به گزارش «راهبرد معاصر»؛ پیش از انتخابات پنجم نوامبر 2024 میلادی در آمریکا، یکی از انتقادات دونالد ترامپ به دولت دموکرات این بود نوع برخورد واشنگتن با ارکان محور مقاومت، به ویژه انصارالله به قدری ضعیف بود که به مسدود شدن مسیر کشتیرانی در محدوده دریای سرخ منجر شد. برهمین اساس یکی از اقدامات فوری ترامپ پس از ورود به کاخ سفید بازگرداندن نام جنبش انصارالله به لیست سیاه موسوم به (F.T.O) و بازگرداندن تحریمها علیه یمن شمالی بود.
نیروهای آفندی انصارالله اقدام به هدف قرار دادن ناو هواپیمابر «ترومن» با موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد کردند
دامنه تحریمهای جدید وزارت خزانه داری آمریکا به قدری گسترده است که شعب اصلی بانکهای داخلی و خارجی مستقر در صنعا تصمیم گرفتند برای فرار از عواقب مجازات مالی آمریکا، به سمت جنوب و استان مأرب کوچ کنند. پس از فراهم شدن این مقدمات در آخرین روزهای فصل زمستان، جنگندههای آمریکایی با پشتیبانی ناوهای هواپیمابر و ناوچههای تهاجمی حمله گسترده علیه اهداف نظامی- راهبردی را در خاک یمن آغاز کردند.
نکته کلیدی در موج جدید حملات آمریکا به یمن، این بود بازیگرانی مانند انگلیس، استرالیا یا رژیم صهیونیستی مشارکت عملیاتی اندکی داشتند و بیشتر در مقام کمک اطلاعاتی- لجستیکی قرار دارند.
در جریان حملات هوایی شدید به استانهای صنعا، صعده، الحدیده، جوف و عمران مکانهای راهبردی مانند فرودگاه صنعا، برخی انبارهای تسلیحاتی، مراکز تجاری و… هدف حمله قرار گرفتند.
به گزارش وزارت بهداشت یمن، در جریان تجاوز جنگندههای آمریکایی تعداد زیادی از غیرنظامیان جان خود را از دست دادند. در سوی مقابل، نیروهای آفندی انصارالله اقدام به هدف قرار دادن ناو هواپیمابر «ترومن» با موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد کردند.
همچنین نیروهای یمنی به وسیله موشک بالستیک «ذوالفقار» و هایپرسونیک «فلسطین2» فرودگاه بن گورین را هدف حمله قرار دادند. حملات کم سابقه در حالی انجام شد که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا مدعی است، در جریان حمله به مقاومت یمن بیش از 60 درصد استعدادهای موشکی این گروه از دست رفت و تعدادی زیادی از افسران و چهرههای کلیدی انصارالله هدف ترور قرار گرفتند.
این نزاع شدید نظامی در رقابت ژئواستراتژیک میان قدرتهای بزرگ معنای دیگری مییابد. به نظر میآید دولت ترامپ قصد دارد پیش از تمرکز بر دو محدوده ایندو پاسفیک و یورو آتلانتیک، نظم امنیتی- اقتصادی منطقه را با کمک رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب تغییر دهد و سپس به سراغ پروندههای روسیه و چین برود. با درک این صحنه، نامه ترامپ به ایران و عجله اش برای به نتیجه رسیدن در منطقه غرب آسیا قابل فهم است.
در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی نیز با سوءاستفاده از سیاست دولت جدید آمریکا قصد دارد از موقعیت نهایت استفاده را ببرد و در اصطلاح، اقدام به تسویه حساب با محور مقاومت کند. البته گروهی دیگر از تحلیلگران با نگاهی رادیکال معتقدند، دولت جدید آمریکا تحت تأثیر لابی صهیونیستی و چهرههای کلیدی مانند خانواده ادلسون است. به عبارت دیگر اولویت دولت ترامپ نه «اول آمریکا» بلکه خدمت به برنامههای منطقهای رژیم صهیونیستی و تغییر موازنه در منطقه غرب آسیاست.
به نظر میآید دولت ترامپ قصد دارد پیش از تمرکز بر دو محدوده ایندو پاسفیک و یورو آتلانتیک، نظم امنیتی- اقتصادی منطقه را با کمک رژیم صهیونیستی و کشورهای عرب تغییر دهد
همزمان با جبهه یمن، سیر تحولات در لبنان و عراق از سویی و پرونده هستهای ایران از سوی دیگر سمت و سویی پیچیده پیدا کرده است. افزایش تعداد ناوهای هواپیمابر و رزم ناوهای آمریکایی در محدوده شمال اقیانوس هند و استقرار بمب افکنهای راهبردی بی-2 در جزیره دیگو گارسیا این زنگ خطر را به صدا درآورده است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی توانسته افسار سیاست دولت جدید آمریکا را در غرب آسیا به دست بگیرد.
در چنین شرایطی به نظر میآید محور مقاومت به پرچمداری ایران باید علاوه بر دنبال کردن گزینه دیپلماسی، بار دیگر نماد خود به عنوان بازیگر تجدیدنظر طلب و غیرقابل پیشبینی را احیا کند. هدف قرار دادن منافع غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه سبب خواهد شد آنها بار دیگر در نظام محاسباتی خود تجدیدنظر و به سمت گزینه «کنترل تنش» حرکت کنند. غفلت از این راهبرد سبب خواهد شد به تدریج رویکرد دشمن تهاجمیتر شود و متحدان منطقهای ایران در شرایط پیچیدهای قرار بگیرند.
حملات گسترده آمریکا به یمن با هدف تسهیل تجاوز نظامی ارتش صهیونیستی در نوار غزه دنبال میشود. به بیان دیگر ترامپ قصد دارد جلوی بسته شدن مجدد مسیر کشتیرانی دریای سرخ را بگیرد تا بهاین وسیله بتواند بستر لازم را برای اشغال بلندمدت غزه فراهم آورد. برخی تحلیلگران علتهای سیاستهای تهاجمی آمریکا و رژیم صهیونیستی را «پیشبینی پذیرتر شدن» ایران و محور مقاومت میدانند.
به بیان دیگر برخی ملاحظات ناشی از کاهش تنش با متحدان عرب آمریکا در منطقه مانند توافق پکن سبب شده است سنتکام برنامهریزی با خطر پایین را برای حمله به مقاومت آماده کند. به بیان دیگر، آمریکاییها اطمینان نسبتاً زیادی نسبت به تداوم امنیت اهداف حیاتی مانند تأسیسات آرامکو یا فرودگاه ابوظبی دارند. در چنین شرایطی برخی تحلیلگران معتقدند، ادامه تعهد تهران به توافق پکن به نظر نمیآید حافظ منافع کشور در نزاع فرسایشی با آمریکا و رژیم صهیونیستی باشد.
ازسرگیری حملات علیه منافع اقتصادی و نظامی غرب در منطقه غرب آسیا خطر اقدام احتمالی علیه ایران، حزب الله و انصارالله را به شکل قابل توجهی افزایش خواهد داد. در حالی که شخصیتهای رسمی و رسانههای جریان اصلی از اقدام احتمالی علیه برنامه هستهای ایران میگویند، تغییر راهبرد نظامی مقاومت در منطقه میتواند در دستگاههای محاسباتی دشمن تغییرات جدی ایجاد کند.