
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ اوایل نوامبر رسانههای صهیونیستی و غربی ادعا کردند، سازمانهای اطلاعاتی آنچه را که آنها «سوءقصد علیه سفیر رژیم صهیونیستی در مکزیک» توصیف میکردند، خنثی کردند و فردی را که ادعا میشود ایرانی است، به دست داشتن در توطئه متهم کردند. طبق روایت ادعایی صهیونیستی، این فرد با گذرنامه جعلی وارد مکزیکوسیتی شد و قبل از دستگیری در عملیات اطلاعاتی مشترک میان واشنگتن و تلآویو با هماهنگی مقام های امنیتی مکزیک، شروع به زیر نظر گرفتن حرکات و محل اقامت سفیر کرد.
متهم کردن ایران به دست داشتن در حادثه نشان دهنده تلاش عمدی رژیم صهیونیستی در قالب روایتی جدید، برای بازگرداندن ایران به خط مقدم تهدید جهانی است
با وجود این، مقام های امنیتی مکزیک به سرعت هرگونه اطلاع یا دخالت در چنین موضوعی را تکذیب کردند. سفارت ایران در مکزیک این ماجرا را یکی دیگر از داستانهای ساختگی رژیم صهیونیستی با هدف خدشهدار کردن وجهه ایران در جهان و منحرف کردن توجه از جنایات روزانه رژیم صهیونیستی در غزه توصیف کرد.
این روایت ساختگی و مشکوک صهیونیستی در بحبوحه افزایش تنشهای رسانهای و سیاسی میان تهران و تلآویو پدیدار شد و سؤالاتی را درباره اینکه چه کسی بیشترین سود را از ترویج چنین دروغهایی میبرد مطرح کرد. علاوه بر این، اتهام ادعایی رژیم صهیونیستی علیه ایران را نمیتوان از بستر افزایش تنشهای منطقهای پس از جنگ غزه و نیز تمایل تلآویو به بازتولید روایت تهدید ایران که مدتهاست برای توجیه جنایاتش و جلب حمایت غرب از آن استفاده میکند، جدا دانست.
متهم کردن ایران به دست داشتن در حادثه در اوج دغدغه منطقه نسبت به پیامدهای تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و پس از حملات مداوم این رژیم به خاک لبنان، سوریه و فلسطین، نشان دهنده تلاش عمدی رژیم صهیونیستی در قالب روایتی جدید، برای بازگرداندن ایران به خط مقدم تهدید جهانی است. این روایت جعلی، ادامه ماشین تجاوز، تسلیحات و باجگیری سیاسی را توجیه میکند. به خوبی مشخص است موساد از نظر تاریخی چنین رویدادهایی را جعل کرده و به آن اجازه داده است به بهانه واهی «دفاع از خود»، اقدامات تهاجمی اش را مشروعیت بخشد.
این نخستین باری نیست که نیروهای اشغالگر به چنین ادعاها و ترفندهایی متوسل میشوند. از دهه 1960 میلادی تل آویو بمبگذاریها و ترورهایی را در کشورهای خارجی انجام داده است که خود آنها را سازماندهی کرده و سپس به فلسطینیان یا جنبشهای چپگرای عرب مخالف خود نسبت داده بود. سال 1954 میلادی مأموران صهیونیست ماجرای لاون را در مصر انجام دادند و تأسیسات آمریکایی و انگلیسی را برای خرابکاری در روابط قاهره با آن کشورها بمباران کردند و سپس تقصیر را به گردن جنبشهای ملیگرای مصری انداختند. در مراحل بعدی، چندین هسته صهیونیست کنیسهها و رستورانهای یهودی را در اروپا و لبنان بمبگذاری و برخی گروههای فلسطینی را متهم کردند تا بهانهای برای ترور یا آزار و اذیت بینالمللی آنها ایجاد کنند. همچنین باید سلسله بمبگذاریها در بغداد سالهای 1950-1951 میلادی که مؤسسات یهودی را هدف قرار داد، بیان کرد.
منابع متعددی نشان دادهاند مأموران صهیونیست، تحت نظارت موساد، در پشت پرده بودند تا یهودیان را بترسانند و آنها را به مهاجرت به سرزمین های اشغالی سوق دهند. این سیاستی مداوم است که رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده؛ یعنی جعل رویداد و سپس تبلیغ آن به عنوان واقعیتی انکارناپذیر در رسانههای غربی، که سپس آن را از نظر سیاسی و امنیتی به نفع اشغالگران بزرگنمایی میکنند.
آنچه شاید سوءظنهای قوی پیرامون ترور ادعایی در مکزیک را تقویت میکند، اینکه رژیم صهیونیستی هر زمان که خود را در مواجهه با مخمصه سیاسی یا بحران اخلاقی میبیند، پیوسته به چنین ادعاهایی متوسل شده است. به عنوان نمونه، سال ۲۰۱۲ میلادی تهران را بدون هیچ مدرک قطعی به بمبگذاری در اتوبوس حامل گردشگران صهیونیست در بلغارستان متهم و به طور مشابه، سال ۲۰۱۸ میلادی اتهاماتی را علیه حزبالله مبنی بر آمادهسازی حملات در قبرس مطرح کرد که بعداً ثابت شد چیزی جز اغراق در خدمت اهداف بازدارندگی رسانهای نبوده است. امروز، این داستان جدید در لحظه حساس سیاسی مطرح میشود، زیرا رژیم صهیونیستی تلاش میکند ابراز همدردی غربیها را جلب و روایت خود را از قربانی تهدید شدن، پس از آنکه تصویر کلی رژیم اشغالگر به وسیله جنایات نسلکشی در غزه خدشهدار شد، احیا کند.
حقیقت انکارناپذیر اینکه دروغ جدید را نمیتوان از سازوکار فریب ایدئولوژیکی که رژیم جعلی صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم بر مبنای آن تأسیس شد، جدا کرد. در آن زمان، رژیم صهیونیستی فاجعه هولوکاست را به پروژه ای سیاسی و اقتصادی تبدیل کرد که وجدان جهانی را جریحهدار میکند و قدرتهای بزرگ، بهویژه آلمان را که تا به امروز به پرداخت غرامت و کمکهای سالانه ثابت به تلآویو ادامه میدهد، تهدید میکند. باید درک کرد، رژیم انگلی اشغالگر تنها میتواند با روایت قربانی هدفمند بودن تداوم یابد.
در عین حال، سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی خود را به جعل وقایع علیه دشمنانشان محدود نکردند، بلکه گاهی اوقات حتی قربانیانی را از درون صفوف خود و میان مردم جعل کردند تا همدردی بینالمللی را جلب کنند. سالهای اخیر، پژوهشگران ترورهای داخلی را کشف کردهاند که موساد در آنها دخیل بوده و شخصیتهای برجسته صهیونیست را هدف قرار داده است. این ترورها به عنوان ترورهایی که به طور مستقیم به وسیله نیروهای فلسطینی هدف قرار گرفتند، تبلیغ میشدند، همانطور که در تعدادی از عملیات های دهههای 1970 و 1980 میلادی اتفاق افتاد، زمانی که رژیم صهیونیستی به دنبال توجیه جنگ خود علیه سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان و اردن بود.
حقیقت انکارناپذیر اینکه دروغ جدید را نمیتوان از سازوکار فریب ایدئولوژیکی که رژیم جعلی صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم بر مبنای آن تأسیس شد، جدا کرد
در واقع، این الگو هیچ تفاوتی با رویکرد رسانههای آمریکایی ندارد، که اشغالگران با آن هر اتهامی را علیه تهران مطرح و هماهنگ میکنند. آمریکا پیش تر ادعا کرده بود ایران برای ترور مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق و جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق توطئه کرده است (اتهاماتی که در برابر هیچ تحقیق قضایی یا بینالمللی مقاومت نکرد، اما در آن زمان به اهداف سیاسی خود برای توجیه سیاست تحریمها و افزایش تنشها به کار رفت). امروز، همان سناریو با جزئیات جدید با متهم کردن ایران به توطئه برای ترور سفیر رژیم صهیونیستی در مکزیک، بدون اینکه هیچ یک از طرف ها حتی یک مدرک برای تأیید ادعا ارائه دهند، در حال تکرار است.
این روش دروغپراکنی رسانهای و سیاسی کاملاً شناخته و افشا شده است و چیزی جز امتداد آشکار مکتب فریب و دستکاری رژیم صهیونیستی نیست، جایی که دروغ به ابزاری راهبردی برای ایجاد ترس، بسیج مردم و خرید زمان تبدیل میشود. متهم کردن ایران به تلاش برای ترور سفیر رژیم صهیونیستی در مکزیک صرفاً بخش دیگری از مجموعه دروغهایی است که برای توجیه وجود رژیم اشغالگر و حمایت مداوم غرب از آن استفاده میشود، همانطور که پیش تر قتل عامهای خود در دیر یاسین، قانا، مدرسه بحرالبقر، غزه و ... را به عنوان «دفاع از خود» توجیه کردند.
از نظر منطقی، روایت رسمی رژیم صهیونیستی را نمیتوان بدون بررسی دقیق شواهد و شرایط، به طور صوری پذیرفت. تاریخ معاصر نمونههای عینی را نشان میدهد که سازمانهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی (موساد، شین بت و امان) روشهای فریبنده متعددی را اتخاذ کردهاند که گاهی اوقات شامل هدف قرار دادن مکانها و افراد در کشورهای دیگر و انتقاد از اشخاص ثالث برای ایجاد روایتهای گمراهکننده درباره مسئولیت واقعی حملات میشود. این موضوع شکنندگی اتهامات مبتنی بر اطلاعات نادرست را برجسته میکند. نمونههای تاریخی زیادی از این دست وجود دارند که از افراد مربوطه میخواهد در پذیرش هر روایت صهیونیستی محتاط باشند و قبل از تکیه بر شواهد فنی و مستند برای توجیه هرگونه اتهام یا اقدام سیاسی و نظامی که اغلب نادرست است، آن را تأیید نکنند.
رژیم صهیونیستی میداند جنگ علیه ایران نه تنها نظامی یا اطلاعاتی است، بلکه رسانهای نیز هست. در حالی که پوشش اخلاقی پیرامون رژیم اشغالگر زیر بار جنایاتش در فلسطین فرو میریزد، تلآویو به روایتی جدید نیاز دارد تا افکار عمومی را با جزئیاتش منحرف و تهدید فرضی ناشی از تهران را از نو تعریف کند. با وجود این، چیزی که از درک آن عاجز مانده است، اینکه جهان امروز بسیار تیزبینتر از آن است که داستانی را که در دفاتر موساد و سیا ساخته و پرداخته شده است، باور کند؛ داستانی که قبل از یافتن هرگونه اعتباری در خیابانهای مکزیکوسیتی و جهان آزاد، فرو ریخت.