به گزارش راهبرد معاصر؛ اگر چه اصلاح طلبان نشان می دهند که چه در خصوص انتخابات مجلس یازدهم ، چالش های کمتری را نسبت به اصولگرایان در پیش دارند. اما نمی توان نسبت به این مسأله با قطعیت کاملی سخن بگویند. تجربه ثابت کرده است که امروز اصلاح طلبان با چالش های انتخاباتی بیشتری نسبت به تمام ادوار مجلس پیش رو داشته که به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
پیش از ورود به بجث چالش های انتخاباتی اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس یازدهم، باید این نکته را در نظر گرفت که دو جریان سیاسی کشور در تب و تاب محاسباتی پیچیده هستند. دلیل این سخن آن است که مجلس دهم به اذعان غالب کارشناسان نتوانسته است تا به به منویات عموم جامعه رسیدگی کند. شعسف جلوه کردن فراکسیون امید در کنار طیف عمده اصولگرایان سنتی نزدیک به علی لاریجانی و برخی نیروهای مستقل و بومی در مجلس دهم شاهد چالش های مهمی از جمله برجام و مسائل حاشیه ای آن بوده و به گمان عموم مردم و کارشناسان صاحب نظر در برخی موارد دچار انفعال یا سیاسی بازی شده اند.
1) انتخاب سرلیست
پیش از ورود به بحث ساز و کارهای انتخاباتی اصلاح طلبان برای مجلس یازدهم، باید مشخص شود که سکان دار تصمیمات کلان اصلاح طلبان در انتخابات مجلس 98 چه شخصی است. به تازگی در کنار نام های فراوانی که به آن ها اشاره خواهیم کرد. نام های جدیدی نیز شنیده می شود. به طور مثال سخن از حضور حسن قاضی زاده هاشیم (وزیر سابق بهداشت و درمان و آموزش پزشکی) به میان آمده که عموماً از طریق گعده های کارگزارانی به بیرون مخابره شده است. اما برخی تصمیم گیران حزب اتحاد ملت بر اساس همان اختلاف های گذشته با کارگزاران سازندگی این موضوع را تکذیب کرده اند. به طور مثال مرتضی مبلغ عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در پاسخ به این پرسش که گفته میشود، در صورت کنارهگیری عارف از انتخابات مجلس، ممکن است، اشخاص نظیر قاضیزاده هاشمی به عنوان سرلیست جبهه اصلاحات معرفی شوند، ضمن رد این موضوع اظهار داشت: «در حال حاضر راهبرد اصلی اصلاح طلبان عدم ائتلاف در انتخابات است و بر این اساس، اصلاحطلبان به صورت خالص و بدون توافق با هیچ کس دیگری با لیست مستقل در انتخابات اسفندماه شرکت خواهند کرد». این در حالی است که رسانه های نزدیک جریان هاشمی رفسنجانی ها از حضور قاضی زاده حمایت کرده اند.
البته نام هایی چون عارف، مطهری و . . . نیز به عنوان سرلیست مطرح شده است. اما به نظر می رسد که بخش اعظمی از اصلاح طلبان با حضور مجدد محمدرضا عارف در لیست اصلاح طلبان موافقت نکنند، حضور کم خاصیت و رهبری معلق عارف در فراکسیون امید نشان داده است که عارف می تواند یکی از بدترین انتخاب ها برای اصلاح طلبان باشد. در همین باره «احمد خرم» طی مصاحبه ای اذعان داشت که: «ممکن است شرایط به گونهای پیش رود که فرد دیگری که تایید شده است، سرلیست شود. اکنون نمیشود اظهارنظر درستی انجام داد. در رابطه با اینکه آقای عارف سرلیست بماند یا اینکه فردی بهتری از او در دسترس باشد، یک تصمیم جمعی است که باید با توجه به شرایط روزهای آتی انجام شود».
2) دور شدن راهبردی کارگزاران و اتحاد ملت
شاید انتخابات مجلس 98 تنها یک فرصت نزدیک برای تسویه حساب سیاسی بین گروه های اصلاح طلب تا انتخابات 1400 باشد. این فرصت نشان داد که دو گروه اصلی اصلاح طلب (کارگزاران و اتحاد ملت) تصمیم دارند تا در انتخابات ریاست جمهوری 1400 دو کاندیدای مجزا داشته باشند و لذا از امروز و با وجود نزدیک شدن به انتخابات مجلس یازدهم، حساب های خود را در دفتری جدا شده از هم بنویسند. هجمه های یکپارچه کارگزاران سازندگی، بالاخص غللمحسین کرباسچی دبیرکل این حزب علیه محمدرضا عارف بیان گر عمق این چالش انتخاباتی بوده است. کرباسچی در آخرین اظهار نظر خود، سابقه ی اصلاح طلبی عارف را مورد حمله قرار داده و می گوید: «این بار هم با لحنی تند سابقه اصلاحطلبی او را زیر سوال برده و گفت: «آقای عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی آقای عبدالکریم سروش شد یا آقای سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخوردهایی با انجمن اسلامی داشته، چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت میشود؟ امروز از خود آقای عارف بپرسید، تعریف شما از اصلاحات چیست؟ بپرسید آیا حرفهای آقای آرمین یا آقای تاجزاده را قبول دارید؟».
این مؤلفه (اختلاف درون جناحی) در این نقطه متوقف نمی شود. بلکه کسی چون سعید حجاریان نیز نسبت به سستی رفتار و مدیریت عارف در مجلس دهم نیز لب به انتقاد گشوده است. در این میان روزنامه ای چون آفتاب یزد که عمیقا نزدیک به جریان امید و محمدرضا عارف است نیز جوابیه های تندی را نثار حزب کارگزاران سازندگی کرده تا در نتیجه باعث شود که ما انشقاق میان کارگزاران و اتحاد ملت را یکی از چالش های انتخاباتی اصلاح طلبان به جهت لیست بندی ها و رسیدن به یک وحدت رویه مشخص در نظر بگیریم. حضور کرباسچی در نخستین گنگره حزب تازه تأسیس جموری ایران اسلامی و عدم حضور عارف در این مراسم (با توجه به دعوت قبلی) نیز این نکته را مشخص می کند که عمق این شکاف بیش از حد تصور است.
3) مسئله مشارکت و روزهای بعد از احراز صلاحیت ها
اصلاحطلبان که در سپهر سیاسی کشور، وضعیت اصلاحات را بیستاره و بداقبال میدیدند در ابتدا گمان میکردند که حجاریان برای بقای اصلاحطلبی نشانهگذاری حسابشدهای انجام داده و شرطگذاری برای حاکمیت جواب میدهد! به همین دلیل از سویی به برجستهسازی «انتخابات مشروط» پرداختند و از سویی دیگر مسئله «گفتگوی ملی» را مطرح کردند تا جایی که عکس توکلی و نبوی در کنار هم(در حاشیه دیدار افطاری فعالان سیاسی با رئیسجمهور) به یکی از حاشیههای پررنگتر از متن اردیبهشتماه سال جاری تبدیل شده بود. («گفتگوی ملی» همان چیزی بود که پیش از آن، رئیس دولت اصلاحات برای گرفتن ضرب فتنه 88 با عبارت «آشتی ملی» آن را به مطرح کرده بود.) «مشارکت مشروط» و «گفتگوی ملی» از سوی رسانههای اصلاحطلب دنبال بهشدت دنبال شد؛ بخشی از آنها به استقبال این طرح رفته و بخشی دیگر علیه انتخابات مشروط حجاریان موضعگیری کردند؛ دامنه اختلافات به حدی وسعت یافت که مسائلی مانند «قهر سیاسی»، «حضور بیقیدوشرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» نقل محافل و رسانههای طیفهای مختلف اصلاحطلبان شد.
منزوی شدن افرادی چون الویری، صفایی فراهانی و حجاریان که جزء حامیان اصلی تحریم انتخابات و یا مشارکت مشروط بوده و عملاً وزن سنگینی هم در میان اصلاح طلبان داشته و نیز سکوت انتخاباتی و یا خودانتقادی شدید افرادی چون محمدرضا تاجیک و عباس عبدی نشان می دهد که شکاف تصمیم گیری در خصوص نحوره حضور در انتخابات بالا گرفته است. اگرچه تا حدودی اکثریت اصلاح طلبان نسبت به حضور حتمی و قطعی در انتخابات یه یک نتیجه گیری واحد رسیده اند اما در خصوص روزهای پس از احراز صلاحسیت ها توسط شورای نگهبان، آینده ی پر اختلافی را در پیش خواهند داشت. به همین جهت است که افرادی چون عارف، رهامی، منتجب نیا، کواکبیان و . . . از حالا راه خود را با گروه اصلاح طلبان تندرو جدا کرده اند.
به همین دلایل بود که خود حجاریان مجبور بود در فواصل زمانی مشخصی در قالب یادداشت و یا گفتگو، به تشریح ابعاد انتخابات مشروط بپردازد. از میان این عرضاندامهای رسانهای حجاریان، یکی از گفتگوهای وی که گوشهای از پشت پرده را نمایان میسازد، قابلتأمل است؛ او در گفتگو با روزنامه سازندگی (13 مرداد 98) در پاسخ به اینکه فواید و مضرات هر یک از استراتژیهای مطروحه چیست؟، میگوید: «هر دو استراتژی سکوت در انتخابات و عبور از انتخابات، ما را ضربهپذیر میکند» و «عبور از انتخابات، استراتژی دقیقی نیست زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاستمحور میدهد!». به عبارتی حجاریان در این گفتگو خطاب به منتقدان انتخابات مشروط اعلام میکند که طرح بیشتر برای آزمودن فضای سیاسی و پیش بردن همان سناریوی نخ نمای فشار از پایین و چانهزنی از بالا و یقه باز کردن برای حاکمیت و مقاومت در برابر نظارت استصوابی است.
جمع بندی
با تمام تفاسیر، خاطره تلخ فراکسیون امید که حتی از قلب و مغز حامیان دیروز لیست امید بیرون نرفته باعث آن شده که اصلاح طلبان اگر چه دارای اختلافات و چالش های انتخاباتی وسیعی هستند، اما به یک لیست تماماً اصلاح طلب در سراسر کشور ( به گفته جواد امام در مصاحبه با روزنامه آرمان ملی به تاریخ 11 آبان 1398) ایمان بیاورند. شواهد این مؤمون شدن بیشتر در نوع گردش سیاسی از حسن روحانی، انتقاد به دولتمردانش، منفک کردن لاریجانی از خود و حواله دادن وی به همان خااستگاه سنتی اصولگرایی، و آماده شدن برای تقابل با شورای نگهبان محسوس است. از این روی می توان پیش بینی کرد که مهمترین چالش انتخاباتی اصلاح طلبان در مجلس یازدهم بحث اختلاف راهبردی دو ابرگروه کارگزاران و اتحاد ملت (مشارکتی های سابق) است.