نه اینکه یک باشگاه معطل تعیین مدت قرارداد یک بازیکن و مشغول چانهزنی با او باشد.
فرقی هم نمیکند این بازیکن لیونل مسی و رونالدو باشد یا چشمی و جهانبخش و سیدجلال حسینی. فارغ از اینکه چشمی با استقلال توافق کند یا نه در اصل موضوع که زیر سوال رفتن جایگاه باشگاهها و مدیران آنهاست تفاوتی ایجاد نمیکند. شاید اگر باشگاهها مدیریت باثبات و حرفهای داشتند و به صورت خصوصی اداره میشدند ما کمتر شاهد چنین رفتارهای غیرحرفهای بودیم و همه چیز سر جای خودش بود.
منبع : آخرین اخبار