به گزارش راهبرد معاصر؛ پرسش های سه گانه حجاریان مبنی بر چگونگی واکنش جریان اصلاح طلب در قبال انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی تا کنون با پاسخ های عدیده ای از سوی شماری از فعالان اصلاح طلب همراه بوده است.
سعید حجاریان تئورسین جریان اصلاحات در ابتدای هفته و در یادداشتی با عنوان «امکان یا امتناع سیاستورزی در ایران»، ضمن تشریح وضعیت سیاسی کشور در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی، ۳ پرسش اساسی را پیش کشید که به باور او، اصلاحطلبان باید به آن پاسخ دهند. پرسش از اینکه اولا آیا امکان سیاستورزی در ایران امروز میسر است، ثانیا آیا در این حال و اوضاع میتوان به امکان تحقق اصلاحات امید داشت و ثالثا آیا در این شرایط، برگزاری انتخابات مطلوب و آزاد در ایران امکانپذیر است یا خیر.
در جدیدترین واکنش به این سوال ها، آذر منصوری عضو پیشین حزب منحله مشارکت و قائم مقام کنونی حزب اتحاد ملت مبادرت به نوشتن یادداشتی در روزنامه اعتماد نموده است.
عضو هیاترییسه شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان یا همان جبهه اصلاحطلبان ایران در این نوشتار می نویسد: «معتقدم دوران مبارزات قهرآمیز و انقلابیگریهای براندازانه به سر آمده است و آنها که همچنان بر این باور خود را کنشگر میدانند درک واقعبینانهای از این مقتضیات جدید ندارند. این تغییرات باعث شده است که روشهای مبارزه سیاسی علنی و قانونی و پارلمانی به عنوان ممکنترین راه دستیابی به دموکراسی و توسعه و صلح توسط غالب نیروهای سیاسی دموکراسیخواه برگزیده شود.»
منصوری ادامه می دهد: « ثبات سیاسی درازمدت کشورها به معنای تغییر و جابهجایی مسالمتآمیز قدرت است؛ ثباتی که فقط و فقط از طریق قانونمند شدن جامعه و دولت و تامین حقوق و آزادیهای اساسی مردم و تحقق حاکمیت ملت، یعنی مشارکت واقعی و عملی آنها در حکومتها امکانپذیر است. هر قدر این آزادیها نهادینهتر بشود و امکان مشارکت مردم در نظامهای مستقر بیشتر باشد، ثبات سیاسی بیشتر و شانس برنامهریزی درازمدت و موفقیت در امر توسعه اقتصادی و اجتماعی هم بیشتر خواهد شد.»
قائم مقام حزب اتحاد ملت در پاسخ به پرسش های سه گانه حجاریان می نویسد: «بستگی مستقیم به داشتن راهبرد روشن و مشخص از جانب اصلاحطلبان دارد؛ راهبردی که از یکسو بتواند مخاطرات پیش رو را از کشور دور و ازسوی دیگر مسیر دموکراسیخواهی و صلح و توسعه را فراهمتر کند. آنچه روشن است اینکه هیچ بدیلی برای اصلاحات و اصلاحطلبی برای آنکه بتواند این دو را به موازات هم به پیش ببرد و تداوم ببخشد وجود ندارد.
نه میتوان اصلاحات دموکراتیک در ساختار حقیقی و حقوقی قدرت را رها کرد و نه اینکه نسبت به مخاطراتی که تهدیدکننده امنیت ملی کشور است، بیتفاوت بود. این دو در تلازم جدی با یکدیگرند. اصلاحطلبان مسیر بسیار سخت و دشواری را پیش رو دارند.»
وی در پایان می نویسد که فضای حاکم بر کشور موجب بروز دو نوع جریان اصلاح طلبی یا به تعبیر خودش "شبه اصلاح طلبی" شده است:
۱. شبهاصلاحطلبانی که حضور در قدرت هم برایشان اصل است و هم هدف. طبیعی است وجود چنین افرادی بهطور مستقیم چهرهای فاقد اثرگذاری، رانتجو و ناکارآمد از اصلاحطلبان خواهد ساخت. این یعنی از دست رفتن همه سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان و همه آنچه مخالفان اصلاحات در ایران امروز دنبال میکنند.
۲. تبدیل بخشی از اصلاحطلبان به براندازانی که اصلاحات را ناممکن تشخیص دادهاند و راههای دیگری را پیش گرفتهاند.