به گزارش راهبرد معاصر؛ سید مجید بنی فاطمه متولد بهمن 1356 در تهران، مداح است. تا مقطع دیپلم تحصیل کرده ولی صدای بسیار زیبا و شخصیتی آرام دارد، با نوحه عمو عباس در دلها جا باز کرد و با بسیاری از سلبریتی های هنری و ورزشی ارتباط دارد
بزرگ شده خیابان جیحون تهران می باشد .اولین بار در سال 1362 وقتی تنها 6 سال داشت با نوحه خوانی در مسجد محله برای بچه های سپاهی و بسیجی و سپس مراشم تشییع شهدا شروع کرد . اما بصورت حرفه ای از سال 1371 وقتی 15 ساله بود شروع به خواندن برای اهل بیت کرد.
سیدمجید بنیفاطمه ساعاتی را مهمان خبرگزاری فارس بود به گفتوگو نشست که در ادامه، بخش اول این گفتوگو را میخوانید:
* روضه همانند شیر مادر برای فرزند، در هیأت ضروری است
سیدمجید بنیفاطمه ابتدا با روضههایش در میان مردم مشهور شد که نشاندهنده اهمیت شما به موضوع روضهخوانی است. حتی در صحبتهای مختلف بر محور بودن روضه در جلسه هیأت تاکید بسیاری هم داشتهاید. دلیل اهمیت و توجهتان به روضه چیست؟
بله این نکته را قبول دارم. البته در گذشته ذائقهها هم متفاوت بود. امروز نیز معتقدم که محور و پایه جلسه باید روضه باشد و در جلسات خود نیز این گونه عمل میکنم؛ زیرا روضه دارای فلسفههای بسیار و پهنه گستردهای است. در روایتی از امیرالمومنین (ع) داریم که باید بر اساس شرایط زمان عمل کرد؛ یعنی باید مرد زمان خود بود. امروز سرعت زندگیها بالا رفته و هیجانهای بسیاری مطرح است. انسانها نیز وقت محدودی دارند. بر اساس همین شرایط، سینهزنیها امروز نشاطآور و دارای سروصدای بسیار شده است، اما من تلاش کردم از روضه جدا نشوم؛ یعنی همان محور بودن روضه گذشته را حفظ کردم. فقط برای بیان آن تقسیمبندی کردهام. زمانی همانطور که شما گفتید من به روضهخوانی توجه بسیاری داشتم و صرفاً روضه میخواندم. در آخر مجلس هم سینهزنی میکردیم، بر همین اساس هم معتقدم که من در روضه رشد کردم.
اعتقاد دارم روضه برای هیأت، مانند شیر مادر برای بچه، حیاتی است. البته در شرایط کنونی تلاش کردهام که روضه را در قالب سینهزنی ارائه کنم. بر این اساس در نوحههای زمینهای که در جلسه میخوانم به روضه تاکید بسیاری دارم؛ یعنی در این نوحهها کلمات کلیدی روضه را مطرح میکنم.
فضای امروز جامعه این را قبول نمیکند که دائماً روضه گوش کنند. مردم امروز روضه را صرفاً در هیأت گوش میکنند اما نوحه و سینهزنی را در خارج از فضای هیأت در تلفنهای همراه، خودرو، محل کار و ... نیز گوش میدهند. بنابراین تصمیم گرفتم روضه را در قالب سینهزنی نیز به مخاطب ارائه کنم. پس نسبت به گذشته تغییری نکردهام، بلکه تنها قالبها را تغییر دادهام.
* روضه را وارد نوحههای زمینه کردم
بر این اساس محصول داخل هیأت را به بیرون از هیأت انتقال دادید؟
با این روش، روضه که به نوعی تنها در هیأت مورد توجه قرار میگرفت، در خارج و فضای مجازی نیز دست به دست میچرخد که این مولفه و ویژگی، برد یک هیأت محسوب میشود. امروز نباید هیأت را محدود کنیم. هیأت متعلق به امام حسین (ع) است که ایشان تنها برای یک تیپ خاص یا تنها برای تشیع و یا فراتر تنها برای مسلمانان نبودند؛ بلکه ایشان برای تمام بشریت بودند. بنابراین باید به این سمت و سو حرکت کنیم که هیأت را جهانی کنیم، بر این اساس در گام اول نگاهمان را باید جهانی کنیم.
امروز باید از رسانههای موجود استفاده کنیم که یکی از این رسانهها اینستاگرام یا دیگر شبکههای اجتماعی است که به نوعی هر فرد را به یک رسانه تبدیل کرده است. ما نیز از این امکانات موجود باید به نحو احسن استفاده کنیم تا بتوانیم هیأت را جهانی کنیم. مقام معظم رهبری نیز به این نکته جهانی شدن اشاره کردند و اربعین امروز این مسیر جهانی شدن را در حال پیمودن است.
امروز مسیحیان نیز در پیادهروی اربعین حضور پیدا میکنند. به طور مثال سال گذشته در موکب ریحانةالحسین، فردی از شهر منچستر انگلیس حضور پیدا کرد که دوستش میگفت: این فرد تازه مسلمان شده است، علاقه بسیاری به امام حسین (ع) دارد و نوحههای شما را نیز که یا به زبان انگلیسی یا عربی برایش ترجمه شده است، میشنود. اگر نگاه ما به هیأت جهانی شود در امور بسیار اثر خواهد گذاشت و حتی در این صورت، نوع گفتار، روضه و دیگر برنامههای هیأت را تحت تاثیر خواهد گذاشت.
* ماجرای خطاب شدن با عنوان «عمو عباس» توسط مردم
از سال ۸۵ نام سیدمجید بنیفاطمه با نوحه «عمو عباس» گره خورد و به نوعی امروز هرکس نام شما را میشنود، یاد آن نوحه میافتد. شعر و موسیقی آن نوحه از چه کسی بود؟ با توجه به اینکه در آن زمان این نوحه به یک باره زنگ موبایلها شد و مردم در ماشینهای خود، این نوحه را پخش میکردند، چه حال و هوایی به شما دست میداد؟
شعر آن نوحه توسط آقای اصلانی گفته شده بود که در آن زمان شاعری جوان بود و هماکنون نیز در حال کار در این حوزه است. در این شعر عبارتهایی به کار رفته بود که تازگی داشت و تا آن زمان، کسی حضرت عباس (ع) را از زبان بچهها مورد خطاب قرار نداده بود. همواره ایشان در نوحهها و روضهها، فردی قدرتمند، مطیع امام زمان، کسی که خود را نمیبیند و تنها به خواست امام زمان خود توجه دارد و مظهر ادب، وفاداری و دیگر ویژگیها مطرح شده بود، اما به یکباره در این نوحه، از زبان یک بچه خیلی راحت «عمو عباس» خطاب شد.
مردم در باطن بسیار عاشق حضرت عباس (ع) هستند و خود را با ایشان صمیمی میدانستند، اما هیچگاه راحت و صمیمی با ایشان صحبت نکرده بودند که این کلمه «عمو عباس» کمک کرد تا ارتباط مردم با حضرت ابوالفضل (ع) راحتتر شود. در این نوحه میخواندم «عمو عباس علمت کو عموی خوبم/ عمو عباس تو نرو تا که پا نکوبم».
دومین دلیل آن بود که این نوحه زمانی خوانده شد که ابتدای ایجاد فضای مجازی و حتی ابتدای آن بود که افراد میتوانستند در گوشیهای همراه خود یک نوحه را به عنوان زنگ موبایل قرار دهند؛ در آن زمان افراد با بلوتوث فایلها را برای یکدیگر منتقل میکردند، این عوامل نیز در فراگیر شدن این نوحه بسیار اثرگذار بود.
خاطرم هست در آن دوران در بزرگراه شهید همت در ترافیک مانده بودم که یک خانواده در ماشین کناری با من احوالپرسی کردند و آن افراد، من را «عموعباس» خطاب میکردند. خیلی جالب بود این افراد اسم من را هم نمیدانستند، اما این نوحه را شنیده بودند و مورد پسند آنها واقع شده بود.
* نوحه عمو عباس نقطه عطف مداحیهای من بود
قبول دارید این نوحه نقطه عطف کار حرفهای مداحی شما بود و بعد از این نوحه سیدمجید بنیفاطمه بیش از پیش شناخته شد؟
بله این نوحه نقطه عطف کار من بود. یک خواننده گاهی اوقات کارهای خوبی انجام میدهد که ماندگار میشود اما بعد از آن مهم است که چه برنامهای دارد و چه کارهایی انجام میدهد و من معتقدم این مهمتر است.
* راز ماندگاری نوحهها
به نظر شما چرا این نوحه ماندگار شد و اصلاً راز ماندگاری یک نوحه چیست؟
معتقدم هر چیزی که مردم را به امام حسین (ع) نزدیک کند و ارتباط با ایشان را راحتتر کند، در اذهان باقی میماند. مناسب بودن حال خواننده و اخلاص موجود در جلسه نیز بسیار تاثیرگذار است. البته مقصودم این نیست که ادعا کنم من اخلاص دارم. اینها همگی عواملی است که موجب ماندگاری یک نوحه میشود.
* پشت صحنه سبکسازی نوحههای هیأت
نوحههای سبک زمینه شما بسیار در اذهان مطرح است و به نوعی سبک زمینهخوانی شما بسیار خاص است. برای ساخت یک نوحه چه اقداماتی انجام میدهید و اینکه تا چه میزان اعتقاد دارید یک مداح باید با دستگاههای موسیقی آشنا باشد؟
مداح باید به دستگاههای موسیقی حتیالامکان مسلط باشد و یا حداقل آشنایی داشته باشد. زمانی که نوحهای به زبان آذری خوانده میشود، مستمع دستگاه آن را میشناسد و به طور مثال میگوید که این نوحه در دستگاه ماهور یا سه گاه بود. اگر مداح دستگاهها را بشناسد، در فضاهای کاریاش بسیار تاثیرگذار است. البته این شناخت از دستگاه موسیقی به معنای آشنایی با دستگاههای پاپ و غیره نیست زیرا لزومی ندارد و به کار هم نمیآید.
در گذشته خودم سبک کارها را میساختم. به طور مثال همین نوحه «عمو عباس» دارای چهارچوبی بود که خودم در آن تغییرات ایجاد کردم. بخش کمی از سبکهای نوحههای امروز را نیز خودم میسازم.
در گذشته نوحهای ساخته میشد و آن را ۱۰ شب ادامه میدادیم؛ به طور مثال بر اساس آن، نوحه ویژه شب حضرت رقیه (س) یا شب حضرت عباس (ع) و غیره هم ساخته میشد، اما امروز کار متفاوت است و برای شخصیتها کار ساخته میشود. به طور مثال نوحه حضرت رقیه (س) باید کاملاً کودکانه باشد و یا برای نوحه حضرت علی اصغر (ع) باید ناله مادرانه یا لالایی وجود داشته باشد لذا شرایط نسبت به قبل بسیار متفاوت شده است.
با تعدادی از افراد شاعر و سبکساز ارتباط دارم که میتوان گفت برخی از آنها موفق بودند و برخی نیز موفقترند. به طور مثال از سال ۸۵ عمده نوحههای زمینه بنده توسط آقای محمد صمیمی ساخته شده است و نوحههای امروز زمینه نیز توسط او و آقای محسن عرب خالقی ساخته میشود. افراد دیگری همچون محمد رسولی، امین سمیعی، سجاد محمدی و... هستند که واقعاً به جلسه توجه دارند و خوب کار میکنند. من با افراد نسل جدید مانند سجاد محمدی روی نوحهها چکشکاری میکنم و تغییراتی ایجاد میکنیم تا نوحه مدنظر به وجود آید و باید گفت ماشاءالله این افراد نسل جدید، تسلط بسیاری روی ملودی دارند و سبکهای بسیاری در ذهن خود میسازند. لذا کار بسیار راحت پیش میرود.
نوحه «عمو عباس» را سه سال پیش مجدداً با شعر و سبک جدیدی بازخوانی کردید. این تغییر ایجاد شده و سبک جدید از سوی خودتان اعمال شده بود؟
این نوحه مجدداً توسط آقای سعیدی بازسازی شد؛ همان فردی که نوحه «میباره بارون» را بر اساس نوحه «کربلا کربلا اللهم الرزقنا» در گذشته ساخته بود که معتقدم بسیار نیز نوحه قشنگی شد.
جوانان در حوزه نوحه و شعر کارهای بسیار خوبی انجام میدهند، اما باید مراقب باشند با یک یا دو کار خوب فریب نخورند. معتقدم نوحهسرا مانند گل است که اگر دو بار باغچهاش عوض شود، خودش شاید متوجه نشود، اما مردم شاهد لطمه خوردن او هستند که در نهایت نیز خراب میشود. جوانانی که امروز نوحهسرایی میکنند، باید دقت داشته باشند که باید به ذاکر امام حسین (ع) وفادار باشند. این افراد باید در جلسه حضور پیدا کنند و با نوحه خود گریه کنند که اگر گریه کردند، مردم هم همراهی خواهند کرد.
توصیه من به جوانهایی که در حال نوحهسرایی هستند، آن است که باید با خواننده همراه باشند و در گام دوم، وفادار نسبت به ذاکران باشند و در روضهها حضور داشته باشند؛ زیرا هم برای حال او خوب است و هم اینکه با روند جلسه آشنا میشوند و فرصتی به او دست میدهد تا سال بعد روند را جلوتر ببرد.
* توصیههای سیدمجید بنیفاطمه به مداحان جوان
بارها در مصاحبههای مختلف اشاره داشتید که مداحی را نزد اساتیدی همچون حاج محمد نوروزی، حاج منصور ارضی و حاج علی انسانی آغاز کردید. امروز برای جوانی که بنا دارد در عرصه مداحی قدم بگذارد، چه روندی را توصیه میکنید؟
من این بزرگواران را استاد خود میدانم. ما اینگونه نبوده است که در کلاس آنها شرکت کرده باشم، معتقدم جوانها باید بدانند این که بگویند شاگرد فلان نفر نیستند، نکته مهمی نیست؛ بلکه اگر جایی رفتند و از فردی نکتهای را آموزش دیدند باید به زبان بیاورند؛ زیرا این فرد حق بر گردن آنها دارد. من بارها اسم افراد بسیاری را آوردهام که آنها را استاد خود میدانم و دست آنها را هم میبوسم، شاید فاصله سنی بسیاری با برخی از آنها نداشته باشم اما سن اصلاً ملاک نیست.
جوانان در عرصه مداحی اگر با یک بزرگتر ارتباط نداشته باشند و وصل به او نشوند، هلاک میشوند. من از این اساتید تنها خواندن را یاد نگرفتم. من در سال ۷۹ در هیأت صنف لباس فروشان خواندم، در حالی که جوانی در آن زمان در عرصه مداحی وجود نداشت، اما امروز جوانان بسیاری وجود دارند که همگی اهل روضه و شعر هستند. من آن زمان که در هیأت لباس فروشان میخواندم، نگاه میکردم که حاج علی انسانی در آن مراسم چگونه میخواند و یا چه عبارتهایی را به کار میبرد. به طور مثال مشاهده کردم در یک ساعت روضهخوانی، این اساتید هیچگاه روضه باز نمیخواندند و این سرمشقی برای کار من بود.
من پیاده به خانه فردی رفتم تا بتوانم نکتهای از او یاد بگیرم. میگفت فردا بیا و من مجدد ساعتها در گرما از غرب تهران به شرق تهران و بالعکس پیاده میرفتم تا بتوانم او را ببینم که بعد ممکن بود آن فرد بگوید، زمان دیگری بیایید و باز مجدد میرفتم، در حالی که پول هم نداشتم و گرسنه و تشنه این مسیر را طی میکردم اما رفتم و بعدها فهمیدم چه کار بزرگی این افراد کردند و به نوعی ما را تربیت کردند.
این افراد مانند پدری که وضع مالی خوبی دارد، اما میگوید فرزندم باید برود جای دیگری کار کند تا حساب و کتاب یاد بگیرد و سپس پیش خودم بیاید، با من رفتار کردند. من در موضوع خواندن و مداحی سختیهای بسیاری کشیدم.
در این مسیر پیش حاج منصور ارضی هم رفتم که انشاءالله خدا عمر با عزت به او بدهد! من از بچگی حاج منصور را دوست داشتم و مانند ایشان هم میخواندم. در سال ۷۶ در حسینیه بیتالزهرا (س) حاج منصور به من گفت بخوان! هنوز یادم است، آن روز چه نوحهای خواندم. از آن زمان خدمت حاج منصور درس گرفتم. البته شاگرد تنبل او هستم اما درسهای بسیاری از او گرفتم. من در کنار حاج منصور فهمیدم خوانندگی تنها ۳۰ درصد است و ۷۰ درصد کار شامل منش، رفتار، مدیریت، اخلاق، اخلاص و ... است و در این مسیر باید اشتباه دیگران را نادیده گرفت و محبت آنان را در چشم بزرگ کرد. بیشتر درسم را در این مسیر از حاج منصور گرفتم.
من به حاج محمد نوروزی هم بسیار علاقه داشتم و به سبک او میخواندم که خودش خاطرهای دارد. یک مرتبه برای مداحی به مجلسی میرود. وقتی میرسد صدای نوحه میشنود. به بانی مجلس میگوید خواننده زمانی که بناست برای مداحی به مجلسی برود، قبلش نوار صوتی او را پخش نمیکنند! مسئولین هیأت میگویند نوار نیست! سیدمجید بنیفاطمه در حال خواندن است. من از حاج محمد نوروزی هم آموزشهای بسیاری گرفتم که یکی از آنها تصویرسازی روضه در ذهن مخاطب بود. حاج محمد نوحه را تصویر میکرد و من این مهم و چیدمان روضه را از حاج محمد نوروزی یاد گرفتم که امیدوارم خدا به او نیز خیر دهد.
* سختیهای بنیفاطمه در مسیر مداح شدن
در خصوص سختیهایی که برای مداح شدن در دهه ۷۰ اشاره کردید، بیشتر توضیح دهید.
برای شرکت در مراسم مسلمیه امروز همه ماشین و موتور دارند تا بتوانند شرکت کنند، اما در گذشته کلاً یک یا دو ماشین در محل وجود داشت و افراد در اتفاقات مختلف روی همسایه برای رفتوآمد حساب میکردند و زمانی که فردی حالش بد بود، همسایهای که ماشین داشت، سریع برای انتقال بیمار میآمد که امیدوارم امروز نیز این شرایط وجود داشته باشد و بچه هیأتیها از حال همسایه خود باخبر باشند.
زنگ محرم از کودکی تا امروز با مسلمیه بوده است و سه شب در حرم عبدالعظیم حسنی (ع) حضور پیدا میکردم و تمام بزرگان مداحی را آنجا میدیدم. یک مرتبه با دوستانی همچون سیدمحمد جوادی و حجتالاسلام میرزامحمدی به مراسم مسلمیه رفتیم و گفتیم برگشت را با افراد آشنا بازخواهیم گشت، اما اینقدر محو روضهها و نوحهها شدیم که یک مرتبه دیدیم، آخرین مداح که حاج محمد نوروزی بود، در حال مداحی است و دیگر هیچکدام از آشنایان حضور ندارند که با آنها برگردیم. در نهایت با فردی تا یک مسیری آمدیم و باقی مسیر را هم پیاده برگشتیم، به طوری که ما از شهرری تا خانههای خود پیاده رفتیم و حتی نماز صبح را در مسجدی در مسیر خواندیم و ادامه دادیم.
در گذشته برای روضهخوانی به جوانها اعتماد نمیکردند. بسیاری تصور میکنند من امروز مداح شدم؛ در حالی که من از ابتدای راهاندازی هیأت رزمندگان اسلام بودهام و در این هیأت مداحی کردهام. حاج صادق آهنگران در خصوص من آن زمان، میگفت یک پدیده داریم. من به شهرستانها میرفتم و نوحه خوانی میکردم. خاطرم است ابتدای کار هیأت رزمندگان، یکی از مداحان مشکلی برایش پیش آمده بود که من جایش رفتم. زمانی که به آن هیأت در شهرستان رفتم، صاحب مجلس من را نمیشناخت. ابتدا براساس نام و نامخانوادگی که به حضرت زهرا (س) منسوب است، تصور میکردند من سن بسیار بالایی دارم، لذا پشت تلفن من را «حاج آقای بنیفاطمه» خطاب میکرد. صدای من هم اصلا متناسب با چهرهام نبود لذا این موضوع هم سبب شد تا تصور او به سمت فردی با سن بالا رود، اما زمانی که من را دید تعجب کرد و پرسید حاج آقا کجا هستند؟ گفتم خودم هستم! او گفت: مزاح میفرمایید، یعنی همراه ندارید؟ گفتم نه تنها هستم.
این فرد کمی سرخورده شد و با مسئولان هماهنگ کننده تماس گرفت که ماجرا چگونه است؟ آن هیأت در فاطمیه قرار بود برنامه داشته باشد و زمانی بود که تازه داشت فاطمیه رونق میگرفت. برای رفتن به مجلس سال گذشته نشستیم که آن فرد سر حرف را باز کرد و در نهایت گفت اگر مقدور است دو خط برای ما بخوانید. من گفتم میخواهید من را امتحان کنید تا بدانید صدایم چگونه است؟! آن فرد بسیار شرمنده شد و من هم عمداً نخواندم. آن فرد تا شروع جلسه استرس داشت. در نهایت به فضل الهی جلسه بسیار خوبی شد. بعد از جلسه میگفت مقدور است فردا شب هم بمانید و یا جلسه بعدی هم حضور پیدا کنید! من هم گفتم: ابداً!
خاطرم است زمانی که ۱۸ سال داشتم در جلسهای حضور پیدا کردم که مداحانی همچون حاج عزیز اسماعیلی نوحه میخواندند و من نیز در جمع آنان میخواندم و حتی در مجالس با آن سن، روضه میخواندم. در گذشته سختیهای بسیاری وجود داشت، اما امروز شرایط بسیار راحت شده است و به جوانان در عرصه مداحی اعتماد میشود و این افراد هم به نوبه خود رسانه دارند و فعالیت میکنند. البته این اعتماد خوب است اما خطراتی نیز دارد که باید آنها را مدنظر قرار داد.
ادامه دارد ...